ستارههاي ليگ ترجيح ميدهند بروند
ماموريت تقريبا ناممكن رسولپناه و سعادتمند
علي ولياللهي
هر قدر تا به حال از عملكرد ضعيف مديران باشگاههاي فوتبال كشورمان حرف زدهايم سر جاي خودش. با اين حال شرايط آنها در روزهاي اخير كمي متفاوت بوده و شايد بتوان به نوعي به مديران بابت اينكه نميتوانند انتظارات هواداران را برآورده كنند، حق داد. روزهاي گذشته بحث ليست ورودي و خروجي دو تيم استقلال و پرسپوليس در صدر اخبار ورزشي جاي گرفته است. هواداران دو تيم چشم به در باشگاهها دوختهاند تا ببينند چه كسي وارد ميشود و چه كسي خارج. خبر فسخ يكطرفه مهدي ترابي با پرسپوليس در همين شرايط منتشر شد و گفته ميشود علي عليپور و وحيد اميري هم جدا خواهند شد. در استقلال هم وضعيت تمديد با ستارهها در هالهاي از ابهام قرار دارد و كسي نميداند آيا اتفاقي كه در چند فصل اخير براي آبيها رخ داد، يعني جدايي جمع قابلتوجهي از ستارههاي تيم امسال هم بهوقوع ميپيوندد يا خير؟ مهدي رسولپناه سرپرست پرسپوليس و احمد سعادتمند مديرعامل استقلال در اين روزها شرايط سختي را تجربه ميكنند. كدهايي كه از گوشه و كنار شنيده ميشود، اين ادعا را به اثبات ميرساند. رقمهاي درخواستي ستارهها براي تمديد دستخوش تغييرات زيادي شده است. گفته ميشود خيلي از بازيكنان دستمزد جديدشان را براساس نرخ ارز محاسبه و از باشگاه طلب ميكنند، آنهم در شرايطي كه منابع مالي دو تيم كاملا محدود است و در برابر فشار يورو و دلار تاب مقاومت ندارد. از سمت ديگر باشگاههاي حوزه خليجفارس هم هميشه نيمنگاهي به ستارههاي ليگ ايران دارند و حالا به خوبي ميدانند پيشنهادي با مبلغي متوسط ولي براساس دلار يا يورو چقدر ميتواند بازيكنان جام خليجفارس را هوايي كند. به عنوان مثال يك پيشنهاد ساده 400 هزار دلاري امسال معادل رقم 10 ميليارد تومان ميشود. وقتي با چنين پديدهاي مواجه هستيم صحبت از تعصب به باشگاه و ملاك قرار دادن دل هواداران محلي از اعراب ندارد. از سمت ديگر نه تنها شرايط ارزي تغيير كرده، بلكه سطح فوتبال ليگهاي كشورهاي حوزه خليجفارس ازجمله امارات و قطر كه مشتري دايم بازيكنان ايراني هستند هم عوض شده است. شايد سالهاي قبل ميشد بازيكنان را با اين توجيه كه «ممكن است پول خوبي به دست آوري اما فوتبالت را نابود ميكني» از رفتن به تيمهاي متمول قطري و اماراتي باز داشت، اما متاسفانه يا خوشبختانه اين حربه هم ديگر جواب نميدهد. ديگر كمتر كسي است كه نداند سطح ليگ ستارگان قطر به خصوص با حضور ستارههاي بزرگ دنياي فوتبال بسيار بالا رفته است و امارات هم دستكمي از آنها ندارد.
ديگر خبري از بازيهاي سبك و سه جلسه تمرين در هفته و اصطلاحا بخور و بخواب در اين كشورها نيست. تيمهاي قطري نظير السد و الدحيل و الريان و حتي تيمهاي متوسطتري نظير الخور و الغرافه و باقي تيمها حالا هم از حيث امكانات، هم از حيث منابع مالي و هم از حيث تزريق تفكر حرفهاي در سطح بالايي قرار دارند. يادمان نرود كه مهدي طارمي از همين تيم الغرافه خودش را به فوتبال پرتغال رساند و حالا راهي پورتو پرافتخارترين تيم پرتغال و فاتح دو ليگ قهرمانان اروپا شده است. در چنين شرايطي باشگاههاي بزرگ ايران كار سختي براي نگه داشتن ستارههاي تيم دارند. روز چهارشنبه مهدي يلوه معاون اقتصادي باشگاه پرسپوليس تاييد كرد كه مهدي ترابي با پيشنهادي قابل توجه از سمت باشگاههاي قطري مواجه شده است.
