• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4720 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۷ مرداد

يادداشت سيمين بهبهاني درباره شاعري ابوالقاسم ايراني

شعر كم‌نظير

سيمين بهبهاني

 

ابوالقاسم ايراني... نامش را بسيار شنيده‌ام. شعرش را هم، بيش و كم و جاي جاي، خوانده‌ام و گاه آفرين گفته‌ام. چرا جوان‌هاي ما با نوميدي پير مي‌شوند؟ چرا استعدادهاي ما در بي‌اعتنايي و 
بي كسي و ركود خاكستر مي‌شوند؟ چرا كسي به معنويات ما، كه روزگاري مايه فخر ما بوده است، توجهي نمي‌كند؟ چه روزگار غريبي است و، بعد از فروغ و شاملو، بايد گفت كه روزگار... باقي را خودتان سفيدخواني كنيد!
 به ياد سفيدخواني‌هاي شعر ابوالقاسم ايراني مي‌افتم كه در اين شيوه استاد است و مي‌خواهم بگويم: شاعر گرامي اندكي بر سواد قلم روي كاغذ بيفزاي كه همه كس سوادِ خواندن اين سفيد‌ها را ندارد.
باز به خود مي‌گويم: اگر ايراني هيچ شعري جز «سلام! آقاي اقاقي» نسروده بود باز هم به پندار من شاعري ارجمند به شمار مي‌رفت. در قطعه‌اي به آن كوتاهي، با واژگاني پُر استعاره، ظريف و پرمحتوا، آن همه حرف و حديث گنجانده است كه مي‌گرياندت و مي‌خنداندت، به تفكر وا مي‌داردت و لذتي از كشف و درك مي‌دهدت.
به شعر ديگرش مي‌انديشم: «تُنگ خال خالي نوروز»، در عنوان «خال خالي» علاوه بر طرحي كه روي تنگ است، خالي بودن و فقر را، آن هم هنگامي كه بايد سفره‌ات پُر و پيمان باشد 
به خاطر مي‌آوري، بي‌آنكه به صراحت سخني شنيده باشي.
و بعد: «چه نيشكري دارد اين شكر، در هفت تپه طوطي شكنِ هند»، در اين روزها رابطه نيشكر و هفت تپه را هر كس مي‌تواند با ماجراهاي منقول آن تطبيق كند و همين رابطه نيز در طوطيان شكرشكن هند با اين قند پارسي كه بنگاله مي‌رود (و در حقيقت مُفت و بي‌هيچ سود و ثمري مي‌رود) مي‌توان نگفته دريافت. نكته‌اي بسيار مهم را در چند جمله ناتمام با اين همه مهارت ادا كردن كار هر كس نيست.
به هر روي، نقد و بررسي شعر ايراني فرصتي دراز مي‌خواهد و در اين مهلت كوتاه و با چشم ناتوان من، چنين كاري ميسور نيست. البته اگر تفسيري روي سفيدخواني‌هاي شعر ايراني نوشته شود بسيار مغتنم خواهد بود (و اين تفسير لازم است به ويژه براي آيندگاني كه در فضاي امروز قرار نخواهند گرفت). اين اشارت كوتاه براي آگاهي كساني ا‌ست كه از اين نوع شعر كه خواننده را در ساخت آن با شاعر شريك مي‌كند، غافل مانده‌اند. عيب كار در اينجاست كه خوانندگان غالبا از فرهنگِ برابر با فرهنگ و ذهنيتِ شاعر بهره ندارند و بسياري از نكات و دقايق زيباي شعر بر آنها پوشيده مي‌ماند. شايد هم ضرورت و جبر زمانه ماست كه شاعر را به سرودن با اشاره و ايما مكلف مي‌كند.
به هر روي، شعر ابوالقاسم ايراني شعري است، به لحاظ شگرد كم‌نظير، دلپذير و ابداع در آن بسيار. خودِ شاعر نيز به گمان من، گوشه‌گير و كم‌تظاهر است. زمانه نيز مثل هميشه به كام هنرنمايان جنجالي و پرتظاهر است. حرف حق نيز پاداشي 
پر دردسر دارد. با اين همه، توصيه من به شاعر ايستادگي و اميدواري ا‌ست و هر خواننده، سعي در بالا بردن توقع و تربيت ذهن و آمادگي براي درك درست از نادرست.
براي ابوالقاسم ايراني توفيق بيشتر آرزو مي‌كنم و اميدوارم به زودي مجموعه‌اي از شعرهاي او در دست داشته باشم و در جريان كل آنها قرار بگيرم.
  با آرزوي كاميابي
سيمين بهبهاني
۱۳ شهريور ۱۳۸۷

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون