عزاي حسيني و احياي فريضتين
محمد ذاكري
حلول ماه محرم 1442 و همزماني آن با شيوع ويروس كرونا و افزايش تلفات و ابتلا به اين بيماري اگرچه بحثهاي گوناگوني را در خصوص چندوچون برگزاري مراسم عزاداري و راهاندازي هيئات و تكايا و نسبت شركت در عزاي حسيني با حفظ سلامت مردم پيش آورد اما نهايتا با تدوين پروتكلهاي بهداشتي و تدابير بزرگان نظام و تلاش خالصانه برپا دارندگان مراسم عزا در حفظ سلامت شركتكنندگان و رعايت اصول بهداشتي به نظر ميرسد در مسير مناسبي قرار گرفته است. اگرچه نميتوان از رعايت قطعي اين پروتكلها در همه مجالس و مناطق اطمينان يافت اما اميدوارم اين پويش در عين برگزاري پرشور و با معنويت مراسم عزاداري، آثار و تبعات نامطلوبي بر سلامت جامعه نداشته باشد.
اما فراتر از جنبه مناسكي و آييني تعزيت حضرت سيدالشهدا، آنچه بهانه اصلي برگزاري همه ساله آيين عزاي حسيني است نشر معارف، حفظ و ترويج ارزشهاي كليدي و انگيزههاي اصلي اين نهضت حماسهساز است. به ديگر بيان روح حماسه حسيني است كه اين چراغ را در دلها روشن نگه داشته و همه ساله محرك پير و جوان در برپايي خيمه و علم اقامه عزاي سالار شهيدان عالم است. از اهم دلايل و انگيزههايي كه حضرت براي نهضت خود ذكر كردهاند، احياي دين پيامبر و سنت مفروض امر به معروف و نهي از منكر است. اين دو فريضه كه به راستي امروزه جزو فرايض مظلوم و مغفول قرار گرفتهاند به لحاظ اهميت بنا به نص صريح قرآن در رديف نماز و زكات و در زمره كارويژههاي اصلي انبيا و اولياي الهي هستند. به گواهي تاريخ اين فرايض نيز همچون بسياري ديگر از اركان و اصول و فروع دين محمدي(ص) در زمان خلافت جائر بنياميه به ويژه موسس آن در مسير استحاله قرار گرفت و از هدف و رسالت اصلي خود دور شد.
فرايضي كه پيش از آن حقي براي مردم در برابر حكومت و در راستاي اصلاح و جلوگيري از فساد آن بود پس از دگرديسيهاي نامبارك دوران اموي به حقي براي حاكم و ابزاري براي سلطه بيشتر بر مردم بدل شد. ميان آنچه سفارش نبي مكرم و سيره حكومت علوي بود و آنچه در قرون بعد با عنوان امر به معروف و نهي از منكر به عنوان ابزاري در دست حكومت براي كنترل بيشتر و افزايش محدوديتهاي عمومي براي مردم مشاهده شد، تفاوت از زمين تا آسمان است.
اگر بنا باشد، تكرار اين مناسك و آيين عزاداري و سخنراني و مداحي و سفرهداري و... كه همگي سنتهاي نيكويي هستند در نهايت منجر به احياي اين فريضتين و اصلاح امور ملت بر اساس سنت نبوي نشود و آش همان آش باشد و كاسه همان؛ پس قرار است چه نتيجه و دستاوردي از اين مراسم حاصل كرد.
روي سخنم از يك سو با كساني است كه در منبر وعظ و روضه سعي بر وارونه كردن برخي از معروف و منكرها دارند و از سوي ديگر مسوولاني كه يا هالهاي از تقدس به دور خود تنيدهاند يا چنان در پيله اعوان و انصار و محافظين و دفترداران و خدم و حشم و اكانتهاي توييتري و اينستاگرامي و رسانههاي حامي قرار گرفتهاند كه اصولا دست و نگاه كسي از مردم عادي بديشان نميرسد چه رسد به اينكه بخواهند، منكري را تذكر دهند يا معروفي را تشويق كنند.
چالش ديگر آن است كه كاركنان و زيردستان چنين مديراني نيز به تدريج به سايههاي كوتاهتري از روساي خود بدل ميشوند و ديگر پذيرنده هيچ نقد و تذكر و پيشنهادي نيستند. در اين دوران چرتكههاي نامريي وجود دارد كه هزينه امر به معروف و نهي از منكر افراد را در سطوح و ردههاي مختلف محاسبه ميكنند و ملايمترين تذكري به برخي افراد و اقدامات چنان هزينههاي مادي و معنوي و قانوني براي فرد دارد كه ديگران حساب كار خود را بكنند. از همين رو است كه برخي فرصتطلبان با تشبث به اين افراد و نهادهاي «هزينهزا» هر چه ميخواهند، ميكنند و از هيچ فساد و تخلفي رويگردان نيستند و حتي مسوولان قضايي و امنيتي و مديران ارشد كشور را ياراي مقابله با تخلفات آنان نيست.
مجلس عزاي امام حسين(ع) و بزرگداشت نهضت حسيني بايد بتواند نسل و ملتي را تربيت كند كه ظلم و فساد را در هرسطح و هرجا و از هركسي كه ببيند بيتعارف و مجامله بر آن بشورد و جامعه و حكومتي را شكل دهد كه هزينه ظلم و فساد در آن فراوان و هزينه افشا و اعتراض به آن اندك باشد. هر مدير و كارگزاري در هر سطحي از نقد عملكرد و بيان خطاهايش استقبال كند، خود و مديران زيردستش را در معرض نگاه و نظارت و گفتوگوي مردم قرار دهد، منافع و خوشامد عموم را بر خواص مقدم بدارد و فرصتهاي متعدد و كم هزينهاي براي نظارت مردم بر خود و مجموعه تحت مديريتش فراهم آورد و رسيدگي به هر تخلف و فسادي را حتي از نزديكترين كسان و همكارانش بيملاحظه به داوري عادلانه و شفاف قضات آگاه و شجاع و منصف بسپارد.
اگر از اين مجالس عزاي حسيني توانستيم نسلي شجاع، آگاه به زمانه و حقوق خود تربيت كنيم كه چه در جايگاه يك شهروند عادي و چه يك مقام مسوول ملي و محلي ظلم و فساد و حقكشي را در هيچ كجا و از سوي هيچكس تاب نياورد و راه را براي انذار و تبشير بيهزينه كارگزاران حكومت بازگشايد(چنانكه از مسير انصاف و حق خارج نشود) آنگاه ميتوان گفت لااقل بخشي از پيام نهضت اباعبدالله را به نيكي درك كردهايم، پاي در مسيرش گذاردهايم و پاسدار خون پاك او و سلاله طاهرش هستيم.