توافق ميان رژيم اسراييل و امارات متحده عربي براي عاديسازي روابط كه با ميانجيگري امريكا به سرانجام رسيده، نظرات موافق و مخالف زيادي را برانگيخته است.تحليلگران و اعضاي ارشد شوراي آتلانتيك واكنشهاي ضد و نقيضي به اين توافق نشان دادهاند. برخي آن را چراغ سبز امارات به ادامه اشغال فلسطين خواندهاند و برخي معتقدند اين توافق به كشورهاي عربي كمك ميكند با فشار بر اسراييل، به اشغال فلسطين پايان دهند. برخي آن را يك پيروزي ديپلماتيك براي دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا و بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل و راهي براي نجات آنها از بحرانهاي پيش رو ميدانند و برخي معتقدند اين توافق از ترس پيروزي جو بايدن، رقيب دموكرات ترامپ در انتخابات ماه نوامبر، علني شده است. يكي از تحليلگران نيز ميگويد هدف اصلي امارات از عاديسازي روابط با اسراييل، راضي نگه داشتن امريكا و افزايش اعتبار خود در كاخ سفيد است.
اسراييل در ازاي عاديسازي روابط خود با اسراييل، موافقت خود را با توقف طرح الحاق بخشهايي از كرانه باختري اعلام كرده است. با اين حال تحليلگران شوراي آتلانتيك معتقدند نه امريكا و نه اسراييل جرات پيش بردن اين طرح را نداشتند و اكنون كه از لغو آن به عنوان امتيازي براي توافق با امارات استفاده ميكنند، خوشحالند كه ديگر مجبور نيستند اين «اشتباه راهبردي» را اجرا كنند.
اشغال فلسطين با چراغ سبز ابوظبي
تقي نصيرت، نايبرييس مركز رفيق حريري شوراي آتلانتيك ميگويد: توافق ميان اسراييل و امارات براي عاديسازي روابط هيچ منفعت ملموسي براي فلسطينيان نخواهد داشت، چرا كه همچنان آينده و معيشت مردم فلسطين را بازيگران خارجي تعيين ميكنند كه منافعشان در تضاد با منافع فلسطينيان است. اينكه گفته ميشود اسراييل در ازاي اين توافق قرار است از طرح الحاق بخشهايي از كرانه غربي صرفنظر كند، صرفا اقدامي براي حفظ آبروي دو طرف و حاميان اين توافق است.
در عمل، از زمان رياستجمهوري دونالد ترامپ و چك سفيد امضايي كه او به بنيامين نتانياهو و سياستهاي افراطي او داده، اسراييل روند شهركسازي خود را به شدت توسعه بخشيده است. با وجود اين اقدامات، كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به گرمتر كردن روابط خود با رژيم صهيونيستي ادامه دادهاند. با اين توافق، دولت ترامپ و رهبران امارات بابت عدم نقض قوانين بينالملل به اسراييل پاداش ميدهند؛ در حالي كه تلآويو در عمل قوانين بينالملل را زير پا گذاشته است.
حاميان حقوق فلسطينيان و قوانين بينالملل، توافق ميان امارات و اسراييل را اقدامي در راستاي حفظ وضعيت كنوني ميدانند: اينكه اسراييل براي اشغال غيرقانوني سرزمينهاي فلسطين و اعمال كنترل بر زندگي و معيشت مردم اين كشور پاسخگو نباشد و اكنون امارات (و به زودي ديگر كشورهاي حوزه خليج فارس) نيز اقدامات اين رژيم را تاييد ميكنند.
توافق با امارات براي نجات ترامپ و نتانياهو
شالوم ليپنر، عضو ارشد شوراي آتلانتيك و مشاور اسبق دفتر نخستوزير اسراييل ميگويد توافق تلآويو و ابوظبي براي نتانياهو و ترامپ در بهترين زمان ممكن اتفاق افتاده است. نتانياهو كه در داخل با اعتراضات گسترده مردمي و مخالفت بيسابقه با ادامه نخستوزيرياش روبهروست، ميخواهد از صلح با امارات براي منحرف كردن اذهان عمومي از ناكارآمدي دولت و رسواييهاي شخصياش استفاده كند.
