• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4728 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۵ شهريور

زندگي لاووازيه

مرتضي ميرحسيني

سال 1794 سرش زير تيغ گيوتين رفت و يكي از هزاران هزار قرباني دوره وحشتِ انقلاب فرانسه شد. آن زمان 50 ساله و يكي از بزرگ‌ترين و مهم‌ترين دانشمندان اروپا بود و سرچشمه‌هاي نبوغش هم بي‌وقفه مي‌جوشيد. چند سال پيش از آن رساله شيمي مقدماتي را منتشر كرده و نقطه عطفي در مسير توسعه اين دانش رقم زده بود.
 همچنين با تدبير برخي مشكلات شهر پاريس، مثل تامين آب شهر و روشنايي برخي معابر آن خدمات بزرگي به همشهريانش كرد و حتي بخشي از ثروت شخصي خودش را در قحطي سال 1788 به مردم مناطق بحران‌زده بخشيد. انصافا حق با ژوزف لويي لاگرانژ، رياضيدان هم‌عصرش بود كه گفت: «زدن گردن لاووازيه ثانيه‌اي بيش طول نكشيد، اما شايد يكصد سال هم نتواند همانند او را پديد آورد.» آنتوان لوران لاووازيه كه سال 1743 در چنين روزي به دنيا آمد مردي بلندقد و رنگ‌پريده بود و به خانواده‌اي نسبتا مرفه از اهالي پاريس تعلق داشت. اجدادش از طبقات پايين جامعه بودند كه با پشتكار و وظيفه‌شناسي به مقامات بالاي دولتي رسيدند.
 هر چند طبقه اجتماعي كه خانواده او در آن جاي مي‌گرفت، طبقه بدنام و منفوري از كاركنان مالياتي دولت بودند و عامه مردم آنان را با صفت‌هايي مثل «زالوهاي سيرنشدني» مي‌شناختند. پدرش اصرار داشت كه او حقوق بخواند و وكيل دادگستري شود و لاووازيه جوان هم، حداقل در آن سال‌ها علاقه زيادي به اين حرفه داشت. 
اما به رشته زمين‌شناسي و از آنجا به شيمي كشيده شد و به جاي كار حقوقي، زندگي علمي را انتخاب كرد. پركار و سختكوش بود، خستگي را نمي‌شناخت و همزمان چند شغل و مسووليت مختلف را به عهده داشت. صبح‌ها ساعت 5 از خواب بيدار مي‌شد و از كارگاه باروت‌سازي دولتي (نزديك زندان معروف باستيل) كه او به عنوان بزرگ‌ترين شيميدان فرانسه، رييسش بود بازديد مي‌كرد و پس از اطمينان از سلامت كوره‌هاي آنجا به اداره امور مالياتي مي‌رفت و به كارهايش در آنجا مي‌رسيد.
 ساعات باقي مانده از روز را به صحبت و بحث با دانشمندان ديگر، حضور در محافل علمي و گاهي هم ملاقات با مهمانان خارجي مي‌گذراند و پس از فراغت از اين وظايف، روي فرضيات و آزمايش‌هايي كه در سر داشت كار مي‌كرد. در يكي از نخستين آزمايش‌هاي جدي خود اين ادعاي -امروز عجيب، اما- آن زمان رايج را باطل كرد كه «اگر آب به مقدار كافي حرارت ببيند به خاك تبديل مي‌شود.» اين بلاهت از آنجا ناشي مي‌شد كه وقتي آب ناخالص را مي‌جوشاندند، رسوب جامدي از آن به جاي مي‌ماند.  اين آزمايش در زندگي علمي او، رويدادي فرعي و كم‌اهميت بود، اما روشي كه در انجام آن به كار بست (يعني تجزيه و تحليل دقيق و سنجش موشكافانه، و رد هر ادعايي كه در چنين آزموني به اثبات نمي‌رسيد) روش كارش شد. با همين روش و البته به كمك چند دانشمند ديگر، تعاريف ناقص و اصطلاحات پيچيده‌اي را كه تا آن زمان در كتاب‌هاي شيمي وجود داشت يكي بعد از ديگري اصلاح كرد و نظام نامگذاري تازه‌اي، براساس روشِ جديد علمي و مبتني بر تركيب شيميايي مواد شكل داد.
 مثلا در نظام جديد، جوهر گوگرد را اسيد سولفوريك و آب قوي را اسيد نيتريك ناميدند. به اعتبار كوشش‌هاي آنتوان لاووازيه در نوسازي علم شيمي (كه نظام نامگذاري فقط بخشي از نتايج آن بود)، مورخان علم او را پايه‌گذار شيمي نوين مي‌شناسند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون