رييس سازمان فني و حرفهاي در گفتوگو با «اعتماد» از ظرفيت تبادل تجارب با همسايگان ميگويد
مهارتآموزي در مرز
گروه اجتماعي
«ما حتي به ايجاد دپارتمانهاي مهارت مرزي هم فكر كردهايم تا از فرصتهاي مرز كه بين ما و كشورهاي همسايه مشتركند، استفاده كنيم. اين دپارتمان مهارت مرزي ميتواند مشاغل كارساز و موثر در مرز كه ميتواند بازار خاص خود را داشته باشد و روابط تجاري و بازرگاني را ارتقا ببخشد، مورد هدف قرار دهد.» علي اوسطهاشمي، رييس سازمان فني و حرفهاي كشور ميگويد كه اگر شرايط كرونا حاكم نبود، برخي از ايدههايي كه در اين سازمان براي گسترش ارتباط آموزش و مهارتي با كشورهاي همسايه دارند تاكنون نخستين گامهاي اجرايي خود را برداشته بود. اين يكي از اميدهايي است كه در مورد بهبود روابط ميان ايران و همسايگانش بهخصوص ميان ايران و افغانستان وجود دارد. سالهاست كه مهاجران و پناهجويان افغان، پاي خود را در بازار كار اين كشور باز كردهاند و حالا ديگر بخشي از بدنه رسمي و غيررسمي كار در ايران محسوب ميشوند. با اين حال نوع كارها و شرايط كاري كه به بخش قابلتوجهي از اين اتباع سپرده ميشود، كارهايي است كه با خود صرفا دشواري و زحمت به همراه ميآورد؛ كارهايي كه اغلب بار آنها را «كارگران ساده» به دوش ميكشند كه از قضا كارشان هيچ قرابتي با سادگي ندارد. اما همينجاست كه موضوع مهارت آموزش و تبديل شدن به كارگر ماهر اهميت دوچندان پيدا ميكند. اوسطهاشمي ميگويد كارگراني كه بتوانند در اين زمره قرار گيرند حتي فرصتهاي بهتري براي بازگشت به وطن و پيدا كردنشان و جايگاهي تازه در بازار كار كشور خود يا كشورهايي كه به آن مهاجرت ميكنند، خواهند يافت. او در گفتوگو با «اعتماد» در مورد برنامههاي سازمان فني و حرفهاي در مورد گسترش ارتباطات همسايگي بر پايه مهارت توضيح ميدهد.
يكي از راهكارهاي سامان دادن، هم به وضعيت معاجران و پناهجوياني كه به كشور ما ميآيند و هم در تبادلات اقتصادي و تجاري با كشورهاي همسايه مثل افغانستان بهره بردن از قابليتهاي مهارتي و آموزشي است كه در كشور وجود دارد. سازمان فني و حرفهاي هيچ تفاهمنامه همكاري يا قراردادي با افغانستان دارد كه علاوه بر آموزش نيروهاي متقاضي يادگيري براي ايران درآمدي هم داشته باشد؟
يك بخش تفاهمنامهاي است كه ميتوانيم ميان دو كشور داشته باشيم تا هم كارآموز بپذيريم، هم مربي تربيت كنيم و هم در تدوين استانداردهاي آموزشي براساس كدهاي بينالمللي و قواعد حاكم بر اين بخش براساس ضوابط ILO (سازمان جهاني كار) با هم همكاري داشته باشيم. در جوار مرزهاي مشتركمان ميتوانيم مراكز بينالمللي فني و حرفهاي ايجاد كنيم تا رفت و آمد هم راحت باشد. هر چند در يكي، دو نقطه كشور افغانستان مانند نيمروز، قبلا سازمان فني و حرفهاي روي ساخت مراكزي سرمايهگذاري كرده.
مربوط به چه زماني است؟
فكر كنم بين دهه 70 تا 80 بود.
يعني اين مراكز زيرنظر سازمان مشغول به كار هستند؟
نه همان زمان ساخته و به مردم آنجا اهدا شده بود. به هر حال اين يك جنبه كار است كه ميتواند در تعميق روابط مهارتي موثر واقع شود. آن كشور هم مهاجرفرست به جهان است و چقدر خوب ميشود اگر اين نيروهايي كه به كشورهاي مختلف ميروند از مهارتهاي خاصي هم برخوردار باشند و داراي گواهينامه مهارتي كه مقبوليت بينالمللي هم داشته باشند. ميدانيد كه استانداردهاي ما از يك قاعده واحد تاسي ميكنند و در تمام جهان گواهينامههايمان مقبول واقع ميشوند. همه اينها ميتواند شأنيت، قيمت و موقعيت خوبي را براي نيروهاي مهاجر اعطا كند كه براساس توانمنديشان در جستوجوي بازار كار باشند يا براساس مهارتهاي بهدست آورده در كشور خودشان به موقعيتهايي دست پيدا كنند كه بازار داشته باشد و به آنها امنيت شغلي و حس موثر بودن بدهد. اين شامل تمام گروههاي سني بالاي 13 سال اعم از زنان و مردان است و بهخصوص ميتواند تحصيلكردهها را هم در موضع مهارتي پشتيباني كند، يعني آنهايي كه از دانش و معلومات برخوردار هستند، توان فيزيكي و مهارتيشان را هم بالاببرند تا نزد كارآفرينان هم از پذيرش بالاتري برخوردار شوند. اين يك زاويه موجود است. از جهت ديگر افغانهاي محترمي هستندكه در اين سالها وارد ايران شدهاند و بهخصوص در چهار دهه گذشته توانستهاند جاي پايي براي خودشان