به بهانه انتشار كتاب «درباره آن» ولاديمير ماياكوفسكي
درباره آن ماياكفسكي واقعي
حامد هاتف
جريان فوتوريسم در روسيه اوايل قرن بيست، برخلاف متناظر ايتاليايياش، جرياني يكدست نبود و به شاخههاي مختلفي تقسيم شد؛ شاخههايي چون Ego-Futurism، Cubo-Futurism و Hylaea (در روسي با تلفظ Gileya) و اگرچه رويكردي شهري به فوتوريسم در شعر ولاديمير ماياكفسكي و يلنا گورو ديده ميشد، فوتوريسم روسيه به نسبت فوتوريسم ايتاليا درمجموع كمتر بر سرعت و ماشين و خشونت و ديگر مظاهر جهان تكنولوژيك متمركز بود؛ ولي در كندن از سنت و به نوعي ضديت يا دشمني با گذشته از سويي و اميد به آيندهاي كه به بركت تكنولوژي دگرگون و لابد بهتر شده باشد، با آن مشابه بود و اين باور و روحيه در عنوان انتخابي فوتوريستهاي روس براي مانيفست سال 1912 گروه Hylaea آشكار است: «سيلي به ذائقه عمومي». منظومه «درباره آن» ماياكفسكي از نشانهگذاريهاي جدي اين گرايش در ادبيات روسيه است؛ گرايشي كه در شعر ماياكفسكي گاهي به تناقضات جالبي ميانجامد و البته در نهايت اين گرايش در زندگي شخصي ماياكفسكي، مردي كه از گذشته بريده و به تمامي به آيندهاي چشم دوخته بود كه هر چه بيشتر از راه ميرسيد، خيالات شاعر را بيشتر پرپر ميكرد، عاقبتي دردناك داشت. «درباره آن» يك كتاب به زبان روسي نيست كه به فارسي ترجمه شده باشد؛ بلكه مترجم اين كتاب، يولتان ساديكوا، اسناد و تحليلهايي مهم از زبان اصلي را به فارسي برگردان كرده و گرد هم آورده است و در نتيجه ما امروز مجموعهاي مهم از دادههاي بكر درباره ولاديمير ماياكفسكي و آلكساندر ردچنكو و ليليا بريك و وسولد ميرهلد و برخي ديگر از چهرههاي هنر و ادبيات روسيه در قرن بيست را در دست داريم كه فقط يك روس فرهيخته ممكن است به آنها دسترسي داشته باشد. اما هوشمندي مترجم در سه جهت بيشتر خود را نشان داده است: اول انتخاب منظومه «درباره آن» به عنوان محور بررسي ميراث شعري ماياكفسكي، دوم روند گزينش بين اين اسناد و انتخاب مهمترين آنها براي معرفي و بررسي اين منظومه و در نتيجه بررسي ميراث شعري ماياكفسكي و سوم انتخاب لحن فارسي درست در برگردان متن منظومه «درباره آن» كه برخلاف عادت ما فارسيزبانها به مطالعه شعر ماياكفسكي با يك فارسي عصا قورت داده، با لحنهاي متغير پاكيزهاي، متناظر با لحنهاي اصلي شعر در زبان روسي برگشته است. به يمن اين انتخابهاست كه ما امروز در زبان فارسي كتابي داريم كه در هيچ زبان ديگري حتي روسي وجود ندارد: يك كتاب يونيك با ارزشهاي اثري تاليفي كه مهمترين خطوط كاري ماياكفسكي را برجسته ميكند و شرح ميدهد و اهميت آن فقط ادبي نيست؛ بلكه در حوزه هنرهاي تجسمي هم به اعتبار پرداختن به كار آلكساندر ردچنكو در تصويرسازي كارهاي مختلف ماياكفسكي، از جمله منظومه «درباره آن» اهميتي خاص دارد. مترجم در اين كتاب هم «خاطرات آلكساندر ردچنكو» را گنجانده كه جدا از جذابيت و اهميت تاريخي نكات فني مهمي در بر دارند، هم مقالهاي 10 صفحهاي از آلكساندر لاورنتيف را ترجمه كرده با عنوان «ردچنكوي كنستروكتر» كه هشت فوتومونتاژ ردچنكو در متن منظومه «درباره آن» را بررسي كرده و مطالعه آن براي مخاطب فارسيزبان اقبال بزرگي است اگر اين مخاطب متوجه باشد كه لاورنتيف از برجستهترين منتقدان هنري روسيه و متخصص جريان كنستروكتيويسم در هنر اتحاد جماهير شوروي است و تاكنون چهار كتاب درباره اين جريان منتشر كرده كه هر چهار كتاب به ردچنكو و همسرش، واروارا ستپانوا مربوطند.
رابطه عاشقانه ماياكفسكي و ليليا بريك هم از مسائلي است كه نقشي تعيينكننده در زندگي شاعر روس داشت؛ چه از نظر حرفهاي، مثلا در شكلگيري منظومه «درباره آن» كه هم از لحاظ محتوايي و هم دلايل و شرايط خاص شكلگيري منظومه مستقيم و غيرمستقيم به ليليا مربوط ميشد و چه از نظر زندگي شخصي. بريدهاي بيست صفحهاي از خاطرات ليليا بريك كه ساديكوا در اين كتاب گنجانده است، بار ديگر نشانهاي است بر نگاه جامع مترجم به زندگي شخصي و حرفهاي شاعر روس.
كار ماياكفسكي در متن منظومه «درباره آن» اهميت زيادي در ميراث ادبي او دارد و براي آشنايي با آن هيچ چيز به اندازه پيشگفتار مترجم بر كتاب و مقاله زينوي پاپرني با عنوان «سه نسخه دستنويس منظومه / ماياكفسكي هنگام كار روي منظومه درباره آن» كه در كتاب گنجانده شده است، آموزنده نيست. پاپرني متولد 1919 بلاروس كه در 1996 از دنيا رفته است، در زمان حاكميت حزب كمونيست شوروي بر اين كشور منتقد ادبي برجستهاي بوده و مقالهاش نمونهاي است درخشان از نوع مواجهه منتقدان ادبي تراز اول شوروي با آثار شاعران آوانگارد روس؛ چيزي كه ما فارسيزبانها پيش از اين به كلي از آن بياطلاع بوديم. اگر سالانه يك كتاب مثل «درباره آن» به فارسي منتشر شود، شايد روزي جامعه ادبي ايران شمايل بگيرد؛ چنين بيشكل و باري به هر جهت و بادي به هر درك نباشد؛ شايد البته.