اعتماد آنلاين
محمدجواد حقشناس عضو برجسته شوراي شهر تهران در يك مصاحبه با سايت اعتمادآنلاين به پرسشهاي همكار ما در زمينههاي مختلف امور شورا و همچنين تلاشهاي خودش پاسخ گفته است.
حقشناس در اين مصاحبه درباره كشتارهاي كرونا، نامگذاري خيابانها، دوچرخهسواري زنان، كاركرد شوراي شهر و موضوعات مختلف شورا صحبت كرده است كه متن آن را در ادامه ميخوانيد.
آقاي دكتر محمدجواد حقشناس سلام و عرض ادب. خير مقدم عرض ميكنم محضرتان و خيلي خوش آمديد.
خيلي ممنون از اينكه وقتي داديد و فرصتي كه من بتوانم در اين برنامه خوب شما حضور داشته باشم.
باعث افتخار ماست...
و براي كار ارزشمند شما هم قبل از اينكه مطالب خودم را عرض كنم به شدت احترام قائلم در روزگاري كه فضاي رسانهاي و ارتباطات متاسفانه به شكلي انحصاري شده، حضور رسانهاي مثل اعتمادآنلاين و برنامه جذاب و پربينندهاي مثل برنامه شما را بايد قدر دانست و بابت زحمات و تلاشهايي كه برايش ميكشيد به سهم خودم به عنوان يك روزنامهنگار تشكر ميكنم.
اين خيلي مايه دلگرمي و خيلي خوشايند من ميشود، خستگيام در رفت. دستتان درد نكند. محبت شماست.
من به اين كار احترام ميگذارم.
شما يكي از اعضاي شوراي پنجم هستيد؛ شوراي شهر تهران و شورايي كه ماههاي آخر كارياش را سپري ميكند و انتخاباتي كه با هزار و يك اميد مردم به اصلاحطلبانش راي دادند و الان كساني كه راي دادند، توقع دارند بدانند شوراي شهر اصلاحطلب براي شهر تهران چه كرده است. به عنوان يكي از اعضاي شوراي شهر تهران از عملكرد خودتان و همكارانتان در شوراي شهر دفاع ميكنيد؟
در اين 10 سال اخير، از 92 به بعد در تهران 6 انتخابات به طور جدي برگزار شده كه پنج انتخابات را اصلاحطلبان بهطور مطلق بردند. 2 انتخابات رياستجمهوري را در تهران برديم. يك مجلس را 30 - هيچ برديم. يك خبرگان را 16- هيچ برديم و يك شورا را 21- هيچ برديم. به جز انتخابات اخير كه انتخابات مجلس را 30- هيچ باختيم، اين 6 انتخابات با اين وضعيت در نهاد انتخابي پيش روي ماست. اگر بخواهيم منصفانه نگاهي به كارنامه اين پنج نهاد انتخاباتي كه برديم، بيندازيم چه 2 رياستجمهوري، چه خبرگان، چه مجلس و شوراي شهر، براي اهل انصاف و كارشناسان و كساني كه رصد ميكنند خودم به عنوان يك ناظر بيطرف كه در اين پنج انتخابات دخيل و موثر بودم و نقش بازي كردم و حتي عضو شوراي سياستگذاري بودم كه نتيجه اين انتخابات شد، من بهترين نمره را به شوراي شهر ميدهم.
با چه كارنامهاي؟
با تمام زير و زبرهايي كه داشته است؛ يعني وقتي با مجلس يا با خبرگان مقايسه ميكنم...
بايد شوراي شهر را با شوراي شهر مقايسه كنيم. جديترين كاركرد شوراي شهر تهران در زماني كه 21- هيچ بازي را برديم چه بوده است؟
برد 2 رياستجمهوري...
اصلا رياستجمهوري نداريم، اصلا تعطيل شده مجلس هم نداريم، فراكسيون اميد هم نداريم. در ماموريتهايي كه شوراي شهر اصلاحطلب تعريف كرده بوده موفق بوده يا نبوده؟ اصلا به عنوان يك عضو شوراي شهر از كارنامهاش بگوييد.
ميخواهم بگويم به نظر من در مقايسه با آن چهار تا از خيلي از جهات از همه بهتر بوده است. اما عملكرد سه ساله خود اين شورا را كه ميبينيم؛ اينكه امروز بعد از سه سال من بخواهم كارنامه را جلويم بگذارم و ببينم با آنچه ميتوانست بكند و بايد انجام ميداد و انجام داده، فكر ميكنم كه از تمام ظرفيتهاي خودش اين شورا استفاده نكرده است.
اولا بفرماييد مهمترين كارهايي كه شوراي شهر اصلاحطلب براي مردم تهران انجام داده چه بوده است تا برسيم به ظرفيتهايي كه داشته و انجام نداده است؟ خيلي دل و قل بفرماييد.
اول از همه بايد بگوييم اين چه كار ميتوانسته بكند و چه كار كرده است. يك وقت شما ميگوييد اين خودرويي كه شما داديد حداكثر سرعت را 160 زده است، يك وقت حداكثر سرعت را 300 زده. اگر بر اساس 160 كه برايش تعريف شده بخواهيد تعريف كنيد انتظارتان را بايد با اين متناسب بگذاريد. من بر اساس ماموريت قانوني كه قانونگذار براي شوراي شهر تعريف كرده 1- انتخاب شهردار تهران 2- اداره شهر و نظارت بر عملكرد شهرداري تهران [ميگويم]...
شوراي شهر پنجم - شوراي شهر اصلاحطلب- سه شهردار انتخاب كرده است. آقاي محمدعلي نجفي، آقاي محمد افشاني، آقاي پيروز حناچي. اين سه شهرداري كه انتخاب كرديد شهردارهاي خوبي بودند؟
شهردار اول كه انتخاب شد، آقاي نجفي راي كامل را داشت. ايشان تقريبا راي منفي نداشت و ميتوان گفت وقتي انتخاب شد به نظر ميرسيد بهترين انتخاب است، چون ساختار انتخاب به اين شكل بود كه هر عضو شوراي شهر ميتوانست سه نفر را معرفي كند و يك ليست بدهد. 21 عضو ليست گذاشتند و از آن 40 اسم در آمد. مشترك بود. از اينها رايگيري شد، هفت نفر از آنها بيشترين راي را آوردند. از اين هفت نفر كارنامه خواستند و اينها بايد كارنامه ارايه ميكردند و به هفت نفرشان ابلاغ شد. آقاي نجفي، افشاني، شريعتمداري، مرعشي، مهرعليزاده و... بودند. اينها كارنامه ارايه كردند و نهايتا در آن كارنامهها و بين 7 نفر آقاي نجفي تقريبا فاصله معناداري با بقيه داشت. ايشان چند دوره سابقه وزارت داشتند...
سوابق خوبي داشتند شهردار شدند، يك گزارشي...
رييس سازمان برنامه بود 2 دوره، معاون رييسجمهور بود. علمي، آدم تحصيلكرده، استاد دانشگاه صنعتي شريف، باهوش و 6 سال هم نماينده مردم تهران در شوراي شهر بود، يعني نسبت به بقيه كارآزمودهترين آدمي بود كه هم شهر تهران را ميشناخت، هم در تمام 40 سال در ردههاي مختلف جمهوري اسلامي در نزديكترين رده با مقامات جمهوري اسلامي كار كرده بود. آقاي هاشمي، آقاي خاتمي، آقاي ناطق، مقام معظم رهبري. در دوره آقاي احمدينژاد هم در آن مقطعي كه روي كار نبود با راي مردم به مدت چهار سال نماينده مردم تهران شد، بعد 2 سال هم اضافه شد، 6 سال شد. از او بهتر چه كسي را ميتوانستيم به لحاظ منطقي و فني داشته باشيم؟ بعدا برايمان مشخص شد كه ايشان مباحثي داشته كه اين مباحث موجب شده بود بر اساس قرار و مدارهايي كه با شاخه امنيتي تعريف شده بود ايشان در اين رده پست نپذيرد. با هم توافق كرده بودند و اين را ما اطلاع نداشتيم.
يعني در همان مقطي كه از احكام ايشان خبر ميآمد، تاييد صلاحيت يا ردصلاحيت شده، حكمش را وزير كشور امضا ميكند، نميكند، اعضاي شوراي شهر تهران متوجه نشدند كه چه خبر است؟
خير، ما خبر نداشتيم، بعدا فهميديم برخي از شوراي شهر خبر داشتند.
از كجا خبر داشتند؟
به آنها گفته شده بود.
از كجا گفته شده بود؟ يعني نهاد امنيتي گفته بود؟
بله؛ يا از نهاد معتبري شنيده بودند يا... من يكي، دو هفته پيش اين حرف را از آقاي هاشمي شنيدم كه به او گفتم ما از ماجراي آقاي نجفي بيخبر بوديم كه گفت ما خبر داشتيم كه ايشان گير دارد و چون نزديك به كارگزاران بود- چون ايشان تكذيب كرده بود كه عضو كارگزاران نيست، ولي به هر حال ايشان جزو هيات موسس بود - چون ما اين حساسيت را داشتيم چون به ما منتسب بود. گفت: من و عطريانفر و كرباسچي رفتيم و با او جلسه گذاشتيم كه بايد تكليفت را روشن كني. از ما اصرار كه اگر مسالهاي داريد بايد مسالهتان را حل و فصل كنيد. ايشان رفته بود و با آن مقام امنيتي جلسه و نشست گذاشته بود و آنجا مقام امنيتي ميگويد ما همچنان سر آن قولمان هستيم كه اگر شما بپذيريد ما مسالهمان را فعال ميكنيم و ما حاضر نيستيم كه از اين نظرمان كوتاه بياييم. در جلسه او را قانع كرديم كه با او مذاكره كن و تكليف را روشن كن! ايشان وقتي از آن جلسه بيرون ميآيد به آقاي جهانگيري، معاون اول زنگ ميزند كه مثلا مقام امنيتي گفته نبايد بپذيريد و اين موضوع با عصبانيت معاون اول روبرو شد و گفت، بيخود گفتند شما مسالهاي نداريد بايد بپذيريد و با فشار ايشان و مداخلهاي هم كه آقاي رييسجمهور ميكند وزير كشور به نوعي مجبور ميشود بهرغم ميلش حكم ايشان را در اين داستان بزند. ما از اين مباحث اصلا خبر نداشتيم.
خير و بركت انتخاب آقاي نجفي براي شوراي شهر شما چه بود؟ خيرش بيشتر بود يا شرش؟
به نظرم شرش؛ من با تمام احترامي كه براي آقاي نجفي قائل بودم و همچنان در حوزههايي هستم. با او در سازمان برنامه كار كرده بودم؛ مدير باهوش، با نگاه جامع، هم برنامه را ميداند، [هم] بودجه را ميداند، فضاي شهر را ميشناخت، مباني سياست را آشنا بود، با قاعده كار در جمهوري اسلامي آشنا بود...
حقتان اين بود كه بدانيد؟ اين را توقع داريد؟
بله، من حتي بعدا اين گله را كردم. گفتم، من از آقاي نجفي به شدت از اين بابت دلخور هستم. ايشان در اين حوزه نبايد ورود ميكرد و اين مساله را نميپذيرفت. اگر چنين داستاني را از خودش خبر داشت يا اگر ميخواست ورود كند بايد ميگفت كه اگر ميخواهيد به من راي دهيد نگاه مقامات امنيتي سپاه و... اين است و به هر حال من اين گير را دارم...
اين گيري كه آقاي نجفي داشت پاشنه آشيلش شد، اين اتفاق تلخ و دردناك را براي كل جريان اصلاحات به بار آورد. اين پاشنه آشيل را باز هم ممكن است در جريان اصلاحات داشته باشيم؟
من فكر ميكنم حتما وجود دارد، نه اينكه نباشد به هر حال اين حوزهاي است كه در جمهوري اسلامي حتما اين مشكل وجود دارد. يك وقتي است كه فارغ از جمهوري اسلامي و در غرب هستيد. آنجا خيلي صريح و روشن تعريف كردند كه حوزه خصوصي آدمها با حوزه كارشان، تواناييشان، كارآمديشان و حوزه عموميشان دو حوزه جداست و اگر يك فرد در حوزه عمومي صلاحيتهاي عمومي و راي جامعه را داشته باشد مباحث خصوصي فردي روي حوزه عمومي اثر نميگذارد. يك نفر ممكن است وزير خوبي باشد، اما همسر خوبي نباشد. يك نفر رييسجمهور خوبي باشد، اما پدر خوبي نباشد، يك نفر معاون رييسجمهور خوبي باشد، اما همسايه خوبي نباشد.
