تعريف نظم جديد منطقهاي تلاش محتوم به شكست
علي عيديپور
توافق صلح ميان امارات متحده عربي و رژيم اسراييل را بايد در سطح كلان(نظام بينالملل) و در چارچوب افول نظم كنوني و گذار نظام بينالملل از نظم مستقر و تلاش براي جايگزيني نظم جديد نگريست. نظم جديد نميتواند مانند گذشته يك نظم يكپارچه در سطح نظام بينالملل باشد بلكه در نظم جديد، مناطق و سيستمهاي تابعه داراي اهميت مضاعف هستند كه نظم بايد در آنها برقرار شود؛ به عبارت ديگر در دوران جديد نظام بينالملل، سلطه منطقهاي است كه تعيينكننده برنده بازي قدرت است. در همين راستا توافق صلح رژيم اسراييل و امارات متحده عربي را بايد در چارچوب نظم منطقهاي يا سيستم تابعه، تجزيه و تحليل كرد.
در سطح كلان، تنش فزاينده بين ايالات متحده امريكا و چين نماد اصلي افول نظم موجود و گذار به نظم جديد است. اين افول و گذار موجب تجديد نظر در استراتژي كلان امريكا شده است؛ به عبارت ديگر چرخه رقابت قدرت بين واحدهاي بزرگ سيستمي به گونهاي است كه حفظ قدرت يا ارتقا در آن مستلزم توجه به جغرافيا و به عبارتي سلطه جغرافيايي است كه در نظم جديد، مناطق مهمترين بخش جغرافيا هستند. در همين راستا استراتژي كلان امريكا، خروج از منطقه خاورميانه و خليج فارس و تمركز بر حضور در منطقه درياي جنوبي چين است تا از سلطه منطقهاي چين در آن منطقه جلوگيري كند.
در نگاه سيستمي به نظام بينالملل، منطقه يك جزو مهم از كل سيستم است چراكه كشورها به عنوان كوچكترين جزء تشكيلدهنده سيستم بينالمللي، خود عضوي از سيستم منطقهاي محسوب ميشوند كه نظم ابتدا بايد در اين حوزه حفظ شود و معمولا عدم توان سيستمهاي تابعه در حفظ نظم منطقهاي است كه سبب بر هم خوردن نظم بينالمللي ميشود. به همين دليل امريكا تلاش كرده است تا قبل از خروج از منطقه خاورميانه و خليج فارس بين متحدان خود در اين مناطق توافق تا از اين طريق نظم مورد نظر خود را در اين مناطق برقرار كند.
چنانچه توافق و ائتلافي بين متحدان امريكا در خاورميانه و خليج فارس شكل نگيرد، تسلط منطقهاي امريكا در اين دو نقطه حساس از بين خواهد رفت. در كنار اين موارد توافق احتمالي ميان چين و ايران را هم بايد مد نظر داشت كه در صورت نهايي شدن، فضا براي نفوذ منطقهاي چين و همزمان گسترش نفوذ ايران مهيا خواهد شد كه نتيجه آن باخت امريكا در منطقه خليج فارس و به تبع آن باخت در بازي قدرت است.
در خصوص حضور رژيم اسراييل در منطقه خليج فارس و شركت در نظم جديد منطقهاي مد نظر امريكا بايد به نگرش سيستم تابعه(منطقهاي) اشپيگل و كانتوري ارجاع داد. طبق اين نگرش هر كشور تنها عضو يك سيستم منطقهاي است به استثناي دو مورد: يكي قدرتمندترين دولتها كه در سيستمهاي تابعه مختلف مشاركت خواهند داشت و دوم برخي كشورها كه در حد فاصل بين دو سيستم تابعه قرار دارند و ممكن است عضو هر دو سيستم تابعه مجاور باشند.
در اين مورد امريكا به عنوان ابرقدرت نظامي و قدرت اول اقتصادي دنيا در تمام سيستمهاي منطقهاي از جمله سيستم منطقهاي خليج فارس حضور دارد. از سوي ديگر، رژيم اسراييل عضو سيستم منطقهاي خاورميانه است و با توافق صلح با امارات و شايد هم در آينده با ساير كشورهاي عرب حوزه خليج فارس جزيي از سيستم تابعه خليج فارس ميشود و حضور اين كشور در خليج فارس از اين طريق امكانپذير خواهد شد.
يك نكته مهم در خصوص تلاش امريكا براي وارد كردن رژيم اسراييل به سيستم منطقهاي خليج فارس وجود دارد و آن اين است كه امريكا به خوبي ميداندكشورهاي عرب حاشيه خليج فارس هرگز قادر به مهار نفوذ منطقهاي ايران نخواهند بود بنابراين امريكا به يك نيروي نظامي قدرتمند نياز دارد تا بتواند موازنه قدرت را در خليج فارس به نفع خود حفظ كند. به همين دليل است كه امريكا تلاش كرده و خواهد كرد تا هر چه زودتر توافق صلح ميان رژيم اسراييل و امارات را به ساير كشورهاي عرب منطقه خليج فارس تسري دهد.
در اين بين رهبران امريكايي يك نكته حياتي را ناديده گرفتهاند. اصولا در هر سيستم منطقهاي، زماني نظم برقرار ميشود كه بازيگران منطقهاي به ويژه بازيگران عمده و مهم در آن حضور داشته باشند. به عنوان نمونه تاريخي ميتوان به هماهنگي و همكاري ايران و عربستان در دهه 70 ميلادي جهت برقراري نظم در خليج فارس اشاره داشت. در آن زمان انگلستان تلاش كرد تا خلأ ناشي از خروج نيروهاي خود از خليج فارس را با برقراري روابط نزديك ميان ايران و عربستان برطرف كند. انگليس با اين اقدام از يك طرف امنيت منطقه را به دست متحدان خود سپرد و از طرف ديگر مانع گسترش نفوذ كمونيسم شوروي در اين منطقه شد.
از نظر تاريخي، ايران به همراه عربستان دو كشور بزرگ منطقه خليج فارس هستند و هر گونه نظم و ترتيبات منطقهاي بدون حضور يكي از اين دو قدرت بزرگ منطقهاي منجر به شكست خواهد شد. به همين دليل بايد در موفقيت نظم منطقهاي جديد مد نظر امريكا ترديد كرد. براي اين ترديد، دشمني بنيادين بين ايران و رژيم اسراييل به خوبي كفايت ميكند. گسترش تنش ميان تهران و تلآويو به منطقه خليج فارس نه تنها نظم را در سيستم تابعه خليج فارس به ارمغان نميآورد بلكه در آينده بايد شاهد افزايش درگيريها و تنشها در اين منطقه باشيم.