يادداشتي بر مجموعه داستان«از كارم پشيمان نيستم»نوشته محسن سعيدالسادات
جهانهاي متنوع با حداقل كلمات
عليالله سليمي
استقبال گسترده از انواع داستانهاي كوتاهِ كوتاه در كشورمان طي سالهاي اخير نشان ميدهد اين شكل جديد از داستاننويسي مدرن كه البته در غرب سابقه بيشتري دارد، در بين نويسندگان و مخاطبان ايراني هم جايگاهي براي خود باز كرده و اكنون كتابهاي منتشره در اين زمينه اغلب با استقبال خوب خوانندگان مواجه ميشود. تعداد قابلتوجهي از داستاننويسان ايراني در اين بخش طبع آزمايي كردهاند كه رويكرد برخي آنها تخصصيتر است. ازجمله اين نويسندگان ميتوان به محسن سعيدالسادات اشاره كرد كه از حدود دو دهه قبل، ابتدا به شكل تجربي اما در ادامه بهصورت تخصصي در اين زمينه فعاليت دارد. خوانندگان داستانهاي كوتاه كوتاه فارسي از اوايل دهه هشتاد با نمونههاي اوليه داستانهاي سعيدالسادات در مطبوعات آشنايي دارند كه بعدها بخشي از اين آثار درقالب مجموعههاي مشترك و برخي رسانهها منتشر شد. اخيرا مجموعه مستقلي از داستانهاي كوتاهِ كوتاه محسن سعيدالسادات با عنوان «از كارم پشيمان نيستم» از سوي انتشارات آبارون منتشر شده كه از جهات مختلف قابل توجه و تأمل است.
روي جلد و شناسنامه كتاب عنوان فرعي «مجموعه داستانهاي خيلي خيلي كوتاه» آمده كه به نظر ميرسد قرائت نويسنده يا ناشر از اين شكل نوشتاري باشد. اين قرائت متفاوت در حالي است كه گاهي اين نوع آثار را -بنا به نوعي سوءتفاهم- با عنوان داستانهاي مينيماليستي ميشناسند اما در كشور ما هنوز هم خيليها ترجيح ميدهند از اصطلاح ساده و وطني آن يعني«داستانهاي كوتاه كوتاه» استفاده كنند كه تاحدودي منطقي هم به نظر ميرسد، چراكه مفهوم واژه مينيماليستي ارزشهاي جداگانهاي دارد كه بيشتر اهداف پديدآورندگان اوليه اين واژه را برآورده ميكند. با اين حال، عبارت«داستانهاي خيلي خيلي كوتاه» تعريف متفاوتي است كه تنها با برخي داستانهاي كتاب «از كارم پشيمان نيستم» همخواني دارد، چراكه همه داستانهاي اين مجموعه از نظر حجم و تعداد كلمات به يك اندازه نيستند و نويسنده در شكلهاي مختلف، از نظر حجم داستانها، تجربههاي متفاوتي دارد. به عبارت ديگر، يكي از ويژگيهاي اين مجموعه، تنوع در شكل نوشتاري و همچنين مضامين آثار است. نويسنده در ابتداي كتاب، در بخش«اشاره» به تعريف و برداشت خود از داستانهاي كوتاه كوتاه و زمينهها و ضرورتهاي اين نوع آثار پرداخته و يادآوري ميكند: «مختصرگويي از مختصات روزگار ماست و مختصرخواني هم؛ پس در راستاي اين امروزي بودن، مختصر نيز بايد نوشت، البته اگر بناي آن داريم كه نوشتهها، از دنياي محصور خود به بيرون راه يابد و خوانده شود!... چراكه دنياي امروز، دنياي كمبود وقت است؛ كمبود وقت براي نوشتن، كمبود وقت براي خواندن و كمبود وقت براي انديشيدن حتي.» با اين توضيح، به نظر ميرسد نويسنده موقعيت و جايگاه اين نوع داستانها در زمانه اكنون را درك كرده و بيشتر براساس نياز مخاطبان امروزي به نوشتن داستانهاي كوتاه كوتاه روي آورده است. مضامين داستانهاي اين مجموعه، حوزههاي مختلفي را شامل ميشود و نگاههاي انتزاعي هم در برخي داستانها نمود بيشتري دارد. مانند داستانهاي«راه نجات»، «مثل پرندهها»، «آخر قصه»، «روياي واقعي» و «دوباره زندگي» كه تركيبي از واقعيت و خيال چارچوب داستانها را تشكيل ميدهد. نوعي نگاه شاعرانه هم در برخي داستانها ديده ميشود كه بار آهنگين كلمات را بيشتر كرده است.
داستان«اميد» نمونهاي از اين نوع آثار است:
«تكيه بر شانههاي باد، برايش تجربهاي است، هميشگي!...
و چاره چيست براي او كه تكيهگاهي ندارد، در اين روزهاي بيپدري؟!...
تنها اميدش، دستهاي رو به آسمان و لبهاي لبريز از دعاي مادر است كه او را از هجوم نابهنگام توفان زندگي حفظ ميكند.» (ص 46)
برخي داستانهاي اين مجموعه هم رنگ و بوي حكايت به خود گرفته است. مانند داستان «هديهاي از دريا» كه يادآور حكايتها و حكمتهاي زندگي است و پايان تأمل برانگيزي دارد. داستان«حكايت آن دل بيقرار» هم در اين رديف از آثار محسن سعيدالسادات قرار ميگيرد. در اين داستان، شخصيتها اسم فردي ندارند و با عناوين «پير» و «نوازنده» خطاب ميشوند؛ يادآوري تيپ پيرمرد و حكيم فرزانه در حكايتهاي قديمي و فارسي. همچنين در برخي داستانهاي اين مجموعه شخصيتهاي غيرانساني از كاراكترهاي اصلي اثر محسوب ميشوند. مانند داستان«مسخ؛ اما نه از نوع كافكا» كه مرغ حنايي به شكل تمثيلي شخصيت اصلي اين داستان است. در مجموع، داستانهاي كتاب«از كارم پشيمان نيستم» اغلب مضامين تأملبرانگيز دارند و خواننده را به فكر فرو ميبرند و اين ويژگي، امتياز بزرگي براي يك مجموعه داستان امروزي محسوب ميشود.
«از كارم پشيمان نيستم» مجموعه داستانهاي خيلي خيلي كوتاه محسن سعيدالسادات است كه به تازگي از سوي انتشارات آبارون چاپ و منتشر شده است.