اگر آقاي نجفي شما را صدا ميكرد و ميگفت من چنين مشكلي دارم و اين را به كسي نگو، شما به بقيه همكارانتان در شوراي شهر ميگفتيد يا نميگفتيد؟
من قطعا اول از همه به خودش ميگفتم اصلا تو حق نداري بيايي. ما كه نميتوانيم منافع 10 ميليون آدم را...
به خودش ميگفتيد، به بقيه چطور؟
به بقيه هم ميگفتم كه راي ندهيد. شايد مشكلش را نميگفتم، اما ميگفتم ايشان قطعا...
چرا ديگران بايد به حرف شما گوش ميدادند كه راي ندهند؟
طبيعتا من اينطوري ميگفتم. اولا خودم راي نميدادم، به همكارانم هم ميگفتم اگر اين راي داده شود بنا به گرفتارياي كه ايشان ممكن است داشته باشد نميتواند بماند و مشكلات جدي برايش ايجاد ميشود و اين قطعا به نفع شهر نيست.
آقاي نجفي بهرغم همين مشكلاتي كه داشتند...
ايشان ديگر با راي كامل نميآمد. يك وقتي آقاي نجفي ميآيد و با 13 راي مينشيند، حساسيتي هم ايجاد نميكند، اما وقتي با راي كامل تمام اعضاي شورا مينشيند، در حوزه سياسي و اجتماعي اثرات جدي دارد. فردا مطرحش ميكنند كه ايشان ميتواند رييسجمهور بعدي شود. خيليها نميخواهند اين اتفاقات بيفتد.
آقاي نجفي بهرغم همه مشكلاتي كه برايشان اتفاق افتاد يك گزارشي را از تخلفات دوره آقاي قاليباف تنظيم كردند در اختيار شوراي شهر قرار دادند و تا حدودي به افكار عمومي منتقل كردند. شوراي شهر اصلاحطلب گزارش آقاي نجفي را چقدر جدي گرفت؟
شوراي شهر اينجا مقام اجرايي براي پيگيري اين قصه نبود در آن مجموعه؛ بايد همزمان به قوه قضاييه ميرفت و اين مساله بايد در قوه قضاييه به يك شاخص و موضوع تبديل ميشد. من فكر ميكنم در اين بخش قطعا كمكاري شد.
قضاوت عمومي چطور؟ يعني شوراي شهر نميتوانست آن اسناد و مدارك و تخلفات را ارايه دهد؟ چون يكي از جديترين كارهاي اعضاي شوراي شهر تذكر دادن و نطق كردن و اين حرفهاست. در همه حوزهها هم ورود ميكند. از نامگذاري خيابان، دوچرخهسواري، مترو و... همه هم تذكر ميدهند، بزرگداشت، كوچكداشت و...، ولي جديترين حوزه، حوزه تخلف و بحث بيتالمال است و شهردار كاركشته و باسابقهاي مثل آقاي نجفي اين گزارش را آماده كرده است، ميبينيم كه اعضاي شوراي شهر لام تا كام حرف نميزنند. چرا؟
اين نيست كه لام تا كام حرف نزده باشند. به نظر من پيگيري شد، تقاضا شد، تحقيق و تفحص راجع به حوزه همشهري شد، بحث تحقيق و تفحص در مورد املاك واگذار شده شكل گرفت كه البته هنوز هم به نتيجه نرسيده است. در اين حوزه حتي تعدادي از اعضاي شوراي شهر به خاطر همين پيگيريهايي كه عنوان كردند توسط نزديكان آقاي قاليباف مورد شكايت قرار گرفتند [و] به دادگاه رفتند. حتي در مجموعه به نوعي محكوميت گرفتند؛ يعني ساختار قضايي آن گونه كه به نظر ميرسيد خيلي آمادگي ورود به اين حوزه ندارد. ضمن اينكه من اين را از شما ميپذيريم كه قطعا در اين حوزه ما كمكاري كرديم.
يعني همان ظرفيت است كه ميگوييد؟
بله.
شما به شخصه - به عنوان يكي از آن 21 نفري كه در شوراي شهر هستند - چقدر از ظرفيت خودتان استفاده كرديد براي اينكه اين تخلفات و اطلاعات را در اختيار مردم قرار دهيد؟ چون حقالناس است، اطلاعات هم حقالناس است.
ما در اينجا نگاهمان اين بود كه نگاه كميسيوني باشد كه اين حوزه شوراي شهر به 6 كميسيون متفاوت تقسيم ميشود. كميسيون حملونقل و عمران، كميسيون فرهنگي و اجتماعي، كميسيون برنامه و بودجه، كميسيون حقوقي، كميسيون محيطزيست و كميسيون شهرسازي. طبيعي است كه اين حوزه مباحث عليالقاعده اگر به لحاظ كميسيوني پيگيري ميشد شايد به كميسيون فرهنگي و اجتماعي خيلي ارتباط نداشت.
آقاي محمدجواد حقشناس، عضو شوراي مركزي حزب اعتمادملي به عنوان يك حزب اصلاحطلب، آقاي محمدجواد حقشناس به عنوان يك عنصر باسابقه ژورناليستي و روزنامهنگاري كشور، آقاي محمدجواد حقشناس به عنوان كسي كه در ستاد آقاي خاتمي كار كرده، وجوه حقوقيتان به پوزيشن كميسيون فرهنگي در شوراي شهر پنجم ميچربد. ميخواهم بگويم هو به ما هو بالاخره شما يك شخصيتي هستيد كه قرار بود شبيه فاميليتان باشيد و حقشناس باشيد. اين حق را شناختيد، ظلم را هم شناختيد. قرار نبود كه فقط حق را بگوييد؟ ميخواهم بدانم كه چقدر برايتان مهم بود كه با اين تخلف و اين فسادي كه برايتان مسجل شده بود، مقابله كنيد، از همه ظرفيتهايتان استفاده كنيد، به افكار عمومي كه ميدانستيد انتظار و توقع داشتند كه بدانند در دوره رياست آقاي قاليباف در 10 سال چه بر سر شهر تهران و شهرداري تهران آمده، اين انتظارات را برآورده كنيد؟ من با شما صحبت ميكنم ولي اين سوال بايد از 20 نفر ديگر هم پرسيده شود.
سوال بسيار بجايي است.
شوراي شهر تهران سه شهردار انتخاب كرده است. سه شهرداري كه پروندههايشان نصفه و نيمه تمام شده رفته و كارنامه شفافي جلوي چشممان نيست. يعني من بيني و بينالله به عنوان يك روزنامهنگار نشستم نگاه ميكنم و مدام در ذهنم مرور ميكنم كه مثلا شهردار آخر، آقاي حناچي كه چند وقت است نميدانيم كجاست، به ياد دارم كه ايشان را آخرين بار روي دوچرخه ديدم. به ياد دارم اينقدر كه طول كشيد آقاي افشاني به عنوان شهردار انتخاب شود طول مدت شهردار بودنش نبود و آقاي نجفي كه يك گزارشي را تنظيم كرد و آن گزارش تحت تاثير قرار گرفت. ميخواهم خيلي صادقانه به عنوان يك عضو شوراي شهر تهران شبيه فاميليتان شويد و بگوييد از عملكرد شوراي شهر تهران دفاع ميكنيد؟ نسبتسنجي را هم كنار بگذاريد.
همين هفته گذشته در 2 جلسه خيلي صريح و آشكار و تا حدودي تند همين حرفهايي كه به من ميزنيد را به همكارانم زدم. گفتم سه سال از عمر ما گذشته يك سال ديگر باقي مانده است و قطعا در اين يك سال آينده بايد يك كارنامهاي از اين مجموعه بدهيم. من همچنان باورم اين است كه ما در مقايسه با اين پنج نهادي كه در تهران برنده شديم، همچنان وضعيتمان بافاصله از بقيه بهتر است، اما جمله بعدي كه من به همكارانم گفتم - در همين هفته گذشته در دو جلسه متوالي و آنجا خيلي صريح و يك مقدار تندتر از الان گفتم- [اين بود كه] ما از ظرفيت موجودمان نتوانستيم استفاده كنيم.
چند درصد ظرفيت موجودتان را استفاده نكرديد؟
من فكر ميكنم شايد 30 تا 40 درصد بيشتر استفاده نشده است.
پس ميتوانيم بگوييم شوراي شهر رفوزه شده است؟
نه.
30 درصد استفاده كرديد! استاد دانشگاه هستيد، نمره هم بخواهيد بدهيد از 1 تا 20 چند ميدهيد؟
از ظرفيت استفاده نكردن با اينكه اتفاقاتي كه افتاده..
استاد دانشگاه هستيد، استاد نمره دادن هستيد، به شوراي شهر چه نمرهاي ميدهيد؟
اگر بخواهم در اين مجموعه به عملكرد خودمان نمره بدهم شايد مثلا 12 يا 13 بدهم.
اين با آن 30، 35 درصدي كه از ظرفيتتان استفاده كرديد، نميخواند.
نه، اين دو تا قصه است. ظرفيت يك داستان است، حداقل وظيفهاي كه بايد كار ميكرديم يك داستان ديگر است...
انتظارات افكار عمومي، انتظارات طرفداران گفتمان اجتماعي نسبت به اصلاحطلبان را شما برآورده كرديد يا خير؟ انتظارات مردم را برآورده كرديد؟
اين نياز به صحبت و سخن دارد. ما يك وظيفه و باري را براي شورا تعيين كرديم كه اين وظيفه و بار مثل يك بار تريلي ميماند كه داديم به يك ماشين ژيان ببرد. اين بار تريلي با ماشين ژيان همخواني ندارد. شوراي قبل 31 نفر بودند الان 21 نفر شدند.
يعني 10 نفر از شوراي شهر كه كم شده ماشين ژيان شده است؟
الان عرض ميكنم كه چه بوده چه شده است. تهران 10 ميليون جمعيت دارد. شما به عنوان يك روزنامهنگار شهرهايي مثل ما سرچ كنيد؛ مثلا استانبول كنار ما و همجمعيت ماست. قاهره، اسلامآباد، كراچي، بمبئي، كلكته و... ببينيد شوراي شهرشان چند نفر است. شوراي شهر استانبول حدود 230 نفر است. در هامبورگ با سه ميليون نفر 131 نفر است. در خود ايران ببينيد.
يعني اگر تعدادتان بيشتر بود حال و هواي شوراي شهر خيلي بهتر ميشد؟ راهنماييشان خيلي بهتر ميشد؟
قطعا. اين يك بار 100 كيلويي است، اين 100 كيلو بار را بايد 20 نفر ببرند يا بايد 100 نفر ببرند.
ميتوانم خواهش كنم انتزاعي حرف نزنيد؟ عيني به من بگوييد شوراي شهر تهران چه كار كرده است؟
از اين بهتر ميتوانم مثال بزنم؟
نه، مثال كاري بزنيد؛ 1- پروژه نامگذاري خيابانهاي تهران 2- برگزاري نمايشگاه فلان 3- ... 1، 2، 3، 4 به من بگوييد.
اصلا نميخواهد كاري كنيد! شما به لواسان برويد، يك شهر 25 هزار نفري پنج عضو شوراي شهر دارد. اين پنج نفر به اندازه آن 25 هزار نفري كه ميخواهند كار كنند، ميخواهد آنها را ببينند و تقاضايشان را دنبال كنند و فضايي كه وجود دارد كاملا منطقي چيده شده است، اما يكي از مسائل ساختاري ما اين است كه اين شهري كه بايد حداقل 150 آدم ميآمد كارش را انجام ميداد به 20 نفر واگذار شده است. كميسيونها را ببينيد، كميسيوني داريم كه سه نفر عضو دارد. كجاي دنيا كميسيون را سه نفر تعريف ميكنيد؟ مسائل محيطزيست تهران و مساله امور زيست شهري و خدمات شهري را كميسيون سه نفره بايد اداره كند.
ميان كلامتان شكر. اجازه ميخواهم كمي به عقب برگردم. وقتي شوراي شهر پنجم آغاز به كار كرد اخباري در رسانه نقل شد كه تعدادي از اعضاي شوراي شهر تهران توسط دادسراي فرهنگ و رسانه احضار شدند، تعداد ديگري از اعضاي شوراي شهر تهران توسط يك نهاد امنيتي احضار شدند. اولا بفرماييد اين خبر بعد از چند سال صحت دارد يا خير؟
اولين ماه رمضان همان سال بود [و] در يك افطاري به دعوت آقاي علوي وزير اطلاعات بوديم. آنجا به نظر من خيلي گفته شد كه مراقب باشيد شورا ذيل ضرب و زير نظر است كه خلاصه اتفاقي در مجموعه براي شورا نيفتد. اين يك چيزي كه حداقل من...
