درسهاي آلبوم كاخ گلستان
رضا دبيرينژاد
ماجراي پيش آمده در كاخ گلستان كه با اعلام خبر مفقود شدن يك آلبوم ناصري از آلبومخانه قاجاري شروع شد، گمانهزنيها و حواشي مختلفي را در پي داشت. خوشبختانه پس از مدتي با اصرار مديريت كاخ گلستان بر انبارگرداني آلبومخانه اين آلبوم پيدا شد. اين ماجرا چند نكته را در خود داشت. نخست اين رويداد نشان داد كه نظام جمعداري آثار تاريخي فرهنگي موجود در موزه نيازمند بازنگري جدي است، نظام جمعداري آثار موزهاي بايد از يك نظام انبارداري صرف به يك نظام تخصصي، كارشناسي و به روز تبديل شود و امكان نظارت بيشتر و سريعتر براي مديرت موزهها به وجود آيد. اين رويداد نشان داد كه نظام نظارتي بر آثار تاريخي و فرهنگي بايد به يك برنامه منظم، چندجانبه و روزآمد با بهرهگيري از تكنولوژيهاي روزآمد تبديل شود. وجود نظامي كه فراتر از بروكراسي اداري و سليقههاي فردي كه باعث نشود حوادثي كوچك قبل از ارزيابي دقيق سبب حاشيهسازيهاي بزرگ براي موزهها شود. امنيت و اعتماد عمومي به موزهها مهمترين سرمايه اين نهادهاست كه نبايد از دست برود و شكستن اين امنيت براي همه موزهها ضررساز است و به راحتي قابل جبران نيست. نقادي نظام موزهداري ضروري است و بايد همچون يك مطالبه عمومي پيگيري شود اما نبايد سبب بياعتمادي عام به موزهها شود. يكي از نقدها در اين ماجرا عدم سرعت عمل در پيگيري موضوع بود كه به نظر ميآيد، سيستم بروكراسي موجود اين امكان سرعت را به مديريت ناظر بر مجموعه نداده و تشكيل گروه نظارتي و انبارگرداني اموال موزهاي را به رغم خواست مديريتي چند ماه به تعويق انداخته است. اين در حالي است كه پيگيري حوادث پيش آمده براي موزهها و آثار موزهاي كه ميراث ملي محسوب ميشود، نيازمند اقدامات فوري است كه متاسفانه درگير شدن نظامهاي مديريتي به موضوعات ديگر نيازها و ضرورتهاي موزهاي را ناديده انگاشته و به حاشيه برده است. نكته ديگر در اين ماجرا ضرورت نگاه تخصصي و كارشناسانه بر موزههاست كه بتواند موضوعات تخصصي اين حوزه كه در لايههاي زيرين و دور از چشم قرار دارد را با شناخت تخصصي پيگيري كند اما متاسفانه سالهاست به دليل محدوديتهاي استخدامي بدنه موزهها در زمينه توان كارشناسي تقويت نشده است و طي سالهاي آينده با جدايي يك نسل با كمبود چشمگيري روبهرو خواهد شد. مهمترين نكته در اين حادثه ضرورت نظام نظارت آنلاين بر آثار موزهاي است. رسيدن به يك بانك جامع اطلاعات آثار سالهاست مطرح است اما هيچگاه نتوانسته تحقق كامل يابد و همانند يك فرع در نظام مديريتي موزهها نگريسته شده است. تكنولوژيهاي روزآمد در موزهها را نبايد تنها در حوزه بازديدهاي مجازي در نظر گرفت بلكه در امور جمعداري موزهها نيز ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. استفاده از سيستمهاي الكترونيكي جمعداري هم ميتواند به يك نظام جامع اطلاعاتي و خدماترساني آثار تاريخي تحقق بخشد و زمينه دسترسي عمومي به اين آثار را فراهم كند و ميتواند نظام رصد و كنترل لحظهاي آثار را به وجود آورد تا چنين حوادثي پديد نيايد و براي موزهها و نظام مديريتي آنها ايجاد هزينه بيفايده نكند. ايجاد نظام رصد و كنترل آثار موزهاي يك ضرورت و يك برنامه ملي است و بايد ملي ديده شود و با عزم و مديريت ملي پيگيري و اجرا شود حالا وقت آن رسيده كه بهرهگيري از تكنولوژيهاي جديد در حوزه ميراث فرهنگي و موزهاي تنها به عنوان يك امر جانبي ديده نشود بلكه به طور جدي در حوزههاي تخصصي حفاظت و نظارت بر آثار تاريخي و فرهنگي به كار گرفته شود و موزهداري ايران اين تحول را بپذيرد.