ترامپ نيز كه در نظرسنجيها از رقيب دموكراتش جو بايدن عقب افتاده است، بهشدت به دنبال كسب يك پيروزي ديپلماتيك است تا بتواند خودي نشان دهد. او كه در مبارزه با شيوع بيماري كرونا ناتوان بوده و در عرصه بينالملل نيز چيزي جز شكاف در رابطه با متحدين و شكست در مذاكره با كره شمالي و ايران به دست نياورده است، اكنون توافق اسراييل با امارات را براي خود يك پيروزي بزرگ ميداند. از طرفي، با توجه به مخالفتهاي گسترده كشورهاي منطقه با طرح الحاق كرانه باختري به سرزمينهاي اشغالي، نه نتانياهو و نه ترامپ جرات اجراي چنين طرحي را نداشتند و حالا ميتوانند از توقف آن به عنوان امتيازي در قبال صلح با امارات استفاده كنند.
تلاش امارات براي راضي كردن امريكا
ريچارد لوبارون، سفير سابق امريكا در كويت و معاون سابق سفير امريكا در اسراييل، ميگويد توافق امارات با اسراييل بخشي از تلاش ابوظبي براي تقويت جايگاه خود در واشنگتن است. امارات از سال 2006 كه پيشنهادش براي سرمايهگذاري كلان در امريكا به شكل مفتضحانهاي رد شد، عزم خود را جزم كرد تا ديگر چنين اتفاقي را تجربه نكند. از همان زمان رهبران امارات تلاش كردهاند جايگاه خود را در كاخ سفيد طوري تقويت كنند كه ديگر جواب نه نشنوند. با اينكه توافق با اسراييل ميتواند منجر به بهبود تدريجي روابط ميان ابوظبي و تلآويو شود، اما تمركز اصلي امارات روي ائتلاف استراتژيك امريكا- امارات-اسراييل است. بعيد است كشورهاي منطقه فعلا چندان مقاومتي در برابر اين ائتلاف از خود نشان دهند، به خصوص با توجه به اينكه رهبران خاورميانه محاسبات خود را بر اساس تغييرات احتمالي در كاخ سفيد طي شش ماه آينده انجام ميدهند.
خبر بد براي ايران؟
سينا عضدي، عضو برنامه خاورميانه شوراي آتلانتيك، ميگويد عاديسازي روابط امارات با اسراييل براي ايران خبر بسيار بدي است، چرا كه ممكن است پس از امارات، عربستان سعودي نيز اسراييل را به رسميت بشناسد و اين اتفاق، ايران را در وضعيت دشواري قرار ميدهد، چرا كه همه دشمنان منطقهاي جمهوري اسلامي در يك صف قرار ميگيرند. محسن توكل، ديگر عضو شوراي آتلانتيك نيز معتقد است توافق امارات و اسراييل تهران و رياض را از هم دورتر ميكند و احتمالا تنشها را در يمن، سوريه، عراق و فلسطين بالا ميبرد، چرا كه در نگاه ايران، امارات مثل برادر كوچكتر عربستان است. تهران و رياض اخيرا با وجود درگيريهاي لفظي، قدمهايي در پشت صحنه براي بهبود روابط دوجانبه و كاهش تنشها در منطقه برداشته بودند اما با توافق ميان اسراييل و امارات، آشتي منطقهاي ميان ايران و عربستان به تعويق ميافتد. در عين حال، اين توافق ميتواند ايران را به قطر و عمان نزديكتر كند.