اگر مهدي ترابي فسخ ميكند به خوبي آگاه است كه در صورت سفر به قطر شرايط بهتري هم از نظر فوتبالي و هم از نظر مالي برايش مهيا خواهد شد. فوتبالش هم الزاما حيف نميشود و چه بسا مثل رامين رضاييان بتواند به الدوحيل يا السد كه زير نظر ژاوي است، برسد. همين وضعيت براي مهدي قائدي كه گفته ميشود پيشنهاد ميليون دلاري از قطر دريافت كرده هم وجود دارد، ساير ستارهها نيز به همين شكل. حال بايد پرسيد كه رسولپناه و سعادتمند چطور ميتوانند اين ستارهها را راضي به ماندن كنند؟ آيا ميتوانند پول بيشتر پيشنهاد بدهند؟ قطعا نه! آيا ميتوانند در مورد آينده و روزهاي بهتر در ليگ ايران با آنها حرف بزنند؟ بعيد است! علاوه بر اينها بايد يك معضل جديد هم به فهرست مشكلات مديران اضافه كرد و آن هم ممنوعيت جذب بازيكن خارجي است. احمد سعادتمند چند روز گذشته تاكيد كرد با وضع اين قانون بازيكنان داخلي كه ميدانند رقيب خارجي ندارند، قيمتهاي چند برابري ارايه ميكنند. اين وضعيت درست شبيه به بازار اتومبيل و لوازم خانگي در كشور است. جايي كه آدم گمان ميكند با اعمال گمركي بالا روي كالاها و اتومبيلهاي خارجي يا كاهش واردات ميتوان به نمونههاي داخلي پناه برد، اما در كل شگفتي ميبيند قيمت محصولات داخلي نه تنها ارزانتر نيست، بلكه رقابتي تنگاتنگ با قيمت محصولات خارجي دارد! آنطور كه از شرايط پيداست تنها راه باقيمانده مديران تغيير در شيوه بستن قراردادها و رعايت مفاد آن است. روز سهشنبه سه بازيكن جديد با سرخها قرارداد امضا كردند كه هر سه تاي آنها قراردادي دو ساله خواهند داشت. اين همان چيزي است كه دست تيمهاي كشورهاي حوزه خليجفارس را براي قاپ زدن ستارههاي فوتبال كشورمان باز ميگذارد. قرارداد كوتاهمدت از يكسو و عدم تسويههاي بهموقع از سوي ديگر كه دست بازيكنان را در فسخ يكطرفه باز ميگذارد باعث ميشود آنها بدون پرداخت پول رضايتنامه و به معناي دقيق كلمه بدون سود رساندن به باشگاه، ايران را ترك كنند. حال تصور كنيد اگر قراردادها مثل همه جاي دنيا 5 ساله باشد و مفاد آن رعايت شود، هر كدام از اين بازيكنان در صورتي كه تصميم قطعي براي ترك باشگاه داشته باشند چقدر ميتوانند درآمدزا باشند. همان كاري كه عليرضا بيرانوند براي پرسپوليس انجام داد و خودش هم تاكيد ميكند كه عمدا بعد از جام جهاني قراردادش را تمديد كرد تا از ترانسفر شدنش سودي عايد پرسپوليس شود. اگر وضعيت به همين منوال ادامه پيدا كند، يعني قراردادها دو ساله و يكساله بمانند، نرخ تفاوت ارز هر روز عجيبتر شود و سطح فوتبال ايران در مقايسه با كشورهاي حوزه خليجفارس درجا بزند، احتمالا در سالهاي آينده بايد به كلي فاتحه ليگ ايران را بخوانيم؛ زماني كه ليگ ايران تبديل شود به كارخانه بازيكنسازي تيمهاي خارجي آن هم كارخانهاي كه بيجيره و مواجب توليد ميكند و محصولاتش را به رايگان دراختيار ديگران قرار ميدهد.