داشته باشند و موردتوجه بازار كار ايران قرار بگيرند. اين دسته را هم باز ميتوانيم در ذيل چتر مهارتي خود بگيريم، چراكه ما تعاملهايي با سازمان بينالمللي سكوا داريم كه تفاهمنامهاي با سازمان ما و با اداره كل اداره امور اتباع و مهاجرين وزارت كشور دارد و به واسطه اين اداره با آنها طرف قرارداد هستيم تا بتوانيم در چند نقطه كشور ازجمله كرمان، يزد و تهران به مهاجران و پناهندگان آموزش مهارتي بدهيم، يعني در جاهايي كه بيشتر محل حضور اين گروهها و مشغوليت آنها در بازار كار هستند. خود اين موضوع ميتواند بعدا نقشي انگيزشي در بازگشت افراد به موطن اصلي خودشان داشته باشد، چرا؟ چون به تجربهاي ميرسند و ديگر به عنوان كارگر ماهر شناخته خواهند شد و اين ميتواند آنها را به توانمنديهايي مجهز كند كه در كشور و اقليم خودشان هم بتوانند موقعيتي منطبق با توانمندي خودشان به دست آورند. اين هم يك نوع نگاه به كار است كه ميتوانيم از اين زاويه ورود پيدا كنيم. به هر حال كشورهاي همسايه براي ما در اولويت قرار دارند و اگر اين محدوديتهاي كرونايي نبود قطعا امروز شاهد حضور بهتر سازمان فني و حرفهاي در اين كشورها بوديم و هم كارهاي مشترك. من خودم به ايده مراكز آموزش مهارتي بينالمللي پايبند هستم و با مديران كل مناطق آزاد كشور هم هماهنگي انجام شده تا در اين بخش ورود جدي داشته باشند. ما حتي به ايجاد دپارتمانهاي مهارت مرزي هم فكر كردهايم تا از فرصتهاي مرز كه بين ما و كشورهاي همسايه مشتركند، استفاده كنيم. اين دپارتمان مهارت مرزي ميتواند مشاغل كارساز و موثر در مرز كه ميتواند بازار خاص خود را داشته باشد و روابط تجاري و بازرگاني را ارتقا ببخشد، مورد هدف قرار دهد. اين موضوعي است كه به جد مورد توجه سازمان فني و حرفهاي كشور قرار دارد. هرچند به اين مهم هم ميانديشيم كه با ساخت اين زيرساختها و مراكز تخصصي، به نياز كشورهاي همسايه و صادرات نيروهاي ماهر هم ميتوانيم فكر كنيم. مركز تربيت مربي ما از يك قابليت منطقهاي برخوردار است و ميتواند كار تربيت مربي براي كشورهاي همسايه را قبول كند تا بهخصوص داير كردن مراكز مهارتآموزي آزاد رشد پيدا كند و تمام بار اين امر بر دوش دولتها متمركز نباشد.
تا الان قدمي برداشته شده يا اينها صرفا در حد ايده هستند؟
در سفرهايي كه به استانهاي خودمان داريم با همين نگاه و نيت داريم پيش ميرويم. يكي، دو ماه پيش سفري به استان ايلام داشتم، جايي كه در آن توسعه روابط با كشور عراق را داريم و مسير عبور زائران به عتبات عاليات است. ما يك نگاه جديد به مهارت داريم كه بايد عملياتي شود چون صرفا در حد كلام و برنامه نميتواند باقي بماند. اراده ما بر اين استوار است كه تجربه نزديك به نيم قرني خودمان را در حوزه مهارت، با تكيه بر اينكه ايران سرزمين مهارت است استفاده كنيم؛ در شهرهايي مثل بم، شيراز، يزد، كرمان، كرمانشاه و همدان نقشآفريني استادكاراني را ميبينيم كه قرنها از عمر آثارشان ميگذرد. اين سرمايه، پشتيبان تكنولوژي و مهارت روز است و اين يعني يك سرمايه ملي كه ميتوانيم از آن براي تعامل با كشورهاي همسايه استفاده كنيم.
چقدر فكر ميكنيد همسايگان ما ميتوانند منبعي درآمدزا براي كشور باشند اگر وارد حوزه ارسال نيروي كار ماهر يا مربي شويم؟
كشورهايي مثل عراق، پاكستان، تركمنستان و افغانستان و اين كشورهاي همسايه ميدانند كه توان آموزشي و مهارتي ايران يك توان قابل توجه است. در موضع رقابت ريالي و ارزي هم بخواهند مقايسه كنند باز خواهند ديد كه تعرفههاي ايران، ارزانتر از تعرفههاي جهاني است. از يكسو هم مشتركات فرهنگي و زباني و آشنايي به عرف و آداب همديگر هم بستر خوبي را فراهم ميكند. يعني بحث يكي، دو مزيت نيست، وقتي اين همه پتانسيل و مزيت را كنار هم قرار دهيم، ميتواند بازاري قوي را به وجود آورد و ما هم بايد از اين فرصتها استفاده كنيم، ضمن اينكه ما به تبادل در تجارب حوزه مهارت هم باور داريم، يعني اينطور نيست كه همه توانمنديهاي حوزه مهارت نزد ما باشد؛ كشورهاي همسايه ما هم تجارب، دانش و آثاري بر منطقه خود دارند كه ميتواند مورد توجه ما باشد و ما هم از آنها خدمات مهارتي دريافت كنيم و دست به تبادل بزنيم. ما هم به اين همسايهها و تجربهها و برنامههاي مهارتي آنها احساس نياز ميكنيم.