انذارتان دادند يا تهديدتان كردند؟
نه انذار بود. مراقبت از خودشان بود. اصلا رفتار در مجموعه خوب بود. بعضا برخي مباحث هم شنيدم كه ما شاهد برخي نشستها با برخي از اعضا بوديم. من فقط خبرش را دارم، ولي [اينكه] چه مباحثي مطرح شده...
از احضار همكارانتان در آن مقطع خبر نداريد؟
بله، چند مورد بود. در مورد خاصي بحث بوده و احتمال سوال و پرسش شده و نهايتا برخي دوستان آمدند و مساله را در شوراي هماهنگي و شوراي همانديشي گزارش كردند. در اين حد هم داشتيم. در مورد خودم هم شايد يك بار اين اتفاق پيش آمد كه بعد از مجموعهاي از اتفاقاتي كه براي نامگذاري تهران در يك مقطعي پيش آمد از من خواسته شد كه به آنجا بروم و گفتوگو كنم.
كدام نهاد شما را خواست؟
وزارت اطلاعات.
احضارتان كردند يا تلفني گفتند؟
تلفني گفتند و من با آقاي هاشمي مشورت كردم. من خودم از اينطور رفتنها اِبا دارم. آقاي هاشمي گفت، بگذاريد من بپرسم. وقتي از وزير پرسيد ايشان خبر نداشت. گفت احتمالا اداره كل تهران بوده. آقاي هاشمي از اداره كل تهران پرسيد، گفتند، ميخواهند ساختار و سازوكار تصميمسازي و تصميمگيري را بدانند.
اين مال كدام نامگذاري بود كه زنگ زدند؟
در وهله اول براي شاعران و برخي هنرمندان گذاشته بوديم؛ مثل آقاي شجريان و تعدادي از شاعران...
شما رفتيد؟
بله، من رفتم.
به شما چه گفتند؟ شخصا چه ميخواستند؟
برايشان سوال بود كه چرا شورا يا كميسيون نامگذاري چنين رويكردي داشته است؟
چراي انتقادي بود يا چراي استدلالي بود؟
نه نقد داشتند. نقدشان هم جدي بود...
تند گفتند؟
بله. باورشان اين بود كه ما اين را نميپذيريم، نميدانيم يعني چه...
فكر ميكردند قرار است اسامي شهدايي كه سر در كوچههاست را عوض كنيد.
اصلا اينطوري نبود. به لحاظ عملكردي در مقايسه با تمام شوراي قبل تعداد نامهايي كه براي شهدا گذاشتيم به لحاظ كمي اگر از آنها بيشتر نباشد كمتر نيست. در اين بخش اصلا با كسي هم شوخي نداريم. من خودم باورهايم اين است، وقتي ميآيد ميايستم دفاع ميكنم، شورا هم همين است. خود كميسيون نامگذاري سه عضو شورا دارد. بنده جانباز انقلاب هستم. آقاي خليلآبادي برادر شهيد است. آقاي حجت نظري فرزند شهيد است. اين سه عضو شورا عضو كميسيون نامگذاري هستند. اصلا نسبت ما با شهدا و شهيد و انقلاب خيلي روشن است، خيلي هم مدعي هستيم. اين شورا بيشترين ايثارگران را نسبت به كل شوراهاي قبل دارد. آزاده داريم، برادر شهيد داريم، فرزند شهيد داريم، فرزند جانباز داريم. تعدادشان در مقايسه با شوراهاي قبل خيلي بيشتر است و از اين بابت ما مشكلي نداريم. راجع به اين بود كه اين اتفاق نيفتاده بود. 40 سال از انقلاب گذشته مثلا آقاي مشيري شاعر بزرگ مملكت يك كوچه پسكوچه به اسمشان نيست، يك بنبست به اسمشان نبوده، اخوان ثالث نبوده، آتشي نبوده، سايه، ابتهاج نبوده...
اخيرا هم شاهد اين هستيم كه انتقاداتي به عملكرد شوراي شهر و مشخصا كميسيون فرهنگي به رياست شما مبني بر نامگذاري برخي خيابانها، خيابان دكتر مصدق، خيابان مهندس بازرگان و...
در قصه مصدق وقتي مطرح شد آن فاز اول بود كه شورا هم راي داد. آنجا رسما اعتراضي نشد، حداقل به من منتقل نشد.
ميخواهم از خودتان سوال بپرسم. شما مقلد امام خميني هستيد. نگاه امام خميني به آقاي مصدق چيست؟ فرموديد نگاه سياسي امام برايتان مهم است، آنجا بحث تقليد را گفتيد تقليد شرعيات برايتان مهم نبود، اينجا نگاه سياسي...
نه اينكه مهم نبود! من اين را اصلاح ميكنم من در حوزه شرعي اينكه الان شك كنم بين 2 و سه يا بين سه و چهار قطعا اولين كاري كه ميكنم ميروم رساله را باز ميكنم.
«او مسلم نبود» جمله امام خميني درباره مرحوم مصدق است. وقتي داشتيد خيابان دكتر مصدق را نامگذاري ميكرديد به اين جمله فكر كرديد يا خير؟
اول تقليد را روشن كنم، شما برداشت بد نكنيد؛ مثلا من ميخواهم روزه بگيرم نميدانم با اذان آفتاب را حساب كنم يا غروب آفتاب را افطار كنم. قطعا اين را من از امام ميپرسم و به رساله امام مراجعه ميكنم. اين يك داستان. در عرصه سياسي من خودم را مريد امام و پيرو امام در اين قصه ميدانستم، اينجا مقلد معني ندارد. من در عرصه سياست براي خودم شأن قائلم و شأن اجتهاد قائلم يعني من معتقدم سال 58 دانشجوي علوم سياسي شدم، از سال 55 فعال سياسي بودم بعد به دانشگاه رفتم...
بعد علوم سياسي خواندم، در وزارت كشور كار سياسي كردم. در احزاب كار سياسي حزبي كردم، فوقليسانسم روابط بينالملل است. دكتراي همين رشته را هم دارم. 15 سال، 20 سال است كه تدريس ميكنم. اينجا فهمم از مسائل سياسي براي خودم از هر چيزي مهمتر است...
يعني فهم سياسي خودتان را از فهم سياسي امام بيشتر ميدانيد؟
اصلا مقايسه نميكنم. اگر به اين برسم كه فهم سياسي من اينجا از عرصه سياست درست است قطعا بيشتر به اين باور دارم اگر حتي تمام عالم يك جور ديگر فكر كنند؛ مثلا يك پزشك به اين نتيجه ميرسد كه اگر فلان كار را كند براي سلامتياش خطر دارد يا نظر ميدهد. وقتي به اين قطعيت رسيد ديگر كار به صد نظر ديگر ندارد.
بين نظر خودتان و نظر امام كه راجع به مرحوم مصدق گفتند «او مسلم نبود» يا راجع به جريان ملي-مذهبي كه اينقدر كه اسلام از جريان ملي- مذهبي سيلي خورده است از هيچ گروه سياسي نخورده است و آن انتقاداتي كه به دولت مرحوم مهندس بازرگان وجود دارد، ميخواهم بدانم اين در ذهن كميسيون نامگذاري و جنابعالي به عنوان كسي كه پيگير اين مباحث هستيد ميچرخيده يا خير؟
قطعا ميچرخيد. فرض كنيد امام هست و ميخواهد الان پست نخستوزيري را انتخاب كند و اين مملكت را دست آقاي بازرگان يا ميرحسين موسوي بدهد. اينجا من اين جايگاه را براي امام محترم قائلم و حق امام ميدانم كسي كه به عنوان رهبر نشسته و تصميم ميگيرد كه اداره كشور را به مهندس بازرگان بدهد يا به رجايي يا باهنر يا ميرحسين موسوي. اينجا براي من شأن امام درست است و من از اين بابت تبعيت ميكنم و واگذاري اداره كشور در آن مقطع خاص و در آن زمان با تشخيص ايشان درست است، بنده هم تابع هستم و ميپذيرم.
الان رهبري شما را صدا كنند و شوراي شهر تهران با رهبري جلسه داشته باشد...
جملهام تمام شود. پذيرش اينكه چه كسي اداره كند، اما الان به اين رسيديم كه يك نام ميخواهد در خيابان بنشيند. ما در تهران 70 هزار معبر داريم. به اين 70 هزار معبر نگاه ميكنم- به عنوان كسي كه نماينده مردم تهران هستم، نماينده حاكميت هم نيستم- اينجا بايد ببينيم مردم تهران چه ميخواهند و آيا قانون به من اين اجازه را داده يا نداده. اگر قانون به من اجازه داده كه من اين كار را انجام دهم و خواسته مردم تهران اين باشد كه اين كار بشود وظيفه من چيست؟
خواسته مردم تهران بود كه اسم خيابان را بگذاريد خيابان دكتر مصدق؟
قطعا...
برايتان درخواستي ارسال شده؟
بله. درخواست شده، نامه آمده، خيلي از شخصيتها مثل آقاي دعايي به من نامه نوشته كه نام مصدق را روي اين خيابان بگذاريد.
نه، درخواست مردمي با درخواست آقاي دعايي فرق ميكند.
ببخشيد، آقاي دعايي هم به عنوان يك شخصيت نامه ميدهد. او نامه داده، دهها درخواست هم آمده است.
اگر الان يك نامه از بيت رهبري برايتان بيايد كه چرا اسم دكتر مصدق را گذاشتيد، برداريد، چه كار ميكنيد؟ آقاي دعايي به شما نامه داده كه اسم خيابان را دكتر مصدق بگذاريد، اگر از بيت رهبري از شخص رهبري، نه اصلا از شخص رهبري، يكي از اعضاي دفتر رهبري زنگ بزند كه چرا اسم خيابان را دكتر مصدق ميگذاريد چه كار ميكنيد؟
خيليها گفتند. من گفتم ما گذاشتيم كار خوبي هم كرديم.
يعني الان اگر نظر رهبري باشد...
فرق ميكند. اگر نظر رهبري باشد قطعا ميپذيرم، اما اگر بخواهم خارج از...
شما نظر امام را راجع به دكتر مصدق و مهندس بازرگان ميدانيد و اسم خيابان گذاشتيد. جريان مذهبي كشور ميتواند اينطوري تصور كند كه شما به آنها دهنكجي كرديد؟
خير. اگر اينطوري تصور كند اشتباه كرده است.
چرا؟ چون باورشان اين است كه دكتر مصدق مسلم نبود، شوراي شهر اصلاحطلب اسم كسي را گذاشته كه مسلم نبوده...
من اين را نميپذيرم.
شما نميپذيريد...
آقاي مصدق مسلمان بود. ايشان كتاب نوشت...
شما ميگوييد مسلمان بود؟
بله، مسلمان بود، شكي هم ندارم...
امام ميگفت مسلم نبود حالا من كاري ندارم بود يا نبود، من مامور تفتيش عقايد نيستم ولي...
تعريف داريم. من كه نميتوانم همينطور از هر كسي بپذيرم. حتي خود امام معصوم هم اينجا سخن بگويد عليالقاعده اينجا قضاوت ميشوم. حضرت علي (ع) با مرد يهودي كه زرهاش را گرفت و تصاحب كرد، حضرت زرهاش را پيدا كرد و به دادگاه رفت. ميگويد آقاي قاضي! نظر بده. ميگويد من شاهد ندارم. آقاي قاضي حكم ميكند و ميگويد اين زره مال مرد يهودي است و ميرود. حضرت هم ميپذيرد. حضرت دروغ ميگفته؟ قطعا قاضي ميدانسته كه دروغ نميگفته و آن مرد يهودي دروغ ميگفته. او قاضي است.
شما به اجتهاد فردي خودتان عمل ميكنيد...
خير، من جايگاه حقوقي را ميگويم. اينجا در اين ماجرا خيلي روشن است. قاضي ميداند كه حضرت دروغ نميگويد اما شأن و آيين بازپرسي و آيين دادرسي چه ميگويد؟ ميگويد هر كسي ادعا ميكند بايد در قاعده خودش 2 شاهد عادل بياورد. حضرت نميتواند 2 شاهد عادل بياورد. قاضي عليه او حكم ميكند. آقاي يهودي زره را برميدارد و ميرود و بعد ميگويد چون حكم كرديد من قبول كردم برميگرداند و ميپذيرد، ميگويد من قبول كردم اين مال من نيست. من ميخواهم بگويم خيلي روشن است. اينجا يك شأني وجود دارد. بنده به عنوان كسي اينجا نشستم. مسلم يعني كه چي؟ مسلم كسي بود كه ميگفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمد رسول الله. اين تكليف مسلم است. رسالهاي نوشته است درباره ارث در اسلام. وقتي هم كه فوت كرده با آيين اسلام و آيين اسلامي دفن كردند و گفته مرا در قبرستان مسلمان هم دفن كنيد اين وصيتنامه با بسمالله و با سابقه و مجموعهاي كه داشت، يعني چه كه مسلم نبوده است.
