جملههاي كليشهاي
شكايتهاي كليشهاي
صدرا محقق
جملههاي كليشهاي و تكراري بدترين گزينه براي شروع يك نوشته هستند. اما وقتي گريزي از كليشهها نباشد، چاره چيست؟ جمله كليشهاي اين مطلب هم «خبرنگار يا رسانه؛ مرغ عزا و عروسي» است. همين جمله كليشهاي اما با خودش تا دلتان بخواهد مثال و نمونه عيني دارد، مثلا اين سالها بارها و بارها ديده و شنيدهايم كه يك مقام مسوول يا شخص صاحبمنصبي جايي حرفي زده و اظهارنظري كرده، بعد كه حرف و نظرش اعتراض و واكنش و حاشيهاي برايش درپي داشته، خيال خودش و منتقدان و مخالفانش را يكجا راحت كرده و گفته: «خبرنگار/رسانه حرف و منظور من را تغيير دادند» و به همين راحتي خود را از سيبل بودن رهانيده و پيكان حملات و تهديدات را كشانده سمت خبرنگار و رسانه. اين تاكتيك تكراري و ساده هم به تجربه پرتعداد اين سالها نشان داده كه معمولا جواب ميدهد. حتي اگر خبرنگار مستندات كافي داشته باشد اما دستكم براي مدتي بار و فشار را از روي مصاحبهشونده برميدارد. يا در نمونهاي ديگر، همان مقام، صاحبمنصب يا چهره را تصور كنيد كه جايي حرفي زده يا كاري كرده و رسانه هم حسب وظيفه و ذات شغلش آن را منتشر و انتشار آن بازتاب و حاشيه فراواني درست كرده. با او كه گوينده حرف و كننده كار است، كاري ندارند، اما رسانه و خبرنگاري كه آن را منتشر كرده، تنبيه كردهاند. نمونه اخير و آخرش همين توقيف روزنامه «جهان صنعت» بود. يكي با عنوان كارشناس با روزنامه مصاحبه كرده و آمار و ادعايي درباره تعداد قربانيان كرونا و جزييات ديگر داده و روزنامه هم آن را منتشر كرده. فرداي آن، روزنامهاي توقيف و كلي خبرنگار و نيروي فني نانشان بريده شد. مصاحبهشونده اما باز اينسو و آنسو هنوز و همچنان مشغول مصاحبه و اظهارنظر است. در فقره شكايت شهردار سابق و رييس كنوني مجلس از دو خبرنگار كه يكيشان من هستم هم اتفاقي كه رخ داده چيزي از موارد بالا كم ندارد، هر چند سبكي متفاوت دارد اما كاملا منطبق بر همان جمله كليشهاي است. قضيه از اين قرار است كه يك نماينده شناخته شده مجلس - مصطفي ميرسليم - كه سابقه مديريتي كلان و طولانيمدت در كشور دارد و طبيعتا فرد كمتجربه و خامي هم نيست، در اظهارنظري صريح شهرداري دوران مديريت رييس فعلي مجلس را در مقام سابقش متهم به پرداخت رشوه كرده و خبر اين اظهارنظر هم در رسانههاي رسمي و داخلي كشور، از خبرگزاري و سايت تا روزنامه و ... منتشر شده و بازتاب فراواني هم داشته. خبرنگاراني هم حسب كارشان آن را با نقلقول مستقيم از نماينده گوينده خبر در توييتر و شبكههاي اجتماعي منتشر كردهاند، اما حالا شهردار سابق غير از آقاي ميرسليم از ما هم شكايت كرده و قرار است آنطور كه گفتهاند «براي جلوگيري از مخدوش شدن جايگاه حقوقي رياست مجلس شوراي اسلامي، در دادگاه پاسخگو باشيم.» نكته اينكه وظيفه ابتدايي خبرنگار چيزي نيست جز انتشار همين نقل قولها و اظهارنظرها، اينكه مصطفي ميرسليم چه گفت يا قاليباف چه پاسخ داد. اما وقتي قرار اين ميشود كه به عنوان خبرنگار به خاطر انجام همين بخش از كار معمولي، سر و كارت به تهديد شكايت و پايت به دادگاه كشانده ميشود، يعني تاييد و تاكيدي دوباره بر همان جمله كليشهاي ابتداي اين نوشته!روزنامهنگار