ادامه از صفحه اول
كودك، هوتك، سوتك!
روزگاري در فرهنگ بلوچ براي غريبانه و مظلومانه رفتن ياران سر داده ميشد و خوانده.
باري؛ بيش از اين درنگ لازم نيست در متن، حال شايد وقت آن رسيده باشد تا در خطوط پاياني اين سياهه آنچه در پس مرگهاي زنجيرهاي كودكان بلوچ بر اثر غرق شدن در هوتكها و رودكها نهفته است را باز بگوييم و چرايي آن را كه كمتر به آن از اين زاويه ديد بيان شده، بپردازيم و به گونهاي ديگر بنگريم اين حوادث تاسفبار را.
تا همين امروز كه كلمات اين متن دارد ميگيرد جان خبري دگر آمد كه در آن سوي بلوچستان يعني در حوالي سراوان و سوران و مهرستان و فاصلهها دورتر از اين سو يعني چابهار و نيكشهر و سرباز كه مرگهاي زنجيرهاي كودكان به كرات اتفاق ميافتد در رودها؛ كودكي دگر در آب جان داد.
اگر به درستي بررسي شود، علل و دلايل اين مرگهاي زنجيرهاي سوا از مساله كمبود آب بدون شك به اين نتيجه خواهيم رسيد كه مهمترين عامل دخيل در اين رخداد تراژديك فراهم نبودن اسباب بازي و وسيله سرگرمي و تفريح براي كودكان روستايي است.
در اينجا كودكي محتاج يك سوتك است براي سرگرمي تا در گلوي خويش فشارد و از زبان سوتك واگويه نمايد، درد ديده نشدن و برآورده نساختن دنيا و روياي كودكي را؛ امري كه شايد در ساير نقاط خواستهاي پيش پا افتاده و سهل و در دسترس باشد براي كودكان آنجا كه حتي محتاج خواستههاي بزرگ و رويايي نميماند چه برسد به سوتكي و نيلبكي كه تمرين كند، اجابت آرزوها و روياهاي خويش را.
با عرض تاسف بايد اعترافي تلخ كرد و تكاندهنده كه به دليل مشكلات و مصائب بيشمار دنياي بزرگترها چون راه و آب و درمان و بهداشت ساير نيازهاي ضروري، صداي كودكان گم شده است در لابهلاي خواستهها و نيازها و مطالبههاي بيشمار ايشان.
در اكثر روستاهاي سيستان و بلوچستان خبري از ابتداييترين وسيله سرگرمي كودكان نيست و واژههايي چون پارك بازي، اماكن تفريحي و سرگرمي، كلاسهاي آموزشي براي اين كودكان بيگانه هستند بنابراين همين خلأ باعث ميشود، كودكان سرگرمي خود را در رودخانههاي عميق و پر آب، هوتكهاي باتلاقي و بركههايي بجويند كه زيستگاه گاندوها هستند و خطرناك براي رفع نياز و سرگرمي كودكان و در پايان نيز بايد عرض كرد كه مادران و پدران چنان سرگرم و غرق در مشكلات و گرفتاريهاي خويشند كه اصلا به سرگرمي كودكان نميانديشند و آن را يك اولويت و ضرورت نميدانند و چنين است و اينگونه خبر غرق شدن كودكان در رودها و هوتكها شدت گرفته و مرگهاي زنجيرهاي كودكان در هوتكان پاي ثابت اخبار روزانه روزنامهها شده و رسانهها و جرايد. خير پيش.
پاييز سخت!
در آستانه فصل پاييز كه بنا بر نظر قريب به اتفاق كارشناسان، خطر ابتلا اوج ميگيرد و آنفلوآنزا هم به ياري كرونا خواهد آمد، احتياج به يك برنامه كاملا سختگيرانه و وضع مقررات اضطراري و تمركز روي آن حداقل براي چند هفته كاملا ضروري مينمايد و استنكاف از آن ممكن است منجر به فاجعه شود و معنايش رها كردن موضوع به امان خداست.
همراه با كارشناسان و دلسوزان و متوجهان بگوييم و بنويسيم و هشدار بدهيم تا ثبت شود كه در اين خصوص گفتنيها گفته و انذارها داده شده است: ميدانيم كه حتي اگر واكسن كرونا در آخر سال ميلادي به بازار بيايد-كه معلوم نيست چه زماني به دست ايرانيان برسد- و ميدانيم كه بهترين واكسنها فقط حدود 70 درصد مصونيت ايجاد ميكنند و ميدانيم كه كادر درماني كشور به شدت خسته و فرسوده شدهاند و ميدانيم كه خطر فروپاشي سيستم درماني يك خطر ساده و بعيد نيست پس راهي جز دفع خطر با امكانات موجود و اهتمام و اراده و بسيج ملي وجود ندارد و اين دولت است كه بايد مجدانه سردمدار يك حركت همگاني شود. ميشود با يك برنامه كارشناسانه يك ماهه و رياضتگونه، سطح خطر اين بيماري را به نقطه قابل قبولي پايين آورد و با كنترل نسبي اوضاع به استقبال واكسن رفت. آيا چنين برنامهاي تدوين و عملي خواهد شد؟
٭ صحيفه امام خميني «جلد 17» صفحات 254