همايون صنعتيزاده، شخصيت يگانه يك قرن اخير ايران
علي دهباشي
همايون صنعتيزاده از شخصيتهاي يگانه تاريخ ايران در يكصد سال اخير است. انساني چندوجهي با تواناييهاي خارقالعاده و استثنايي. تنوع كارهاي او چنان گسترده است كه در يك يادداشت نميتوان به تمامي آنها پرداخت و تنها شايد به رئوس برخي از آنها ميتوانيم اشاره كنيم.
همايون صنعتيزاده در خانوادهاي باليد كه با كتاب، فرهنگ، اجتماع و سياست آشنا بود. پدربزرگش سيدعلياكبر صنعتي صاحب پرورشگاه صنعتي و پدرش عبدالحسين صنعتيزاده نويسنده بود و مقالات اجتماعي مينوشت. همايون صنعتيزاده هوش و ذوقي وافر داشت. او بنيانگذار چاپخانه افست در ايران بود. چاپخانهاي كه صنعتيزاده بنيان گذاشت با سپري شدن دههها همچنان جزو بهترين چاپخانههاي ايران است. علاوه بر آن او بنيانگذار انتشارات «فرانكلين» بود، انتشاراتي كه امروزه به نام انتشارات «علمي و فرهنگي» ميشناسيم و كارهاي او را ادامه ميدهد و بيش از سه هزار عنوان كتاب منتشر كرده است. بخش بزرگي از اين كتابها از آثار تاثيرگذار در دوره خود و هماكنون هستند. ازجمله اين كتابها ميتوان به تاريخ سي و چند جلدي «ويل دورانت» و كتابهاي ديگري كه در حوزه ادبيات و معرفي نويسندگان بزرگ جهان و ايران هستند، اشاره كرد. تاسيس شعبه ويراستاري در نشر نخستينبار در ايران در فرانكلين اتفاق افتاد كه مبدع آن باز هم همايون صنعتيزاده بود، همچنين او به حق كپيرايت در انتشارات خود توجه كرد كه باز هم در اين زمينه از اولينها بود. همايون صنعتيزاده موفق شده بود موسسه فرانكلين را كه از موسساتي بود كه انتشارات فرانكلين در امريكا كشورهاي ديگر بنياد مينهاد بينياز از كمك سازمان مادر سازد در حالي كه بقيه اين موسسهها نيازمند كمك از موسسه مادر بودند. صنعتيزاده با ابداعاتي كه ميكرد و با ايجاد سازمان كتابهاي جيبي در زماني كه تيراژ كتاب هزار نسخه، دو هزار نسخه و نهايتا سه هزار نسخه بود، تيراژ چاپ كتاب را به 10 هزار رساند. متجاوز از 270 عنوان كتاب در اين سازمان از آثار نويسندگان بزرگ داخلي و خارجي نظير «مدير مدرسه» جلال آلاحمد تا «داشتن و نداشتن» ارنست همينگوي و كتابهاي بسيار ديگر در تيراژ 10 هزار نسخهاي توسط اين سازمان منتشر شدند.
همايون صنعتيزاده دست به هر كاري كه زد با موفقيت همراه بود، زيرا همواره ايدههاي نو و جديد و مبتكرانه داشت. البته فعاليتهاي او تنها به حوزه فرهنگ و نشر خلاصه نميشد، او زمينهاي وسيعي در لالهزار كرمان را كه سابق بر آن كشت ترياك در آنها صورت ميگرفت را به كشت گل اختصاص داد. اسانس اين گلها و مشتقات آن كه با برند گلاب «زهرا» ميشناسيم شهرت جهاني يافتند و مشترياني از كشورهاي مختلف پيدا كردند، از اين جهت باز هم مانند ساير كارهاي صنعتي اين فعاليت او هم نمونه بود. مجتبي ميرطهماسب مستندساز ايراني در مستند «بانوي گل سرخ» به تلاشهاي همايون صنعتيزاده و همسرش در دگرگون كردن كشاورزي منطقه لالهزار كرمان و خدماتشان پرداخته است. اين مستند زماني ساخته شد كه «شهيندخت سرلتي» همسر همايون صنعتيزاده فوت شده و او نيز در سالهاي پاياني عمرش بهسر ميبرد. خارج از وجه مديريتي صنعتيزاده، او در حوزه ترجمه نيز استاد بود و غالب آثار ترجمه شده توسط او جزو دشوارترين كتابها بوده است. نمونه آنها «ايران در شرق باستان» ارنست هرتسفلد، «پس از اسكندر گجسته» مري بويس، «تاريخ سومر» ادوارد وولي، «تاريخ كيش زرتشت» مري بويس در پنج جلد، «چكيده تاريخ كيش زرتشت» مري بويس، «جغرافياي اداري هخامنشي» آرنولد توين بي، «جغرافياي استرابو، سرزمين زير فرمان هخامنشيان» استرابون، «جغرافياي تاريخي ايران» ويلهلم بارتولد هستند. او در حوزه ادبيات هم سراغ كتابهايي از تولستوي و ديگر نويسندگان رفت و آنها را به فارسي برگرداند.
بيگمان آيندگان قدر همايون صنعتيزاده را بيش از ما خواهند دانست، قدر او را پاس خواهند داشت و خدمات او را ارج خواهند گذاشت. يادش گرامي