زاويهاي ديگر از شاعر روستبار
ماياكفسكي و تبليغات
نيكي شهركي
يك شب حين گشت و گذارهايم در نت به مطلب كوتاهي برخوردم از آقايي به نام باقر كتابدار عنوان مطلب ولاديمير ماياكفسكي و تبليغ گالش به زبان پارسي بود: ولاديمير ماياكفسكي در ايران به واسطه اشعار نغزش بسيار معروف است. اما كمتر كسي از ايرانيان و پارسيزبانان جهان از وجه ديگر زندگي ماياكفسكي شاعر پرآوازه شوروي با خبر است. او در حوالي سالهاي ۱۹۱۹تا ۱۹۲۰ به كار طراحي پوستر نيز مشغول بود. برحسب اتفاق يكي از پوسترهاي او نيز به زبان پارسي و براي تبليغ كفشهاي پلاستيكي ضدآب (يا گالوش رزين ترست) را در يك سايت روسي يافتم. او اين پوستر را در سال ۱۹۲۰ به همراه فرد ديگري به نام ردچنكو طراحي كرده است.پينوشت: با توجه به نظر يكي از دوستان و از آنجايي كه معلوم نبود اين تبليغ ويژه ايران است يا تاجيكستان، عنوان نوشتار را از ولاديمير ماياكفسكي و تبليغ گالش براي ايرانيان به ولاديمير ماياكفسكي و تبليغ گالش به زبان پارسي تغيير دادم. بر اساس همين متن و تصوير به جستوجو در گوگل ادامه دادم و به مطلبي برخوردم از مجله نشان تحت عنوان ولاديمير ماياكفسكي؛ پيشقراول عصر نوازاُولگا سِوِرينا كه به كارهاي گرافيكي ماياكفسكي و همكاري او در اين زمينه با يك نقاش و گرافيست نابغه به نام آلكساندر ردچنكو ميپرداخت. از اين پوسترها و متنهاي ماياكفسكي ميتوان به ميزان تر و تازگي و نو بودن كارش پي برد: «پستانكي بهتر از اين هرگز وجود نداشته آنقدر خوب است كه ميتوانم تا زمان بازنشستگي آن را بمكم. فروش در همه فروشگاهها، ساخت اتحاديه لاستيك!»
فكاهه و تبليغ و صنعت و اتحاديه و لاستيك و تجارت؛
اينها نشانههاي زندگي نو هستند؛ نشانههايي از صنعتي شدن و پيشرفت توليد ماشيني و تجارت و به منظور توفيق در تجارت تبليغ براي توليدات.
مگر فوتوريسم چيست؟
اصطلاح فوتوريسم futurism از واژه (futur) به معناي آينده گرفته شده است. اين جريان ادبي و زيباييشناختي پيش از جنگ جهاني اول از دو قطب اصلي خود يعني ايتاليا و روسيه به سراسر اروپا گسترش يافت. بيانيه فوتوريسم در پاريس و به قلم فليپو توماسو مارتيني به چاپ رسيد. ايدئولوژي فوتوريستها كه بعدها مارتيني آن را به سوي خدمت به فاشيسم منحرف كرد، ريشه در ناتوراليسم سمبوليسم و اونانميسم و نيز انديشههاي نيچه، برگشون و ژرژ سورل دارد. فوتوريسم در آغاز بهرغم شاخهاي از سمبوليسم كه مبتني بر الهام و مكاشفه و شهود بود، هر گونه تغزل را از شعر طرد كرد و سبكي نثرمانند به وجود آورد كه ميخواست نشاندهنده تلاشها و سر و صداهاي زندگي صنعتي نو باشد و جز جنبش و هيجان زندگي جديد و مبارزات صنعتي و حركت چرخهاي ماشين و سير اتومبيل و غرش هواپيما كه همه مبين دنياي آيندهاند، سخن نگويد. در واقع طرد مكاشفه و شهود است و تغزل توجه به تكنولوژي و مدرنيسم و دوري از آنچه معهود است و عموم آن را به عنوان هنر پذيرفتهاند، سيلي به ذوق عمومي كه ماياكفسكي عنوان ميكند به همين نكته اشاره دارد اما فوتوريسم روسي با فوتوريسم ايتاليايي تفاوتها دارد. اگر فوتوريسم مارتيني با فاشيسم پيوند خورده، فوتوريسم روسي ماياكفسكي در پيوند با ماركسيسم است كه معنا پيدا ميكند و هر دو اين ايدئولوژيها اين مكاتب با تبليغ و پروپاگاندا درهم تنيدگي و رابطه تنگاتنگ دارند. تبليغات ماياكفسكي به تبليغ كفش و پستانك و سوپرماركت و كتابفروشي محدود نميشود وقتي كسي ميگويد:
آناناس بخور
حريصانه بلدرچين بلمبان
روزهاي آخرت سر ميرسند،
بورژوا!
دارد شعار ميدهد و تبليغ ميكند.
اما اين تبليغ و شعار هم از آنجا كه او هنرمند واقعي است با طنزي همراه است و فراروي از خواست حكومت توتاليتر تا حدي كه آنها را عصباني ميكند و زمان مرگ ماياكفسكي را هم در دوره جواني او تعيين ميكند. هر چند همين تبليغات تجاري و سياسي هم بسيار نوآورانه و مدرن و هنرمندانه هستند، اما براي خوانندگان امروز شعر ماياكفسكي بيشتر از جايي آغاز ميشود كه تا حدي هم از اين تبليغات فاصله ميگيرد و هم از فوتوريسم خشك آنجا كه ميگويد:
سوگند حتي يك نفرتان
نميتواند پوستش را
چون من شيار اندازد
تا نماند بر آن
جز
رد در ردِ لب و لب
گوش كنيد
در آنجا
در تالار
زني هست
از انجمن فرشتههاي آسمان
ميگيرد دستمزد
كتان تنش نازك است و برازنده
ميبينيدش
ورق ميزند لبهايش را
گفتي كدبانويي
كتاب آشپزي
اگر بخواهيد
تن هار ميكنم
همانند آسمان
رنگ در رنگ
اگر ميخواهيد
حتي از نرم نرمتر ميشوم
مرد
نه
ابري شلوارپوش ميشوم.