برخي ناظران معتقدند كه در حوزه سياست داخلي دولت روحاني ضعفهاي جدي داشته است. آيا شما هم با اين گزاره موافق هستيد؟ در اين صورت دليل اين ناكامي و ضعف را متوجه دولت و شخص روحاني ميدانيد؟
در مقدمه بايد بگويم كه همواره مجموعه يا دولتي موفق است كه از هدف واحد برخوردار و همدلي در آن جريان داشته باشد. همچنين مدير يا مديراني كه يك مجموعه را هدايت ميكند، توانمندي جهت دادن به اعضاي مجموعه را داشته باشد. همچنين يك مجموعه يا دولت بايد از وحدت فكري و عقيدتي و استراتژي برخوردار باشد. متاسفانه دولت آقاي روحاني، دولت يكدست و وزرا هم از يك جناح نبوده و بعضا حتي همفكر شخص حسن روحاني هم نبودهاند. آقاي روحاني موجب شده نوعي نارضايتي و ناخشنودي از جانب مردم و رايدهندگان به او ايجاد شود. دولت روحاني در سطح ملي موفق نبوده است. اگر اعضاي يك دولت با رييسجمهوري همراه نباشند، دلسوز نباشند، رييسجمهوري ترسو باشد يا قاطعيت نداشته باشد يا به وعدههايش عمل نكند، نتيجه خوبي نخواهد گرفت. اما به طور مثال در استان كردستان به دليل زحمات و پيگيريهاي استاندار، مردم از استاندار كردستان راضي هستند. در برخي استانهاي ديگر نيز كم و بيش به چشم ميخورد كه مردم از استاندار رضايت دارند و البته اين رضايت به معناي اين نيست كه دولت در سطح كلان و ملي موفق عمل كرده است؛ بلكه بهخاطر اينكه استاندار يا مديران دلسوز و بومي هستند، پيگير مطالبات مردم هستند.
اينكه حسن روحاني نتوانست در زمينه سياست داخلي كاري از پيش ببرد يا به قولي برجام داخلي ايجاد كند، متاثر از ساختار سياسي اصلاحناپذير است يا كوتاهي رييسجمهوري نيز در اين امر غيرقابل انكار به نظر ميرسد؟
متاسفانه ما نتوانستيم مردم را در مورد چارچوب وظايف قوه مجريه و شخص رييسجمهوري آگاه كنيم و همواره در مورد آن دسته از وظايفي كه برعهده رييسجمهوري است و ميتواند در آن زمين بازي كند، دچار تناقض و پارادوكس آشكاري هستيم. فارغ از اين و با وجود اينكه مردم شايد چندان بر اين محدوديتها و چارچوب وظايف آشنايي نداشته باشند اما به هر روي در همين حوزه هم شاهد ناكارآمديهاي بسياري بوده و هستيم. آقاي روحاني شايد در بين روسايجمهور، ضعيفترين و كماقبالترين رييسجمهوري است كه دوران حضورش بر مسند قوه مجريه را به آخر ميرساند. شاهد بوديم كه در عوض اين حمايت گسترده اقوام و مذاهب از حسن روحاني، هيچ اقدام قابل توجهي از سوي دولت براي اين گروهها صورت نگرفت. در حوزه زنان يا حوزه احزاب هم همينطور. درواقع اگر روحاني بخواهد در مورد مسائل داخلي و سياست داخلي گزارش عملكردي ارايه كند، نقاط روشن اندكي در اين كارنامه به چشم ميخورد، گويي يا كلا در اين حوزه دولت را رها كرده و كاري به كار وزرا ندارد يا به دليل مصلحتانديشيها و آيندهنگريهاي شخصي در اين زمينه ورود چنداني نداشته است. متاسفم كه كسي از اين همه سرمايه اصلاحطلبانه استفاده كرد اما به لحاظ اخلاقي خود را مديون و وامدار حاميان خود نداند.
