آقازاده آبكي
حسن لطفي
در اينكه شروع سريالسازي توسط بخش خصوصي اتفاق خوبي براي بينندگان ايراني بود، شكي نيست. با اين كار نه تنها تنوع و جسارت بيشتري به مخاطبان عرضه شد بلكه امكان ساخت سريالهايي با مضامين تازهتر نيز فراهم شد؛ مضاميني كه گاه براي ساختش نيازمند حضور افراد خودي و قابل قبول براي تصميمگيران بود. افرادي كه هيچوقت مشخص نشده چه تفاوتي با فيلمسازان ديگر دارند و چگونه قادرند در دايره افرادي قرار گيرند كه خطوط قرمز را براي خود و ديگران عقب ميرانند. عقب راندني كه در اين سالها جزو جداييناپذير فيلمسازي ايران شده و ثابت كرده ممنوعيتهاي قبلي بيشتر از آنكه ريشه در برنامه مدوني داشته باشد وصل به نظر فرد يا افرادي خاص بوده است. افرادي كه گاه خود با زمانه تغيير كرده و در رديف منتقدين تصميمات قبلي خود قرار گرفتند. به نظر ميرسد سريال آقازاده كه توسط حامد عنقا نوشته و توسط بهرنگ توفيقي كارگرداني شده در ادمه همان روش قرار است از خطوط قرمز ديگري عبور كند.
خطوط قرمزي كه انگار با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد كارگزاران دولتي را از مصونيت نقد خارج و ايشان را در مقابل سيبل قرار داد. البته در اينكه آقازاده مثل تمام سريالهاي سفارشي اينچنين يكي به نعل و يكي به ميخ ميزند شكي نيست.
با تهيهكننده و نويسندهاي كه دارد انتظاري هم جز اين نميتوان داشت. اما با تمام اينها آقازاده با تمام تكرار و آب بستنها در داستان و با تمام حرف و حديثهايي كه پشتش وجود دارد ميتواند براي فيلمسازان مستقل راهگشا باشد.
البته به شرط آنكه نظارت بر سريالهاي به قول معروف خانگي ناظر سختگيرتري پيدا نكند. ناظري كه بيتوجه به خواست مخاطب خود را فكر برتر بداند و گمان كند هدايت مخاطب و بهراه راست راندنش وظيفه امثال او است.هيچوقت هم به نتيجهاش فكر نميكند. يا بهره و نتيجهاش مورد برنامهريزي قرار نميگيرد.
به هر صورت با تمام زاويهاي كه با سريالهاي مثل آقازاده دارم اميدوارم زمينه ساخت سريالهاي اينچنين توسط فيلمسازان ادامه يابد. البته بدون آب بستن، هزينهاي كه تنها صرف ستارهها شود و....