اين را بايد به امام بگوييم كه يعني چه مسلم نبوده است...
اينجا نكتهاي كه بحث ميشود بحث مليگرايي به عنوان يك شأن سياسي مطرح ميشود، نه اينكه او مسلمان نيست به معناي گوينده لا اله الا الله. اينجا بحثي كه وجود دارد... حرفم اين است، ميگويم اين شهر 70 هزار معبر و 10 ميليون جمعيت دارد. اگر در اين شهر ما بپذيريم كه اين جايگاهها وجود دارد و ديدگاههاي سياسي فارغ از مجموعه آدمهايي كه در اين شهر بزرگ بودند و وجود داشتند هر كدام برايشان يك موقعيتي تعريف شده است.
فكر نميكنيد جريان اصلاحاتي كه سالهاست براي گفتمان حاكميت و براي حاكميت تبديل به سوژه شده با انتخابهايي به اين شكل سوژهتر ميشود و نگاه سوءظني كه به جريان اصلاحات و كارگزاران سازمان سياسي اصلاحطلب وجود دارد شديدتر ميشود؟
من ميخواهم بگويم نگاهي كه حداقل شوراي شهر و نگاهي كه ما داشتيم يك نگاه كاملا شهري است نه نگاه سياسي به ماجرا. من ميگويم حق شهر است...
نميخواستيد براي خودتان يك كارنامه درست كنيد، به عنوان يك اصلاحطلب بگوييد ما يك كاري هم كرديم بالاخره اسم خياباني را مهندس بازرگان يا دكتر مصدق گذاشتيم؟
اگر شما اسمش را كارنامه ميگذاريد شايد بشود گفت، ولي هزينهاي كه اينجا- به قول شما- در حوزه حاكميت ايجاد ميكند مگر هزينه كمي است؟ مگر دلخوريهايي كه پيش آمده كم است؟
اين هزينهاي كه ايجاد كرديد شوراي شهر پنجم را كارآمدتر ميكند يا ناكارآمدتر ميكند يا اخلال و اختلال به وجود ميآورد؟
من فكر ميكنم ممكن است خيليها را نگران و دلخور كند و يك جاهايي هم ناكارآمدي به دنبال بياورد، اما من ميخواهم بگويم شأني كه اينجا وجود دارد، در واقع، گفتمان را دنبال ميكنيم، گفتمان اعتدال، گفتمان تحملپذيري. حوزه اصلاحطلبي در چه حوزهاي صحبت ميكند؟ اينكه بنشينيم براي ديگران هم حقوق قائل شويم براي اقليت هم شأن و حقوق قائل شويم.
شما استاد علوم سياسي هستيد، در حوزه روزنامهنگاري استاد بنده هم هستيد. نام دكتر مصدق و نام بازرگان خاري در چشم و استخواني در گلو براي يك گفتمان مذهبي در جامعه ما هست يا نيست؟ شما اين خار در چشم و اين استخوان در گلو را بازاحيا كرديد يا نكرديد؟
اگر به زعم بعضي هست- كه من رد نميكنم ميشناسم- ميخواهم بگويم اين اشتباهي است كه اتفاق افتاده و بايد اصلاح شود. اصلاح يعني چه؟ يعني ما همديگر را تحمل كنيم. شأن همديگر را تحمل كنيم.
قبلش استعلام گرفتيد؟
خير.
سعي كرديد استعلام بگيريد؟
اصلا در اين حوزه قائل به استعلام نيستم. من خودم نيستم، شورا هم فكر نميكنم در اين قصه نه اينكه نداند اما من اين را ميگويم شما در شهر خياباني داريد به نام فداييان اسلام، خياباني داريم به نام نواب صفوي، بزرگراهي داريد به نام آيتالله كاشاني. سوال من اين است اگر بنا به معصوميت باشد فرض كنيد چهرههايي كه اينجا در شهر وجود دارند و نامشان هست از ابوعلي سينا و رازي و خيام و سنايي و كريمخان زند و... مگر معصوم بودند؟ مگر اشتباه نكردند؟ مگر كريمخان زند كم آدم كشت؟ ولي اسمش در خيابان وجود دارد.
يعني در اين ماجرا نگاه قدرت خيلي برايتان اهميت نداشته است.
واقعيت موضوع چيست؟ ببخشيد ميخواهم بگويم اصلا اين نيست و ما نميخواهيم دولت را به دست بازرگاني بدهيم كه 27 سال پيش مرده است يا 60 سال پيش آقاي مصدق فوت كرده است.
شما اسامي كساني را روي خيابانها مطرح كرديد كه داراي بينش سياسي هستند، مرزهاي سياسي را ساختند، دعواهاي سياسي را ساختند، تجادلات و تنازعات تاريخي عجيب و غريبي است، آدمها را از هم دور كرده است، گروههايي را شهيد كرده است.
اينطور نيست. اصلا قبول ندارم. آقاي بازرگان وقتي فوت ميكند 27 سال پيش اولين كسي كه پيام ميدهد خود آيتالله خامنهاي مقام معظم رهبري است. پيام آقاي خامنهاي را بخوانيد به چه كسي؟ به آقاي سحابي، جانشين آقاي بازرگان.
به نظر شما دكتر مصدق و مهندس بازرگان محبوب جمهوري اسلامي هستند؟
ببخشيد، رهبر جمهوري اسلامي براي فوت آقاي بازرگان پيام مينويسد كه ايشان نوانديش است، پيام مينويسد كه مبارزاتش قابل ارزش است.
ايشان براي آيتالله منتظري هم پيام مينوشتند. قاعدهشان به عنوان رهبر اين است كه رهبري كنند، پدري كنند و پيام بدهند. ولي اعوان و انصارشان كه تقرب دارند و مقربين دم و دستگاه رهبري هستند چطور؟
ببخشيد، من اينجا بايد از چه كسي خط بگيرم؟ از خود رهبري بايد خط بگيرم يا از اعوان و انصارشان؟ چيزي كه روشن است پيامي كه روشن است چرا بايد از جاي ديگر بگيرم.
يعني شما براي نامگذاري [خيابان] مهندس بازرگان در ذهنتان بود كه رهبري نامه نوشتند گفتيد ديگر حلال است، ايرادي ندارد.
بله، وقتي پيام دارد برايم كافي است، كاملا برايم روشن است.
چرا شب بيستوسوم ماه رمضان ربناي يك خانم را در اينستاگرامتان پخش كرديد؟
چرا نبايد بكنم؟
حكم فقهي صداي خانم چيست؟ به نظر شما خانم ميتواند بخواند؟
بله، ميتواند بخواند.
يعني يك خانم ميتواند خوانندگي كند؟ فرقي ندارد قرائت قرآن باشد يا خواندن يك شعر؟
اتفاقا وقتي اين نگراني منتقل شد چهار روز بعد فتواي خود مقام رهبري را در صفحهام گذاشتم. ايشان فتوا داده بود خواندن قران توسط خانم بلامانع است و او هم هيچ چيز نخوانده بود جز قرآن. يك دقيقه ربنا ميخواند به سياق جناب آقاي شجريان. كاري نميكند. چرا نبايد بخواند و چه اشكالي دارد بخواند؟
چرا جامعه مذهبي ما اينقدر از اين اقدام شما ناراحت شد؟
من نميدانم.
چرا دستگاه قضايي ما شما را بابت اين خواست؟
حتي به من هم گفتند حذف كن، ولي من هر چه خودم را بالا و پايين كردم گفتم من اين كار را كردم، شايد اگر مثلا ملاحظات را از قبل ميدانستم اين كار را نميكردم...
چه ملاحظاتي را ميدانستيد؟
مثلا اينكه مقامات عاليرتبه قضايي نسبت به ماجرا حساسيت دارند. اگر كسي مشورت به من ميداد ممكن بود تامل كنم، ولي آن لحظه كه تصميم گرفتم شب قدر است، 2 ساعتش هم گذشته، بيني و بين الله اين پيام را ميدهم كه فضاي قدر فضاي شخصي آدمهاست با خداي خودشان در ماه رمضان. ما كه نبايد فقط با قرائت حاج منصور ارضي و آقا شيخ حسين انصاريان ارتباط برقرار كنيم، مسجد در شب قدر در تمام ايران جاي سوزن انداختن نيست...
شما كه ميدانستيد اين حساسيت ايجاد ميشود چرا اين حساسيت را ايجاد كرديد؟
من با يكسري جوان و يكسري آدم در اين مملكت صحبت ميكنم كه اگر شما بتوانيد اين ارتباط را برقرار كنيد و رابطهتان با خداي خود و با مسجد و شب قدر برقرار باشد، اين قرائت- همه اين قرائت- از لحن و از صوت حاج منصور ارضي درنميآيد، از شيخ حسين انصاريان در نميآيد.
دعاي جوشنكبير خانم هايده را هم ميگذاشتيد؟
من آن را نديدم و نشنيدم.
من برايتان ارسال كنم شب قدر دعاي جوشن كبير خانم هايده را ميگذاريد؟
خانم هايده را نخواهم گذاشت.
چرا؟ چه فرقي دارد؟
فرق ميكند خانم هايده با خانم تهرانچيان. شايد خودم جوشن كبير خانم هايده را گوش كنم، اما در اينستاگرامم نميگذارم. چون خيلي خانم هايده را با وضع ديگر ديدند، آن وضعيتشان نميخورد.
شخصيت مهم است يا تُن صداي زنانه مهم است؟ شما چون آخوندزاده هستيد بالاخره خودتان هم ميدانيد ميخواهم بدانم اين تن صداي خانمها در...
برايم شخصيت افراد مهمتر است.
به جهت احكام مثل ساز ميماند. بعد از 40 سال همچنان نمايش ساز در تلويزيون رسمي جمهوري اسلامي به عنوان حكومت اسلامي...
من بهشدت اعتراض دارم...
شما اعتراض داريد ولي حاكميت ميگويد ساز و...
ببخشيد، حاكميت اشتباه ميكند. من اين ماجرا را نميپذيرم. به همين دليل الان جوانان ما گيتار را ميشناسند، سازهاي غربي را ميشناسند، انواع فضايشان را ميشناسند، اما تار ايراني را نميشناسند عود را نميشناسند، تنبور را نميشناسند. اينكه نشد.
دوچرخهسواري خانمها كار خوبي است يا كار بدي است؟
حتما كار خوبي است.
شما از اينكه دختران ما سوار دوچرخه شوند دفاع ميكنيد؟
حتما دفاع ميكنم.
سوار موتور شوند چطور؟
حتما دفاع ميكنم.
بخواهند به استاديوم بروند چطور؟
آنهم همينطور. من اصلا برايش پست گذاشتم. يكي از مواردي كه در دادگاه بحث شد اين بود كه چرا من عكس يك عضو شوراي شهر را كه سوار دوچرخه شده در صفحهام گذاشتم. از صفحهام 6 ايراد در آورده بودند اتفاقا براساس گزارش معاون نيروي انتظامي تهران بزرگ. ديگر اينكه چرا من عكس حضور خانمها را در استاديوم گذاشتم. يك خانم جهانگرد خارجي به ايران آمده بود، عكسي گرفته بود كه مچ پايش پيدا بود ميگفتند اين چه عكسي است كه شما گذاشتيد و يكي هم بحث ربنا. آنجا من 13 صفحه بازجويي پس دادم. 6، 7 ساعت هم آنجا بودم، آخر سر بازپرس من گفت، بايد 200 ميليون وثيقه بگذاريد. گفتم ندارم. گفت نميشود در اين صورت بازداشت ميشويد، گفتم ميپذيرم، حتي آنجا خواهرم و شوهرخواهرم آمده بودند وثيقه بگذارند من نپذيرفتم. خواهرم آن روز با چشم گريان از دادگاه بيرون رفت. گفت يعني چه؟ گفتم، من نميپذيرم. تا به حال زير دين هيچكس نبودم و نخواهم بود.
اگر الان تعدادي از دخترخانمهاي تهران با حجابي كه از منظر حاكميت حجاب درستي نيست...
من سه ساعت بازداشت شدم...
