وعدههاي مسوولان پوشالي است
شهرام گيلآبادي
برخلاف تمام كشورهاي پيشرو كه توسعه متوازن خود را دنبال ميكنند، توسعه غيرمتوازن و جامعه سياستزده در كشور ما باعث شده كه فرهنگ و هنر از نظر سياستمداران و سياستگذاران كشور هيچ اولويت جدياي نداشته باشد. اين امر موجب شده كه نخبگان جامعه ما در موقعيتهاي مختلف مورد بيمهري و كملطفي و بيتوجهي كامل قرار بگيرند. اين بيتوجهي در حقوق مدني و انساني و حداقلهايي كه بايد در اختيار جامعه هم قرار بگيرد، خودش را نشان داده است. بدون شك در دورانهاي سخت مثل همهگيري كرونا هنرمند و انديشمند مستقل ما متاسفانه از حداقلهاي حقوق مدني و انساني هم برخوردار نيست. حتي به اندازه كارگران شريف روزمزد و فصلي هم حقوق هنرمندان ديده نشده حتي بيمه تامين اجتماعي درستي براي هنرمندان هم در نظر گرفته نشده است. در شرايطي كه كرونا به وجود آورده است، متاسفانه هنرمندان ما از حقوق ايام بيكاري كه يكي از حداقلهاي تامين اجتماعي در هر كشور است، بهرهمند نيستند. اين نابساماني و بيتوجهي جدي و اساسي به فرهنگ و هنر كه در دولتهاي مختلف و در طول اين سالها شكل گرفته است، باعث شده كه هنرمندان ما دچار مشكلات معيشتي جدي باشند. تئاتر جزو اولين مشاغلي بود كه از سوم اسفند در كشور تعطيل شد و در مقابل هيچ حمايتي از سمت هيچ دستگاهي انجام نميشود. مسوولان قولهاي متعددي ميدهند كه متاسفانه پوشالي و توخالي هستند. عدم حمايت از فرهنگ و هنر خصوصا تئاتر باعث شده كه جامعه هنري ديگر به هيچ يك از قولهاي مسوولان، حتي اگر محقق شوند، اطميناني نداشته باشند. مسوولان براي جامعه فرهنگ و هنر كاملا مسوولاني رنگباخته هستند و اعتبار و پايايي انديشه و عمل آنها كاملا زير سوال است. به همين دليل جامعه فرهنگ و هنر در حال حاضر خودشان به فكر خودشان هستند و تلاش و معاضدت ميكنند تا ياريرسان كساني باشند كه مشكلات اساسي دارند. بر اساس روايت حضرت علي(ع) كشوري كه توجه جدي به انديشمند و هنرمند و اهل فرهنگش نداشته باشد بدون شك دچار نسيان تاريخي ميشود و اين نسيان تاريخي باعث فروپاشي فرهنگي و اخلاقي در كشور خواهد شد چون فرهنگ و هنر زيرساخت توسعه اقتصادي و اجتماعي و سياسي محسوب ميشود. اگر فرهنگ را براي توسعه يك جامعه لازم بدانيم جامعهاي كه با ظلم فرهنگي روبهرو است مطمئنا نتيجه آن را هم در آينده تاريخي خواهد ديد. خيلي روشن و مشخص است مسوولان كشور ما براي جامعه هنري، مسوولاني زنده نيستند؛ اين عدم زنده بودن باعث ميشود كه نگاه فرهنگ و هنر به سمت فضاهاي انجياويي و فضاهاي حمايت روحي خودشان باشد. مسوولان اگر ميخواهند، نقشي جدي و تاريخي داشته باشند الان وقتش است كه به هنرمندان كشورشان كمك كنند. چيزي كه ما به عنوان صنوف هنري در حال حاضر با آن مواجهيم، جدا از عدم حمايت مالي و اقتصادي، عدم حمايت ارتباطي و روحي و انساني است. اين نشان ميدهد كه بيبرنامگي در كشور ما به اوج خودش رسيده است؛ در اين بيبرنامگي حقوق انساني آدمها پايمال ميشود و اين امر بدون شك جامعه را با تزلزل جدي مواجه خواهد كرد. ما به عنوان صنف تئاتر در شرايط بسيار سختي به سر ميبريم و بسياري از همكاران ما حداقلهاي معيشتي خود را هم از دست دادهاند. متاسفم كه كسي به فكر نيست و اميدوارم روزي به خود نياييم كه همه چيز از دست رفته است.