شما به عنوان كسي كه با اقوام و مذاهب در ارتباط هستيد، نقصانهاي عملكرد دولت روحاني در اين حوزه را چطور ميبينيد؟
اگر بخواهم فقط به يك مورد كوچك اشاره كنم، روحاني در ابتدا يك مشاور اهل سنت انتخاب كرد اما اين جايگاه به مرور كمرنگ شد. اين پست كاركرد و عملكرد قابل توجهي نداشت و عملا در اين دولت ناديده گرفته شد، روحاني حتي حاضر نشد يك وزير اهل سنت انتخاب و معرفي كند. در زمينه اقوام و مذاهب به اين دولت، نقدهاي جدي وارد است و مردم از او در اين حوزه دلخور هستند. آقاي روحاني بخش قابل توجهي از آراي گروههاي قومي و مذهبي را كسب كرد اما حاضر نشد مثلا حتي يك سفر به كردستان داشته باشد. روحاني باعث شد كه فاصله بسياري ميان اقوام و مذاهب با دولت و حاكميت ايجاد شود.
يكي از كارويژههايي كه اصلاحطلبان براي دولت روحاني در نظر داشتند، اين بود كه روابط ميان اصلاحطلبان با هسته سخت حاكميت تسهيل شود. در راس آن بر مساله «رفع حصر» اصرار داشتند و تصور ميكردند كه روحاني گزينه مناسبي براي پيشبرد اين هدف بود. ارزيابي شما از عملكرد ايشان در اين مدت چيست؟
روحاني كه دلش به حال اصلاحطلبان و اصلاحطلبي نميسوزد. متاسفانه يكي از ضعفهاي اصلاحطلبان اين است كه بدون نقشه و تدبير و دورانديشي وارد كارزار انتخابات ميشوند، مردم را تشويق و تهييج ميكنند اما پس از آن همان فرد يا گروهي كه حاصل آراي بدنه اجتماعي اصلاحطلبان هستند، اصلاحطلبان و اصلاحطلبي را فراموش ميكنند. روحاني هم دچار چنين معضلي شد. او حتي يك بار هم در مورد اقداماتي كه در راستاي رفع حصر كه مطالبه مهم اصلاحطلبان بود، توضيح نداد كه چه كرده و چه نكرده است. البته اين معضل در مورد ساير مطالبات اصلاحطلبان نيز وجود داشته و دارد. روحاني حاضر نشد در اين زمينه گزارشي به مردم ارايه كند. متاسفانه خصايص فردي روحاني خيلي به او ضربه زده و موجب شده او از پايگاه مردمي كه قبلا داشت، محروم شود. حتي حاميان درجه يك روحاني هم از او گلايهمند هستند. او حتي حاضر نشد در اين دوران به روساي ستادهاي انتخاباتياش وعده ملاقات بدهد.
اخيرا پيشنهاد تشكيل دولت مصالحه ملي مطرح و تاكيد شد حالا كه گفتوگوي ملي و آشتي ملي محقق نشده، دستكم دولت به دنبال مصالحه ملي باشد. به نظر شما دولت روحاني در فرصت باقيمانده ميتواند در اين راه گامهاي موثري بردارد؟
فرصت چنداني كه باقي نمانده است. ضمن اينكه با شرايط شيوع كرونا و درهم ريختگي اقتصادي و آشفتگي موجود احتمالا دولت كاري از پيش نخواهد برد. زمان در اين ماههاي پاياني به سرعت ميگذرد كه اگر تصميمي هم وجود داشته باشد به نتيجه نميرسد.
به نظر شما محبوبيت روحاني در ماههاي پاياني و تحويل دادن پست رياستجمهوري از وضعيت ساير روسايجمهوري مثل احمدينژاد، خاتمي و به خصوص هاشميرفسنجاني وخيمتر است؟
بله، بسيار زياد! فكر ميكنم حتي احمدينژاد چند برابر روحاني ميان مردم محبوبيت داشته باشد و اگر روحاني و احمدينژاد با هم رقابت كنند، كفه ترازو به سمت احمدينژاد سنگينتر خواهد بود.
دولت روحاني يكدست نبود؛ وزرا از يك جناح و بعضا حتي همفكر شخص روحاني هم نبودهاند.
دولت روحاني در سطح منطقهاي و ملي موفق نبوده است.
در عوض حمايت گسترده اقوام و مذاهب از روحاني، هيچ اقدام قابل توجهي از سوي دولت براي اين گروهها صورت نگرفت.
يكي از ضعفهاي اصلاحطلبان اين است كه بدون نقشه و تدبير و دورانديشي وارد كارزار انتخابات ميشوند، مردم را تشويق و تهييج ميكنند اما پس از آن همان فرد يا گروه مورد حمايت، اصلاحطلبان و اصلاحطلبي را فراموش ميكنند، روحاني هم دچار چنين معضلي شد.