اجازه دهيد ميخواهم چيز ديگري را از محضرتان بپرسم. اگر تعدادي از دخترخانمهاي گل مملكت اين شهر با حجابهايي كه درست يا غلط- ديدگاه شخصيام مهم نيست- بخواهند بيايند شوراي شهر سراغ آقاي محمدجواد حقشناس را بگيرند، دوچرخههايشان را دم در آورده باشند، دم در بگويند آقاي حقشناس بياييد برويم دوچرخهسواري. شما پا به پاي دخترخانمهايي كه سراغتان آمدند ركاب ميزنيد يا خير؟
من اين را اشكال نميدانم...
نه، من نظرتان را نخواستم- فرض محال محال نيست- تعدادي دختر، 10، 20 دختر خانم جلوي در شوراي شهر آمدند، يك دوچرخه هم براي شما آوردند، بهترين دوچرخه را هم براي شما آوردند بهترين دوچرخه را هم گذاشتند، ميگويند آقاي حقشناس بيا ركاب بزنيم. شما همراهشان ميرويد يا نميرويد؟
اگر دوچرخه را سهچرخه كنند كه من بتوانم رانندگي كنم همراهشان ميروم.
شما كه اينقدر به مباحث فرهنگي خيلي نوانديشانه، بر خلاف گفتمان مسلطي كه سعي كرد يك گفتمان ديگري را در ابعاد فرهنگي منتقل كند، سعي كرديد كه فهم خودتان را نمايندگي كنيد چون خودتان را نماينده مردم ميدانيد شاخكهايتان چقدر روي تخلفات دوره قبل شهردار تهران حساس بوده است؟
خيلي...
چند پست براي تخلفات شهرداري دوره آقاي قاليباف گذاشتيد؟
من در همان مقطعي كه براي ياشار اين اتفاق افتاد شايد تنها چهره سياسي بودم كه برايش پست گذاشتم، مطلب زدم و دنبال كردم...
دستتان درد نكند. من به نمايندگي از آقاي ياشار سلطاني و بقيه روزنامهنگاران از شما تشكر ميكنم. براي وجه حقوقيتان، شما نماينده شوراي شهر تهران نظارت پيگيري و بررسي عملكرد شهرداري تهران در دوره خودتان و بخش عظيمي كه منجر شد 21- هيچ بازي را ببريد، فهم و درك مردم از تخلفات دوره قبل است. اين هم يكي از انتظارات افكار عمومي از شوراي شهر پنجم، جنابعالي و 20 نفر از اصلاحطلباني [است] كه شوراي شهر را تشكيل داديد. تخلفات دوره قبل را چقدر پيگيري كرديد؟
بحث تحقيق و تفحص همشهري را دنبال كرديم، گزارش تهيه كرديم. 60، 70 صفحه هم تنظيم شد، اين را هم پيگير شديم و فرستاديم.
شما آماده كرديد يا وزارت اطلاعات سپاه؟ به ويژه پرونده آقاي عيسي شريفي كه قائممقام آقاي محمدباقر قاليباف بودند كه امروز رييس مجلس يازدهم جمهوري اسلامي هستند. بحث سر يك ميليون تومان و يك ميليارد تومان و صد ميلياردتومان نيست بحث سر ميلياردها تومان تخلف است تحت عنوان يك بخشي- فروش هولوگرام است. دوست دارم به عنوان يكي از اعضاي شوراي شهر بگوييد هولوگرامفروشي يعني چه؟
اين اتفاقات بسيار تلخي است كه افتاده، ميخواهم بگويم در اين بخش شورا پيگيريهايي داشته. مشخصا كميسيون مربوطه كميسيون برنامه و بودجه بوده كه اين حوزه را بايد دنبال ميكرده، دنبال كرده. آقاي ميرلوحي در اين بخش حتي اظهاراتشان متاسفانه منجر به شكايت خود آقاي قاليباف يا فرزندش از ايشان شد و بعد ايشان به دادگاه رفت و متاسفانه دادگاه ايشان را محكوم كرد كه چرا ايشان در اظهاراتش اشاره كرده كه معاون آقاي قاليباف چنين تخلفي كرده، در حالي كه معلوم بود آقاي شريفي معاون آقاي قاليباف بوده.
آقاي شريفي تخلف كرده يا نكرده؟
بله، تخلف كرده.
چقدر تخلف كرده است؟
ايشان در اظهاراتش گفته معاون آقاي قاليباف تخلف كرده، شكايت كرده گفته چرا اسم مرا آورديد؟ مگر آقاي شريفي معاون چه كسي بوده؟ آقاي شريفي معاون آقاي قاليباف بوده اين بنده خدا را محكوم كردند...
آقاي عيسي شريفي قائممقام... قائممقام چه كسي بگوييم كه از ما شكايت نكنند، دست به شكايتشان خوب است...
من هم همين را ميگويم. معاون شهردار وقت...
معاون شهردار وقت چقدر تخلف كرده است؟
حداقل گزارشهايي كه به ما اعلام شده حدود 1300 ميليارد تومان است در باب مجموع تخلفاتي كه مطرح شده...
هولوگرام، تراكم، درست است؟
بله تركيبي. تخلفاتي بوده مربوط به آن مقطع شده و به هر حال ايشان بازداشت شده است.
توسطِ؟
ايشان به خارج از كشور رفت و بعد گفتند يك مقدار از مبالغ هم بيرون رفته. خوشبختانه پيگيري شد، نهاد امنيتي قبل از اينكه شوراي شهر جديد مستقر شود پيگير شد و ايشان را با شيوههاي خاص خود برگرداند و بعد بازداشت شد و پرونده در اختيار- اگر اشتباه نكنم- نهاد اطلاعات سپاه بايد باشد.
پرونده توسط ستاد كل نيروهاي مسلح توسط سرلشكر باقري پيگيري شد و بعد به ايشان واگذار شد. با موافقت رهبري پرونده پيگيري شد، مسوول بررسي و برخورد حفاظت اطلاعات سپاه است. دادگاه ايشان هم در دادسراي سازمان قضايي نيروهاي مسلح بررسي ميشود و...
چرا؟ مگر جرم حوزه نيروهاي مسلح بوده؟
ايشان نظامي است...
ولي من سوالم اين است كه آيا به خاطر شأن نظامي ايشان تخلف كرده يا به خاطر شأن اداري؟
اين سوالي است كه افكار عمومي از جنابعالي به عنوان يكي از اعضاي شوراي شهر تهران دارند؟
انتظار من اين است كه عليالقاعده فكر ميكنم شأن نظامي ايشان نبوده كه تخلف كرده. اگر بنده به عنوان يك نيروي نظامي آنجا با لباس نظامي تخلف ميكنم عليالقاعده بايد در حوزه نيروهاي مسلح رسيدگي شود.
فرموديد حدود 1300 ميليارد تومان در حوزه تراكم؟
بله، اگر اشتباه نكنم.
ميتوانيد بگوييد هولوگرام يعني چه؟
هولوگرام را اگر بخواهم خيلي ساده بگويم...
خيلي ساده ميتوانيم بگوييد هولوگرام يعني تراكم سيار.
آفرين...
فروش هوا.
بله. فروش متراژ مربع ساختماني كه يك فرد اجازه پيدا ميكند كه بتواند در روي زمين مشخصي علاوه بر مقررات مربوط به آن منطقه بارگذاري كند.
از ماجراي رشوه 65 ميليارد توماني قطعاً اطلاع داريد...
بله.
در اين 65 ميليارد تومان كه آقاي ميرسليم عليه آقاي قاليباف افشا كرد چه اتفاقي افتاد؟
يك زماني در مجلس در دوره قبل گروهي از نمايندگان فراكسيون اميد پيگير ميشوند كه تحقيق و تفحصي را از شهرداري و تخلفات حوزه شهرداري به تصويب مجلس برسانند. اين رويكرد موافقين و مخالفيني در مجلس داشت و وقتي كه مطرح ميشود،گويا قانون اين را منوط به موافقت كميسيون تخصصي ميكند. حوزه شهرداريها به لحاظ تخصصي به معاونت كميسيون عمراني مجلس ارجاع ميشود. اين تفحص در كميسيون عمراني موافقين و مخالفيني داشته. طبيعتا مخالفين رأيشان را داشتند. نيازي نبوده كه كسي بخواهد رضايتي از آنها را بگيرد. آنها از اساس مخالف بودند يا به لحاظ سياسي يا به لحاظ هماهنگي يا باورهايشان يا به هر لحاظي. اما موافقيني كه پيگير بودند طبيعتا آنجا مهم بود كه رأيشان عوض شود. اينطوري فعلا مسموع است من نميدانم دقيقا چقدر درست است. بر اساس گزارشهايي كه داشتم به هر حال يكي از موافقين اين تحقيق و تفحص يكي از اعضاي فراكسيون اميد بوده..
آقاي سيدابوالفضل موسوي...
بله. ابوالفضل موسوي. ايشان آنجا بوده و گويا در بيرون از مجموعه يك اخوي داشته كه يك رابطه مالي با شهرداري داشته كه بدهي قابل توجهي بابت همين ساختوسازها يا كارهاي اقتصادي، عمراني، شهرسازي به شهرداري بدهكار بوده و مبلغ هم حدود 60 تا 70 ميليارد تومان بوده است.
65 ميليارد تومان به آقاي موسوي به اسم اخوي ايشان واريز ميكنند.
60 تا 70 مبلغ آن ماجرا بوده و اين منجر ميشود كه مراجعهاي شود و گويا شهردار از اختياري كه ايشان ميگويد اختيار قانونياش بوده اين بدهي را ميبخشد و اين هولوگرام به آقاي موسوي واگذار ميشود.
شوراي شهر تهران چقدر از اين موضوع اطلاع داشته؟
اطلاعي نداشت. حداقل خودمان اولين بار از زماني كه توسط آقاي ميرسليم مطرح شد، شنيديم.
بعد از اينكه آقاي ميرسليم مطرح كرد، پيگيري كرديد؟
بله، اين موضوع توسط همان كميسيون تخصصي دوباره پيگيري شد و در حال تهيه گزارش هستند.
معاونت حقوقي شوراي شهر ميتواند اين قصه را پيگيري كند در راستاي رد مظالمي كه به بيتالمال شده؟
بله. كميسيون برنامه و بودجه كه اين بحث را دنبال ميكرد پيگير بود و درخواست كردند كه از دفتر اداره كل حقوقي شهرداري آخرين وضعيت اين مورد را گزارش كنند كه بتوانند دريافت كنند، ببينند چه خبر بوده است.
به عنوان يكي از اعضاي شوراي شهر تهران از ميزان صدور هولوگرام يا فروش تراكم سيار در دوره آقاي قاليباف و مديريت ايشان در شهرداري تهران عدد و رقمي داريد يا خير؟
خير. اتفاقي كه افتاد و مهم بود [اين بود كه] دوره جديد تمام اين تخلفات را متوقف كرد، ديگر اين اتفاق نيفتاد و يكي از مسائل شايد درآمدهايي كه امروز ميبينيد، شهرداري يك مقدار دچار مشكل منابع [شده] و مشكل جدي اداره شهر در اين حوزه داريم،[به اين دليل است كه] اين درآمدها بهطور كلي متوقف شد و ادامه پيدا نكرد و بخشي از مطالبات از گذشته دنبال شد. يك بخشي مربوط ميشود [به] مثلا چند هزار طلبي كه شهرداري تهران از همين مراكز دارد و متاسفانه هنوز پرداخت نشده و يك گير جدي است. يعني يكي از مطالبات ما كه به نظر ميرسد، شهرداري در اين حوزه يك مقدار دچار كمكاري است به روز كردن اين مطالبات است كه متاسفانه اين مطالبات هنوز به روز نشده است.
چند هزار پلاك ثبتي از املاك شهرداري تهران در اختيار ديگران است؟
آماري كه ارايه شد ابتدا حدود 2 هزار تا بود...
3 هزار و 700 يا 2 هزار؟ 2 هزار پلاك ثبتي فرموديد...
حدود 2 هزار تا بود. اين 2 هزار تا حدود 3 هزار و 700 واحد ميشود. اين عدد خام است اما اگر بخواهيم يك مقدار دقيقتر دنبال كنيم، درصد زيادي از اين پلاكها و واحدها در اختيار خود شهرداري است؛ يعني اين مجموعهاي است كه ملك شهرداري است؛ مثلا به عنوان سراي محله در اختيار مناطق است، به عنوان مجموعهاي است در اختيار خود معاونتهاي تخصصي. اين آمار بايد منزهسازي شود؛ يعني اين عدد خام 3 هزار و 700 خيلي عدد دقيقي نيست.
شما اطلاعي داريد كه املاك خاص شهرداري تهران دست كدام يك از افراد خاص حاكميت است؟
بله. هنوز خيلي از اين خانهها، يعني فكر كنم اگر مواردي كه بايد پس گرفته شود، آخرين خبر كه از همكارانم در كميسيون برنامه و بودجه گرفتم متاسفانه در اين بخش هم يك مقدار كمكاري شده است. يعني انتظار من اين بود دوستان اولين كاري كه ميكردند، بحث سايت شفافيت و شفاف كردن اين املاك [بود و آن] را به اطلاع عمومي ميرساندند كه در اختيار چه كسي است حتي اگر زورشان نميرسيد كه از اين افراد بگيرند.. .
آقاي پرويز فتاح به تلويزيون آمد و گفت اين املاك بنياد مستضعفان است. مالمان است ميخواهيم. پس بدهيد. بماند كه ايشان با چه انگيزه و نيت و چه هدفي آمد. چرا شوراي شهر اصلاحطلب يا شهرداري اصلاحطلب نميتواند اين كار را بكند؟
اتفاقا من معتقدم بايد اين كار را ميكرديم و دوستان نكردند.
شما شخصا چه تلاشي كرديد كه همكارانتان در شوراي شهر را متقاعد كنيد كه اين كار را بكنند؟
اتفاقا من پيگير بودم. حتي در اين فضا انتظار از دوستان بود اما چون حوزه تخصصي همكاران بود، گفتند ما داريم آماده ميكنيم ومن انتظار خودم را گفتم.
الان شما ميتوانيد 5 خانه را به ما اطلاعرساني كنيد كه مخاطبان ما بدانند.
من فكر ميكنم حتما بتوانم- اگر يك نشست ديگر بگذاريد- بنده فكر كنم بتوانم با يك ليست كامل از اين خانهها خدمتتان باشم.
قول ميدهيد كه در شوراي شهر پيگيري كنيد و حداقل از اين 3 هزار و 700 پلاك ثبتي صد تا را اعلام كنيد كه اين املاك شهري تهران دست چه كساني است؟
قطعا. تعدادي كه ميتواند باز پس گرفته شود فعلا آمار اوليه حدود 700 تاست. يعني آنها كه مسجل است كه نبايد در اختيار طرف مقابل باشد.
با چه ارزشي؟
200 املاك نجومي هم به نظر من يكي از مباحث جدي است... .
ميخواهم بپرسم 400 تا بود يا 200تا؟
اگر اشتباه نكنم 220 تا بود.
تكليفش چه شد؟
يك بخشي زير قيمت وقت داده شده، يك بخشي هم شايد املاك نجومي نبوده؛ يعني مثلا تعاوني مسكن واگذار شده يك عده از كاركنان شهرداري رفتند گرفتند.
آيا اين صحت دارد مثلا يك خانهاي در شهرك غرب با 200 متر يا 220 متر به يك مدير شهرداري آقاي ايكس يا خانم ايگرگ با 30 تومان ماهانه سه يا چهار تومان واگذار شده است؟
به نظرم پيدا ميشود. از اين موارد زياد است اگر يك مقدار وقت بگذاريم از اين موارد كم نيست.
جزو وظايف شوراي شهر بوده كه اين قصه را پيگيري كند يا خير؟
من بايد دقيق عرض كنم. اتفاقا يك مدتي است كه خيلي جدي فكر ميكنم كه چرا بايد در اين حوزه كمكاري كرده باشيم و هيچ كاري نكرده باشيم. يك سايت درست كنيم فهرست اين خانههايي كه متعلق به شهرداري است و به نظر ميرسد بنا به هر دليلي در اختيار غير است، آنجا بگوييم كه فلاني اين خانهها مال مردم شهر است الان هم نوع واگذاريشان اين است. يك وقتي است مثلا ميگوييم نوع واگذاري اين ملك با اين ويژگيها در اختيار انجمن شاعران است... .
آيا شوراي شهر اصلاحطلبان كه يك سال از عمر كاريشان باقي مانده است، شهامت اين را دارد تمامي تخلفاتي كه در هر دورهاي- حتي دورهاي كه ممكن است آقاي نجفي يا آقاي افشاني يا حناچي بوده باشد-كه تخلفات شهرداران تهران و مديران شهرداران تهران را به سمع و نظر مردم تهران برساند يا نه؟
من فكر ميكنم كه اين شورا ميتواند اين كار را بكند و اميدوارم اين كار را بكند.
شهامتش را دارد يا ندارد؟
بله، من فكر ميكنم بايد داشته باشد. اگر نداشته باشد حداقل من خودم مدعياش ميشوم.
يعني شما آمادگي اين را داريد كه اين اطلاعات را كسب كنيد و رسانهاي كنيد؟
بله، من مدعي ميشوم.
3 سال است كه آقاي محسن هاشمي، رييس شوراي شهر هستند. اگر فرض كنيم شما رييس شوراي شهر باشيد چه كارهايي انجام ميدهيد كه محسن هاشمي در دوره رياستشان انجام نداده و چه كارهايي را انجام نميدهيد كه ايشان انجام داده است؟
آقاي محسن هاشمي در اين دوره كه آمد خودم تصورم تا قبل از ورود به شوراي شهر از آقاي محسن هاشمي با وقتي كه ايشان را در شوراي شهر ديدم، متفاوت شد. جايگاهي كه ايشان در آن نشسته نياز به صبوري، متانت، تعامل و همكاري و برقراري ارتباط با تمام اعضاي شورا و محقق كردن خواستههايشان دارد. به نظر من با اين ويژگي انصافا بيشتر از حد ظاهر شد اما در حوزههايي از حقوق رياستش استفاده نكرد. جاهايي كه بايد قاطعيت نشان دهد از كليت حقوق شوراي شهر و حق شهروندان استفاده نكرد. جاهايي كه لازم است، شهردار را به عنوان منتخب شورا به مهميز بكشد و آن وظيفه نظارتي كه شورا پيگيري ميكرده از شهردار بخواهد و خلاصه نسبت شورا و شهرداري را برقرار كند شايد از اين ظرفيت استفاده نكرد.يعني اين بخش از ظرفيت خالي ماند. در يك حوزههايي هم به نظر ميرسد ايشان با حوزه سخت قدرت خيلي اهل تعامل است و نظراتي كه دريافت ميكند به نظر ميرسد مهم است و با انتظارات آن حوزه تنظيم ميكند كه من نميدانم چقدر ميتواند مقاومت كنديا نكند. به هر حال اين تجربه شخصي ايشان در اين حوزه است ولي به هر حال من فكر ميكنم اينجا انتظارمان اين است كه مهمترين مساله قانون حق مردم و دفاع از حقوق مردم باشد و اگر يك جاهايي هم انتظاراتي هست اين انتظارات بايد با گفتوگو و مذاكره تنظيم شود كه از حدود قانوني و حق مردم خارج نشود و بدون اينكه به سوءتفاهم و برخوردي برسد، دنبال كند. شايد نمونه آن در بحث كرونا باشد... .
اين هم قصه جالبي بود. آمديد اظهارنظر كرديد عدد و رقم داديد بعد يك دفعه شوراي شهر ساكت شد؟
اصلاساكت نشده اين هفته بابتش به دادگاه رفتم.
شما به دادگاه رفتيد بقيه همكارانتان چطور؟
اتفاقا تنها حوزهاي بود كه تمام همكاران و حتي خود رييس شورا اين مطالبه را داشت اما خيلي برخورد هم به دولت هم به هسته سخت قدرت برايشان مهم بود كه اظهارنظر متفاوتي نشوند. وقتي كه ما گلهمند شديم كه اين رويكرد با كرونا خوب نبوده، نادرست بوده، تو مواجهه اعتراض داشتيم. وقتي آقاي رييسجمهور اعلام كرد از بيستوسوم مردم به سركار بروند من در نطق نوزدهم گفتم اين كار را نكنيد. از عجايب روزگار بود و بعد هم وقتي آقاي زالي به صحن آمدند و گزارش خواستيم من آنجا نتوانستم كنار بيايم. از آن طرف آمار بهشت زهرا داشتم كه آمار بهشت زهرا به اندازه آمار كل كشور كه سخنگوي وزارت بهداشت...
اين آماري كه اعلام ميشود، آمار واقعي درباره كروناست يا نادرست؟
چيزي كه من ديدم هفتم ارديبهشت آمار تفكيكشده، اعلام ميشد كه از آن به بعد قطع شد. من اين را ادامه دادم. تعطيل بود. وقتي نظر رييسجمهور مطرح شد و دولت گفت از بيستوسوم همه سر كار بروند، تهران از سيام برود ديدم اصلا نميخواند. شهر با اين اوضاع و احوال برگردد با آن موج دومي كه بعد از سفرها ايجاد شد آمار همچنان بالا ميرفت. ما ديديدم روزي 120 تا 130 نفر را در بهشت زهرا دفن ميكنيم. بعد ديديم آماري كه از كل كشور اعلام ميكند برابري ميكند با آمار بهشت زهرا. بعضي روزها كمتر است من چطور ميتوانستم قبول كنم.
به عنوان استاد دانشگاه، به عنوان يك عضو سياسي اصلاحطلب، به عنوان عضو شوراي شهر تهران، به عنوان يك روزنامهنگار ساده فهمتان را صادقانه براي من و مخاطبان برنامه در ميان بگذاريد. آمار كرونايي كه الان اعلام ميشود، فوتشدگان كرونا، آمار واقعي هست يا خير؟
نيست. من را ببخشيد با زبان فارسي اين را ميگويم. من اعتراض كردم...
چقدر است؟
من اينجا سه تا كار كردم. اولا از بهشت زهرا آمار ميخواستم به من آمار ميداد ولي اين آمار مكتوب نبود و رسمي نميدادند.
شفاهي ميدادند؟
شفاهي و تلفني ميگفتند. حتي ميگفتم به صورت اساماس بده، نميداد. بعد پرسيدم چرا نميدهيد بعد فهميدم گفتند، حق ندارند بدهند. تهديد شده بود...
چه كسي گفته بود؟ دولت؟
نه، از حوزههاي سخت قدرت گفته بودند نبايد بدهيد. من به شهردار گفتم اين آمار را ميخواهم ديدم نميدهند، نامه نوشتم ديدم نميدهند، دوباره پيگيري كردم، رونوشت زدم ديدم آقاي هاشمي به من زنگ زد كه شهردار ميگويد حقشناس دنبال ميكند. دوستان به من ميگفتند تو چرا دنبال آمار ميروي؟ گفتم من مسوول اين شهرم بايد بدانم مردههايي كه در بهشت زهرا دفن ميشوند و هر روز هم ميبينم، من كه آمارش را دارم ولي سند ميخواهم ببينم داستان چطوري است، چقدر است؟ خلاصه آخر سر شهردار تهران قبول كرد كه اساماسي اين آمار را به آقاي هاشمي بدهد و آقاي هاشمي هم در گروه شوراها بگذارد و زير آن مينويسد، محرمانه. عيبي ندارد من اين آمار را گرفتم. بعد گفتم ميخواهم ببينم چه خبر است. آماري هم كه اعلام ميشد، ديدم اصلا با اين نميخواند. در صحن يك تذكر دادم كه آقاي ستادكروناي تهران آمار تفكيكشده را بدهيد. دليلم هم اين بود كه اين آمار نميخواند. آماري كه من دارم و چشمم ميبيند با آماري كه شما ميگوييد، نميخواند همين. اصلا آمار را هم بيرون ندادم كه بگويم چي به چي است. اين باعث گلهگذاري شد و موجب شد، تذكر بيايد، آقاي رييسجمهور در نطقش در دولت بگويد يك عده كاسب كرونا آمدند دارند، نق ميزنند نوق ميزنند براي من حديث فلان خواندند.
آن كاسب كرونايي كه آقاي روحاني گفتند برداشت كرديد كه شماييد؟
بله دقيقا، كي بود؟ ميگفت نق ميزنند كه چطوري است... من هم گفتم عيبي ندارد ايشان لقب ميدهند ما هم يك لقب به خودمان ميگيرم. عيبي ندارد چشممان كور دندهمان هم نرم - به قول جنوبيها- خودمان تلاش كرديم ايشان را برديم در پاستور نشانديم حالا يادشان رفته.