عاديسازي روابط از ترس پيروزي بايدن
مسعود مستجابي، معاون رييس برنامه خاورميانه شوراي آتلانتيك ميگويد اعلام عاديسازي روابط ميان اسراييل و امارات صرفا يك اقدام نمادين بوده است، چرا كه دو دولت سالهاست به شكل نه چندان مخفيانهاي با هم رابطه دارند و عاديسازي روابط را به شكل غيرمستقيم، به ويژه با هدف مقابله با ايران، پيگيري ميكنند.مستجابي ميگويد ترس ابوظبي و تلآويو از پيروزي جو بايدن در انتخابات رياستجمهوري امريكا در ماه نوامبر باعث شد دو طرف تصميم بگيرند روابط خود را علني كنند، چرا كه با پيروزي دموكراتها، موضع امريكا در قبال ايران نرمتر ميشود. با اين حال اين توافق نميتواند كمكي به حل مساله اسراييل و فلسطين كند.
ويليام وكسلر، رييس مركز رفيق حريري شوراي آتلانتيك ميگويد توافق با امارات از دو جهت اهميت دارد؛ يكي اينكه اسراييل توانسته روابط خود را با سومين دولت عربي (پس از مصر و اردن) و اولين كشور حوزه خليج فارس عادي كند و دوم اينكه به عنوان بخشي از اين توافق، اسراييل از اشتباه بنيادي و راهبردي خود يعني الحاق بخشهايي از كرانه باختري عقب كشيده است. در عين حال امارات نيز ميتواند روابط امنيتي، فرهنگي و اقتصادي مخفيانه خود با اسراييل را علني كرده و با اين كار به كارزار انتخاباتي ترامپ در آستانه انتخابات ماه نوامبر كمك كند. علاوه بر اين امارات ميتواند حمايت گروههاي جمهوريخواه امريكا را جلب كند و خود را از عربستان كه رويكردش مورد انتقاد شديد دموكراتها قرار گرفته، متمايز سازد.از طرفي، اقدام امارات نوعي تابوشكني در ميان كشورهاي عربي محسوب ميشود و اكنون كشورهاي حوزه خليج فارس، از جمله عربستان، بحرين، كويت، عمان و حتي قطر ميتوانند واكنش مردم به اقدام امارات را مشاهده كرده و ببينند توافق با اسراييل به كجا ميانجامد. با اين حال اگر واكنشها مثبت باشد و امارات به نتايج دلخواه خود برسد، ممكن است ديگر كشورهاي عرب حوزه خليجفارس نيز به ابوظبي بپيوندند.توافق با امارات شايد حتي براي جو بايدن نيز يك پيروزي محسوب شود، چرا كه در صورت انتخاب او به عنوان رييسجمهور جديد ايالات متحده، يكي از مهمترين چالشهاي كاخ سفيد در ابتداي دور جديد رياستجمهوري، يعني اختلاف با اسراييل بر سر الحاق كرانه باختري، حل شده است.
وكسلر ادعا ميكند توافق امارات با اسراييل در درازمدت به سود فلسطينيان است و يك نقطه عطف در تعيين سرنوشت آنها محسوب ميشود، چرا كه هرچه كشورهاي عرب حوزه خليج فارس بيشتر با اسراييل رابطه داشته باشند، براي كاهش دردها و ظلمي كه به فلسطينيان ميشود، اهرمهاي بيشتري در اختيار خواهند داشت.
دو پرسش از آينده
دكتر مارك كاتس، عضو شوراي آتلانتيك، دو پرسش را در مورد آينده اين توافق مطرح كرده است؛ يكي اينكه آيا توافق ميان اسراييل و امارات منجر به عقد قراردادهاي مشابهي ميان تلآويو و ديگر كشورهاي عرب منطقه ميشود؟ و پرسش دوم اينكه اگر فشار گروههاي تندروي اسراييلي براي الحاق كرانه باختري افزايش يابد و دولت نتانياهو-گانتس نتواند يا نخواهد در برابر اين فشارها مقاومت كند، چه بر سر توافق با امارات خواهد آمد؟ براي رسيدن به پاسخ اين پرسشها بايد منتظر تحولات چند ماه آينده ماند.