رازگشايي در ملاعام
سعيد مدني
بحث و گفتوگو درباره هر مساله اجتماعي به ويژه گفتوگوي عمومي دستاوردهاي مثبتي براي جوامع دارد. يكي از اين دستاوردها ايجاد حساسيت اجتماعي نسبت به آن موضوع يا جلب توجه جامعه به مسالهاي مغفول است. در مواردي هم كه حتي مساله يا مشكل مغفول نمانده، اگر به قدر لازم به آن توجه نشده باشد دامن زدن به گفتوگوي عمومي درباره آن در نهايت به افزايش حساسيت عمومي منجر خواهد شد. بنابراين بايد از هر گفتوگو در باب مسائل و مشكلات اجتماعي استقبال كرد، چراكه آثار آن در فرآيند رشد و سلامت جوامع مثبت است.
در جامعهاي مردسالار مانند ايران كمتر به تبعيضهاي جنسيتي توجه ميشود؛ از اينرو افزايش حساسيت به رفتار مردان نسبت به زنان به ويژه در زمينه خشونت و بهطور خاص خشونت جنسي از اهميت برخوردار است. در ميان بزرگسالان زنان اغلب در جايگاه قرباني و مردان بيشتر در موضع متجاوز قرار دارند. اما كودكان قرباني تجاوز جنسي از هر دو جنس دختر و پسر هستند. كودكان در برابر بزرگترهاي متجاوز نميتوانند از خودشان دفاع كنند و به راحتي ممكن است مورد سوءاستفاده قرار بگيرند، چه دختر باشند و چه پسر. برخي تصور ميكنند تجاوز و خشونت جنسي منحصر به مواردي است كه رابطه جنسي كامل به زور برقرار ميشود يعني تجاوز به عنف، اما هر گونه سوءاستفاده جنسي به ويژه در رابطه با كودكان حتي اگر منجر به رابطه جنسي كامل هم نشود، خشونت جنسي محسوب ميشود و عواقب و آثار بسياري براي قرباني دارد.
به خصوص بحث و گفتوگو درباره اينگونه سوءاستفادهها و بهويژه درباره تجاوز جنسي، منجر به تغيير رفتار مردان ميشود. زماني كه حساسيت اجتماعي نسبت به موضوعي بالا ميرود و امكان افشاي رفتارهاي زشت و مردسالارانه وجود دارد، مردان و آزاردهندگان ناچار ميشوند در رفتارهاي خود تجديدنظر كنند و رفتار انساني نسبت به زنان داشته باشند؛ زيرا نگران افشاي رفتارشان به واسطه نظارت عمومي جامعه هستند.
افشاگري اينگونه مسائل و رفتارهاي زشت و غيرانساني موجب افزايش آگاهي زنان و دختران ميشود. تا زماني كه درباره يك مشكل اجتماعي بحث و گفتوگو نكنيم، زنان و دختراني كه در معرض آن مشكل قرار دارند، نميدانند كه چنين خطري در انتظار آنهاست؛ نيز نميدانند در مواجهه با چنين خطري چه واكنش و رفتاري داشته باشند. وقتي در حوزه عمومي درباره تجاوز و سوءاستفاده و خشونت جنسي از زنان بحث ميشود، زنان و دختران بيشتري نسبت به موضوع آگاهي پيدا ميكنند و در نتيجه كمتر در معرض خطر سوءاستفاده قرار ميگيرند.
بحث و گفتوگو درباره اين موضوع ممكن است بسيج جامعه مدني براي مقابله با چنين رفتارهاي زشت و خشني را در پي داشته باشد. حساسيت عمومي ممكن است باعث شود سازمانهاي مردمنهاد، گروههاي اجتماعي، خانوادهها و ديگر انجمنهاي مدني براي مقابله و كنترل مردان متجاوز تلاش كنند.
البته اين گفتوگوي عمومي زماني موثر و اين دستاوردها زماني محتملتر است كه به مساله تجاوز و سوءاستفاده جنسي منحصر نگاه فردي نداشته باشيم و آن را مسالهاي عمومي و اجتماعي ببينيم. جامعه ما جامعهاي مردسالار است و خشونت عليه زنان هميشه در آن وجود داشته و خواهد داشت. اگر توجه و حساسيت نسبت به اين پديده زشت منحصر به يك يا دو يا ده فرد شاخص و صاحبنام شود، نتيجه و دستاورد آن محدود و كم ميشود. لذا در عين افشاي موارد تجاوز و خشونت جنسي بايد به ارتقاي آگاهي عمومي توجه كرد.
قطعا بخشي از مسووليت اين مهم متوجه زناني است كه اين تجربه تلخ را افشا ميكنند؛ اما گفتوگو درباره خشونت و تجاوز جنسي منحصر به افشاي موارد خاص آن نيست، ارزش اين افشاگريها در دامن زدن به بحث درباره مساله حقوق زنان و نقد جامعه مردسالار در سطحي عمومي است. كساني كه قرباني بودهاند و به گفتوگو و افشاگري ميپردازند، ممكن است در معرض خطرات و فشارهايي مضاعف قرار بگيرند. نبايد آنها را به حال خودشان رها كنيم و اتفاقا بايد از آنها حمايت و به وضعشان توجه ويژه كنيم.
براي مقابله با خشونت و تجاوز جنسي افشاگري نبايد منحصر به رسانههاي حقيقي يا مجازي شود. راههاي ديگري نيز ممكن است در كنترل رفتار متجاوزان اثر داشته باشد؛ از جمله آموزش و تشويق كودك يا نوجواني كه در سطح خانواده دچار چنين خشونتي شده و اطلاع دادن به والدينشان استفاده از امكانهاي قانوني است از جمله طرح شكايت قضايي نيز مفيد است. اگرچه نظام قضايي ايران نقايص جدي در رسيدگي به اين نوع پروندهها دارد، اما صرف طرح شكايت ميتواند بازدارنده و براي مردان متجاوز هشداردهنده باشد.