به عنوان عضو شوراي شهر-آمار كرونا و اين چيزهايي كه وجود دارد- به نظر شما در اين شهر جان مردم گرانتر است يا بادمجان؟
من فكر ميكنم اگر جان مردم اهميت داشت نبايد اينطوري با جان مردم رفتار ميكرديم. رفتار خوبي نكرديم من تمام دلخوريام اين بود كه اين جان آدمي است. آنجا پيگير شدم، ديدم از وزير محترم دولت نامه آمد كه اين مطالب را داخل صحن علني مطرح نكنيد، داخل جلسات خصوصي دنبال كنيد. من آنجا جواب دادم در صحن گفتم اين شورا هيچ كاري نكرده، اولين روزي كه آمد، جلسات غيرعلني را حذف كرد، جلوي مردم نشست رايش را شفاف كرد، خبرنگاران را گذاشت. قبلا چطوري بوده؟ روزهاي يكشنبه جلسه علني، روزهاي سهشنبه جلسه غيرعلني. ما ديگر جلسه علني و غيرعلني نداشتيم. همه جلسات علني بود. يكشنبه و سهشنبه با حضور 60 خبرنگار. ما اين را درخواست كرديم بعد منجر شد به تذكر بعد منجر شد به حتي سخنگوي وزارت بهداشت كه ما را متهم كرد به 88 و... خلاصه آمار غلط داديد كه آنها را گرفتار كرديد. من جوابي ندادم، گفتم آمار بدهيد. به ثبت احوال رفتم، ديدم ثبت احوال آمار مرگ زمستان را حذف كرده و در سيستم نگذاشته است، گفتم من خودم ثبتاحوال بودم... .
اسفند 98؟
نه، زمستان. چون آنها فصلي ميگذارند. كلا تعطيل كرده بود. تا فروردين صبر كرديم، نيامد. تا آخر فروردين نيامد. در ارديبهشت نيامد. مدام زنگ ميزدم، نامه مينوشتم، نامه را برميگرداندند. گفتم نميشود اين آمار را چرا نميگذاريد، قانون ميگويد كه بايد بگذاريد نهايتا به وزير كشور توييت كردم. در توييتر نوشتم آقاي وزير كشور! چرا نميگذاريد؟ در ماه رمضان همكارانم در ثبت احوال زنگ زدند، گفتند ما فردا ميگذاريم شما ديگر پيگيري نكنيد كه گذاشتند. آماري كه گذاشته شد اين آمار ميگويد 8 هزار و خردهاي مرگ در سال گذشته، 98، بيشتر از پارسال و بيشتر از پيارسال بود.
زمستان 98 نسبت به زمستان 97، 8 هزار و خردهاي فوت شده بيشتر داريم...
بله. ما 3 زمستان را كنار هم گذاشتيم 97، 96 و 98. 97 به 96 هزار نفر اضافه شده، رِنج طبيعي دارد اما 97 به 98 هشت هزار نفر اضافه شده است...
در تهران زلزله شده؟ آتشسوزي شده؟ چه شده است؟
زلزله آمده، زلزلهاي به نام كرونا. اين خيلي معلوم بود، عددي كه ميدادند اين عدد نميخواند. در كل كشور در آن مقطع كلا 3 هزار و 700 نفر تا پايان اسفند آمده بود. اين يعني چه؟ من گفتم، آمار را بگذاريد كه حداقل مردم بفهمند. خوشبختانه ثبت احوال گذاشت.
الان آماري كه گذاشته [ميشود] ميخواند با آن چيزي كه شما مشاهدات عيني داشتيد؟
خير ولي نزديك است. به هر حال يك عدد وجود دارد. ما اصلا وارد بحث راستيآزمايي نميشويم به هر حال اين عدد رسمي وجود دارد. اينجا به دوستان گفتم اين را تفكيك شده اعلام كنيد تا امروز چيزي اعلام نكردند. شما آمار را ببينيد آمار مسخره كلان كشوري ميدهند. امروز در كشور 196 نفر، 148 نفر و... اين آمار به چه درد ميخورد؟ من در تهران به شهروندانم چه بگويم؟ چقدر مال توست؟ چقدر مال ايلام است؟ چقدر مال لرستان است؟ چقدر مال خوزستان است؟ در حالي كه هر استان بايد عمل كنند. در اين فاصله دولت 3رييس دانشگاه علوم پزشكي را عوض كرده است.
يعني شما معتقديد، دولت رسما دروغ ميگويد؟
من تمام اعتراضم اين بود كه شما مرا متهم نكرديد چون به هر حال بايد بروم دادگاه جواب بدهم.
خوشبختانه بازپرس محترم وقتي حرفهاي مرا شنيد خودش 2 صفحه لايحه از وكيل من محكمتر در دفاع از من نوشته: در راستاي وظايف نمايندگي صحبت كرده، چيزي نگفته است. نطق 19 فروردين مرا شما يك بار ديگر بخوانيد. اگر شما به عنوان يك مقام يك ذره گير داشتيد غيرقانوني حرف زدم، غيرحقوقي حرف زدم، برخلاف منافع مردم حرف زدم حق با شماست.
من در مقام بلندمرتبه مردم حتما اين مطلب شما را ميخوانم.
آنجا اتفاقا آقاي بازپرس خواند و براي من قرار منع تعقيب صادر كرد، رفت دادستان محترم قبول نكرد. من رفتم دادگاه. شنبه گذشته دادگاه بودم، آقاي قاضي هم حرفهاي مرا صبورانه شنيد همچنان منتظرم حكم قاضي محترم را بشنوم. شاكي چه كسي است؟ شاكي معاون حقوقي اطلاعات سپاه است. من سوال كردم اگر در اين داستان شكايتي باشد، ستاد كرونا بايد از من شكايت كند. وزارت بهداشت بايد از من شكايت كند.
شايد وكالت دادند يا تهاتر كردند؟
نه. حتي اين گله را هم كردم و به سازمان نظام پزشكي كه اتفاقا دوستان خود من هستند، زنگ زدم گفتم آقاي سازمان نظام پزشكي، آقاي وزارت بهداشت، اگر شكايتي داريد بگوييد، اگر هم نداريد من حرف شما را زدم به هر حال من قبلش با آقاي زالي نشستم،گفت، شما حرف درستي ميزنيد. گفت، ما نميتوانيم زورمان به دولت نميرسد تو بزن خيلي خب، من زدم! الان حاضر نيستند... بعد گفتم يك نامه به دادگاه بنويسيد بگوييد ما شكايتي از شما نداريم. همين رفقاي ما نه در سازمان نظام پزشكي، نه در وزارت بهداشت و نه در دولت هيچكدام حاضر نشدند، بگويند ما از اين آدم شكايتي نداريم. او حرفي نزده جز دفاع از حقوق مردم.
اميدوارم يك منجي در اين كشور پيدا شود همه آمار واقعي را بدهد. يعني از آمارهايي كه در هواپيما اعلام ميشود تا آماري كه در دريا...
در مصاحبهاي از آقاي حريرچي آمده ميگويد، ميتواند آمار مرگ دو برابر آمار اعلامي باشد. خودش مصاحبه كرده است. خب من اين را چه كار كنم؟ خودشان ميگويند هيچ اشكالي ندارد. بنده تفكيك شده خواستم، ميگويم آقاي حريرچي عزيز، برادر من كه برايتان احترام قائلم چه دليلي دارد كه آمار تفكيك شده، نميدهيد.
حالا از اين بحث كرونا بگذريم.
من اينجا خيلي صريح ميگويم امروز اعلام كردند كه 165 نفر فوت كردند. من ميگويم از اين 165 نفر چند نفر مال تهران است؟ مال تهران را بگوييد. آن وقت من ميتوانم راستيآزمايي كنم چون من در بهشتزهرا عدد دارم، شما هم عدد مرا ميگوييد اما اين نميگويد. من اينجا بگويم از اين 165 نفر اگر 80 نفر در بهشتزهرا دفن كرده باشند ولي واقعا منطقي است، بگويم 60 درصد مرگ كشور [در تهران است]...
يعني واقعا اين يك سوال است. ببخشيد آقاي ستاد ملي كرونا! آقاي وزارت بهداشت! آقاي دولت! آقاي حريرچي عزيز! اين مساله مردم است، جان مردم است و مهم است. ميدانيم داريد، اقتصاد را پويا ميكنيد و گشايش اقتصادي ميشود. نماينده شوراي شهر و نماينده مردم تهران يك سوال ساده دارد به تفكيك اعلام كنيد اين فوتشدگان- اين 165 نفر و 167 نفر كه به صورت تناوب است- مال كدام شهر است كه راستيآزمايي كنند. گر محك تجربه آيد به ميان/ تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد. از اين بحث بگذريم. بعد از انفجار بيروت يك نگراني عمده ايجاد شد مبني بر اينكه...
اين جمله را اصلاح كنم. اصلا كاري به 30 استان ديگر ندارم مال تهران را بگوييد، مال بقيه استانها را يكپارچه بگوييد. مال تهران ما را بگوييد كه حداقل من در مقابل مردم تهران مسووليت دارم. من كاري به مردم كشورم ندارم. من ميخواهم بگويم من نماينده شما هستم، شما از من گله نميكنيد اينجا رفتي چه كار كردي؟ حداقل به من انذار نداديد كه من مراقب سلامتي باشم؟ در تهران روزي... ظرفيت تمام بيمارستانها پر شده است. گرفتاري وجود دارد، حداقل مردم مراقبت كنند، كار اضافي نكنند. من مثال ميزنم! گفتم: من عادت داشتم هر روز فرضا بروم نان گرم بگيرم. خيليها اين عادت را دارند. اگر فرض كنيد بدانند در شهرشان روزي 200 آدم ميميرد به جاي اينكه هر روز برود در صف نانوايي بايستد و در معرض ابتلا قرار بگيرد، هفتهاي يك بار ميرود يك بسته نان لواش يا سنگك ميگيرد، هفتهاي يك بار بيرون ميرود.
كنج خانهاش مينشيند. عزيزتر از جان كه نداريم...
يعني ميزان در خطر قرار گرفتن يك دهم ميشود.
خدا آخر عاقبت ما را بهخير كند. خدا آخر عاقبت همه كساني هم كه خيانت ميكنند در حق جان مردم، مال مردم و منافع مردم، خدا آخر عاقبت آنها را هم بهخير كند. گرچه بعيد ميدانم با آه و ناله و نفرين مردم كار سادهاي باشد چون حقالناس است. از اين بحث ب گذريم انفجار بيروت يك ترس و دلهرهاي را در شهر تهران و در بين مردم تهران ايجاد كرد. خبري آمد كه دو، سه نقطه در غرب تهران داريم كه انبار سوخت هستند. آيا احتمال اتفاق مشابه نظير آنچه در بيروت افتاد در تهران وجود دارد؟
ما شبيه غرب تهران در جنوب تهران هم پالايشگاه داريم. غرب داريم منطقه انبار نفت سمت ميدان راهآهن هم داريم. از اين مراكزي كه وظيفهشان سوخترساني به دهها مركز پمپ بنزين سوخت در تهران است. هر روز بايد بروند و بيايند. گزارشي هم كه قبلا پيگيري شده بود حتي در دولت خود آقاي روحاني زمان آقاي آخوندي هم اتفاقا دنبال شده بود، آنها پيگير شده بودند كه اين خطر است يعني بخش تخصصي دولت هم اين نظر را داشت كه بايد اينجا جمع شود باتوجه به بافت جمعيتي [كه ايجاد شده] و از آنجا برود اما وزارت نفت هيچ وقت اين را نپذيرفت و زير بار نرفت.
شما به عنوان يك كارشناس و به عنوان يك نماينده و به عنوان كسي كه گزارش اين قصه را ميدانيد، اين قصه چقدر خطرناك است؟
من قطعا ميخواهم بگويم نسبت به اين ماجرا نگراني داريم، ضمن اينكه بايد تمهيدات لازم هم انديشيده شود، ضمن اينكه ميدانم در كوتاهمدت امكانپذير نيست يعني واقعيت ميداني به ما ميگويد، نميشود اين را در كوتاهمدت جمع كرد ولي در تمام اين سالهايي كه حتي اين موضوع پيگيري شده مربوط به دوره چهارم بوده و در دولت قبلي آقاي روحاني-زماني كه آقاي آخوندي وزير بوده- گزارش داده شده كه بردارند ولي وزارت نفت زير بار نرفته. من فكر ميكنم اين پيگيري بايد جزو خواستههاي شوراي شهر باشد، مطرح شده، دنبال هم شده.
الان خواسته جدي شوراي شهر است؟
بله، به هر حال اين جزو خواستهها مطرح شد، مكاتبات هم شد.
اقدامات قانوني و حقوقياي كه شوراي شهر انجام داد، چيست؟
در حدي كه بنويسيم پيگير باشيم، از وزارت نفت بخواهيم و از دولت بخواهيم كه اين را در دستور كار قرار دهد. آنها با ملاحظات و پروتكلهاي خودشان ميگويند نه خطري ندارد، ما مراقبت كرديم، تمهيدات هم سرجاي خودش چيديم؛ يعني نظر آنها اين است، [با] نظر شورا هم- نظر بخش تخصصي مسكن و شهرسازي كه پيگير بوده- دو نظر متفاوت است.
