محرم و تجربه معاصرشدگي
رضا دبيرينژاد
آيينها امري زنده و جاري و از اين رو همواره معاصر هستند. آنها روايتي اكنوني و برآمده از شمايل زمانه خود را شكل ميدهند. آيينها در گذر زمان در حال تغيير بوده، چيزهايي را بر اجراي خود اضافه كرده و موارد ديگري را از آن كاستهاند. شايد بتوان به جرات گفت كه پربسامدترين آيينها در دهههاي اخير مربوط به محرم بوده كه اشكال مختلفي در خود دارد و اين اشكال حاصل روايتها و بيانهاي مختلفي است كه هر كدام در جغرافيايي، قوميتي و در تعامل با فرهنگهايي جان گرفته، زيسته و تجربه كردهاند. اين موضوع را ميتوان در لحن نوحههاي مختلف، انواع تعزيهها و حتي آيينهاي مختلف سوگواري محرم در هر منطقه مشاهده كرد كه رنگ و بوي سنتها و حتي طبيعت منطقه را به خود گرفته است. در نظر داشته باشيم طبيعت مهمترين ماده خلق و روايت را دراختيار اهالي آن منطقه قرار ميداده است تا ابزار آيينهاي خود را با آن شكل دهند. اين استفاده از ابزارهاي آشنا سبب شده است تا آيينورزان با آيين پيوند خورده و با آن احساس آشنايي و قرابت داشته باشند. اين احساس و همچنين مشاركت در تجربه آييني براي آن معناهاي متعددي ميسازد؛ معنايي كه ديگر روايت تاريخ نيست، وقتي به آيينهاي محرم نگاه ميكنيم اين آيينها به دنبال روايتگري تاريخ يا بيان نعل به نعل آن نيستند بلكه بر آنند تا بياني براي مفاهيمي فرهنگي باشند؛ مفاهيمي كه حاصل تجربههاي جمعي است و دريافتي كه اهالي از مفاهيم زندگي در پنجره هر كدام از آيينها به دست آوردهاند. اينگونه زندگي بيزمان شده و تجربهها و روايتهاي مختلف در گذشته و حال و آينده پيوند ميخورند. در نظر داشته باشيم كه تجربههاي آييني همواره خلاقانه و بازتوليدي هستند و هر بار اجراي آيين، آن را دوباره خلق كرده و ميسازد و در هر بار توليد دست در دست زمانه، دردها و نيازها و حتي تكنولوژيهاي زمانه را با خود برده و در ساخت جديد از آن بهره ميگيرد. اينگونه است كه شاهد بودهايم انواع دستگاهها و نواهاي موسيقي جديد يا تكنولوژيهاي نو به آيينهاي محرم وارد شدهاند. ورود هر نشانه و هر تغييري، خواهناخواه بر معنا و تجربه آيينهاي محرم اثر گذاشته و خواهد گذاشت. هر كدام از اين تجربهها چيزي بر ميراث محرم افزوده، امكان درك و دريافتي را براي افرادي ايجاد كرده و سبب شده است مفاهيم عاشورا همراه با آيينهاي محرم بسط پيدا كند. از اين رو نبايد از تغيير شمايل آيينها واهمه داشت بلكه بايد درنظر داشت كه زمانه ما نيز ژانرها و ابزار خود را دارد، رسانهها و ابزاري كه براي اهل زمانه ما آشنا هستند. از سوي ديگر آيينها همواره خود را با شرايط زمانه چه با محدوديتها و چه با معاني زمانه تطبيق دادهاند. حالا به زمانه ديگري رسيدهايم كه هم شبكههاي ارتباطي مجازي رسانه زمانه آن بوده و هم اينكه تكنولوژيهاي ارتباطي نو به ابزار معناساز آن تبديل شدهاند. از سوي ديگر اين زمانه همه تجربههاي پيشين را با خود دارد؛ تجربههايي كه هم پرسشساز هستند و هم پاسخگو، زمانهاي كه دردها و چالشهاي خود را دارد. موضوعاتي كه ميتواند قرابتي با آيينهاي محرم داشته باشد و تجربه امروزي ميتواند محل پيوند هر دو باشد، پيوندي كه معاصر بودن را تحقق ميبخشد. امروز ما هم ميراثداران آيينهاي محرم هستيم و هم ميراثسازان آن. اما اينكه امروز چه روايت معاصري از آيينهاي محرمي ميسازيم حاصل چگونه نگريستن، ابزار زمانه و چگونگي اشتراكي جمعي ماست. حفظ ميراثهاي آييني نبايد امكان تعامل، معاصرشدگي و توسعه آن را بگيرد، وگرنه زنده بودن از آن سلب شده اما اين به معناي ناديده گرفتن تمامي ميراث تجربه شده نيست بلكه بايد آن را درك و دريافت و بازروايي كرد. شرايط امسال محرم از جنبههاي مختلف آيينهاي محرم را در مرحله خاصي قرار داده كه ميتواند بازروايي آن هم به توسعه معاني يا به چالش كشيده شدن تداوم ميراث آييني آن بينجامد.