اگر خداي ناكرده -زبانم لال گوش شيطان كر- اتفاق مشابهي شبيه آن چيزي كه در بيروت اتفاق افتاده، رخ بدهد چه ميشود؟
قطعا اينجا آسيب زيادي خواهد ديد بهخصوص نكتهاي كه وجود دارد آنجا روي گسل مشاست و طبيعتا حتي ممكن است برخي حوادث طبيعي به شدت تحت آسيب جدي قرار بگيرد چون در ارتفاع و بلندي است. اين مجموع حجم ممكن است براساس يك حادثه طبيعي 6 يا 7 ريشتري از كنترل خارج شود.
شبكه زيرزميني گازرساني شهري چطور؟
آن هم خطرات خاص خود را دارد ولي به هرحال اين كاملا رو است و خطراتش [هست]. به نظر ميرسد حتما دولت بايد يك گزارش دقيقي از اين نگراني بدهد.
مشخصا چه كسي بايد گزارش دقيق بدهد؟ وزارت نفت؟
خير. حوزه بحران دولت اينجا به عهده وزارت كشور است و به عنوان يك مسوول مستقل و [وزارت] نفتي كه مدافع است، آنجا باشد و وزارت مسكني كه مدافع است، آنجا نباشد و شوراي شهري كه به نمايندگي از مردم نگراني خود را اعلام ميكند، پيشنهاد من اين بود- و حتي مجلس به عنوان يك نهاد نظارتي مافوق- همه دستگاهها بايد مامور شوند و مجموعا يك گزارشي را به مردم بدهند. اگر بگويند بماند آن گزارش مستند شود آن را امضا كنند و به مردم هم بگويند اين بايد بماند نگران نباشيد خيالتان راحت. ما همه بررسيها را انجام داديم و اگر هم قرار است برداشته شود، بگويند بله قرار است برداشته شود، در اين سيكل زماني برميداريم. منطقي و سر آن موعد مقرر هم بايد درخواست و دنبال شود.
چقدر گزارش طلب داريم. الان داشتم فكر ميكردم از گزارش هواپيماي اوكرايني... همين اتفاقات اخير را ميگويم از سانچي و هواپيماي اوكرايني و آمار كرونا و...
اينجا سكوت شده واقعا...
خدا كمكمان كند. اميدوارم اتفاق تلخي نيفتد واقعا شبيه بازي جومانجي شده؛ يعني اگر يك اتفاق ديگري بيفتد بايد بگوييم خدايا يك استراحتي بده.
ميخواهم بگويم در برخي حوزهها نگران ميشوند، ميگويند: چرا مردم را نگران ميكنيد. من ميخواهم بگويم نماينده مردم وقتي بيان ميكند وظيفهاش...
شما آگاهسازي ميكنيد، درست است؟
اتفاقا به قاضي محترم عرض كردم. گفتم من استاندار نيستم، من وزير نيستم، فرماندار نيستم كه بخواهم از طريق مكاتبه يا جلسه پيگير باشم. اين يك داستان است. اما وقتي اينجا ميبينم دغدغهاي، دغدغه مردم است، مكاتبه ميكنم، جلسه ميگذارم اما اگر گوشي نبود يكي از وظايف من نطق است. برايم نطق گذاشته شده. يكي از وظايف من تذكر است. يكي از وظايف من سوال است. يكي از وظايف من استيضاح است. شأن نظارتي و شأن نمايندگي من ايجاب ميكند تا اينجا بگويم كه آقاي دولت چرا نيامدي به وظيفهات عمل كني كه بايد 5 هزار ميليارد تومان به بحث سوخت ناوگان اتوبوسراني و ناوگان حمل ونقل عمومي [كمك ميكردي] و نكردي؟
كرونا را گفتيد! شما موافق اجراي طرح ترافيك تهران هستيد يا خير؟
اينجا گفتيم ما تابع نظر كميسيون تخصصي كميسيون ستاد مبارزه هستيم...
ستاد ملي مبارزه با كرونا مخالف است. شهرداري تهران دنبال اجراست چون منبع درآمدش است. شوراي شهر چه نظري دارد؟
ميخواهم بگويم اگر او مخالف است، فرض كنيد ما بايد درآمد داشته باشيم كه شهر را اداره كنيم. درآمد حذف ميشود، دنيا چه كار ميكند؟ اينجا ستاد مبارزه با كرونا يك بودجه دارد، ميگويد آقاي شهردار تهران تو از بابت ترافيك ممكن است 100 ميليارد تومان درآمد داشته باشي بابت اين عدم تحققت0 تو آزاد كن، من مخالفم، بابت اين 100 ميليارد به حسابت ميريزم، تو اصلا برو پي كارت. مخالف است به فلان رستوران ميگويد، تعطيل كن. دنيا چه كار ميكند...
بعد ميگويد بابت اين تعطيلي ايكس درصد ميدهم كه متضرر شديد...
در آلمان اين اتفاق افتاد. گفت، من 30درصد را خودم پرداخت ميكنم، 20درصد دولت ميدهد، يك مقدار بودجه ميگذاريم تا 60 درصد هزينه رستورانهايي كه تعطيل شد، سينماهايي كه تعطيل شد، تئاترهايي كه تعطيل شد را پرداخت ميكنيم كه فلان موزيسين و فلان هنرمند به گدايي نيفتد، بتواند كرايه خانهاش را بدهد و زندگياش را بكند.
شخصا موافق بازاحياي طرح ترافيك هستيد يا خير؟
بله، اگر ستاد مبارزه با كرونا ميگويد بايد تعطيل شود من حتما موافقم كه تعطيل شود در اين اصلا شكي نيست، اينجا نظر كارشناسي مهم است.
به عنوان آخرين سوال بفرماييد از آقاي حناچي چه خبر؟ صحت دارد كه ايشان استعفا دادند؟
نه، صحت ندارد.
الان كجا هستند؟ رابطه خوبي بين شوراي شهر و شهرداري تهران است؟
بله. رابطه كه برقرار است...
رابطه خوبي بين آقاي حناچي به عنوان شهردار تهران و شوراي شهر تهران برقرار است؟
شوراي شهر منتقد شهرداري است. البته 21 نفر در شورا هستيم ولي قطعا كميسيون فرهنگي كه من نمايندگي ميكنم، اكثريت قريب به اتفاق از عملكرد شهرداري در اين حوزه ناراضي هستيم. گلهمنديم. خيلي از وظايفي كه بهعهده شهرداري بوده، انجام نشده و من قطعا اين گلايهها را هم در سوالاتم هم در تذكراتم، گفتم.
ايشان قرار است به عنوان شهردار تهران باقي بمانند يا امكان تغيير ايشان است؟
من فكر ميكنم اين به شدت براي شهر زيانبار است كه يك شهردار احساس كند تا پايان دوره تضمين شده است. شايد نشود از او انتظار كارايي داشت. قطعا اين به عنوان يك سند و يك ضمانتنامه منطقي نيست كه هيچ شورايي به هيچ شهرداري بگويد تا پايان دوره هستيد، خيالت راحت و طبيعتا اين جايگاه نظارتي شورا را خدشهدار خواهد كرد. چنين تضميني وجود ندارد.
دست شما درد نكند آقاي حقشناس، از صبوري و از متانت و حوصلهتان و از اينكه با دقت پاسخگوي پرسشهاي ما بوديد.
ما نگران حال شما در آن اوضاع بوديم...
سلامت باشيد محبت داريد. خيلي لطف كرديد. اگر نكته پاياني داريد، بفرماييد.
شما ما را تحمل كرديد، صداي ناخوش ما را شنيديد...
رييس سازمان برنامه بود 2 دوره، معاون رييسجمهور بود. علمي، آدم تحصيلكرده، استاد دانشگاه صنعتي شريف، باهوش و 6 سال هم نماينده مردم تهران در شوراي شهر بود، يعني نسبت به بقيه كارآزمودهترين آدمي بود كه هم شهر تهران را ميشناخت، هم در تمام 40 سال در ردههاي مختلف جمهوري اسلامي در نزديكترين رده با مقامات جمهوري اسلامي كار كرده بود. آقاي هاشمي، آقاي خاتمي، آقاي ناطق، مقام معظم رهبري. در دوره آقاي احمدينژاد هم در آن مقطعي كه روي كار نبود با راي مردم به مدت چهار سال نماينده مردم تهران شد، بعد 2 سال هم اضافه شد، 6 سال شد. از او بهتر چه كسي را ميتوانستيم به لحاظ منطقي و فني داشته باشيم؟ بعدا برايمان مشخص شد كه ايشان مباحثي داشته كه اين مباحث موجب شده بود بر اساس قرار و مدارهايي كه با شاخه امنيتي تعريف شده بود ايشان در اين رده پست نپذيرد. با هم توافق كرده بودند و اين را ما اطلاع نداشتيم.
يكي از مواردي كه در دادگاه بحث شد اين بود كه چرا من عكس يك عضو شوراي شهر را كه سوار دوچرخه شده در صفحهام گذاشتم. از صفحهام 6 ايراد در آورده بودند اتفاقا براساس گزارش معاون نيروي انتظامي تهران بزرگ. ديگر اينكه چرا من عكس حضور خانمها را در استاديوم گذاشتم. يك خانم جهانگرد خارجي به ايران آمده بود، عكسي گرفته بود كه مچ پايش پيدا بود ميگفتند اين چه عكسي است كه شما گذاشتيد و يكي هم بحث ربنا. آنجا من 13 صفحه بازجويي پس دادم. 6، 7 ساعت هم آنجا بودم، آخر سر بازپرس من گفت، بايد 200 ميليون وثيقه بگذاريد. گفتم ندارم. گفت نميشود در اين صورت بازداشت ميشويد، گفتم ميپذيرم، حتي آنجا خواهرم و شوهرخواهرم آمده بودند وثيقه بگذارند من نپذيرفتم. خواهرم آن روز با چشم گريان از دادگاه بيرون رفت.
شهردار اول كه انتخاب شد، آقاي نجفي راي كامل را داشت. ايشان تقريبا راي منفي نداشت و ميتوان گفت وقتي انتخاب شد به نظر ميرسيد بهترين انتخاب است، چون ساختار انتخاب به اين شكل بود كه هر عضو شوراي شهر ميتوانست سه نفر را معرفي كند و يك ليست بدهد. 21 عضو ليست گذاشتند و از آن 40 اسم در آمد. مشترك بود. از اينها رايگيري شد، هفت نفر از آنها بيشترين راي را آوردند. از اين هفت نفر كارنامه خواستند و اينها بايد كارنامه ارايه ميكردند و به هفت نفرشان ابلاغ شد. آقاي نجفي، افشاني، شريعتمداري، مرعشي، مهرعليزاده و... بودند. اينها كارنامه ارايه كردند و نهايتا در آن كارنامهها و بين 7 نفر آقاي نجفي تقريبا فاصله معناداري با بقيه داشت. ايشان چند دوره سابقه وزارت داشتند...
حدود 2 هزار تا بود. اين 2 هزار تا حدود 3 هزار و 700 واحد ميشود. اين عدد خام است اما اگر بخواهيم يك مقدار دقيقتر دنبال كنيم، درصد زيادي از اين پلاكها و واحدها در اختيار خود شهرداري است؛ يعني اين مجموعهاي است كه ملك شهرداري است؛ مثلا به عنوان سراي محله در اختيار مناطق است، به عنوان مجموعهاي است در اختيار خود معاونتهاي تخصصي. اين آمار بايد منزهسازي شود؛ يعني اين عدد خام 3 هزار و 700 خيلي عدد دقيقي نيست.
خير ولي نزديك است. به هر حال يك عدد وجود دارد. ما اصلا وارد بحث راستيآزمايي نميشويم به هر حال اين عدد رسمي وجود دارد. اينجا به دوستان گفتم اين را تفكيك شده اعلام كنيد تا امروز چيزي اعلام نكردند. شما آمار را ببينيد آمار مسخره كلان كشوري ميدهند. امروز در كشور 196 نفر، 148 نفر و... اين آمار به چه درد ميخورد؟ من در تهران به شهروندانم چه بگويم؟ چقدر مال توست؟ چقدر مال ايلام است؟ چقدر مال لرستان است؟ چقدر مال خوزستان است؟ در حالي كه هر استان بايد عمل كنند. در اين فاصله دولت 3رييس دانشگاه علوم پزشكي را عوض كرده است.