ادامه از صفحه اول
هموطن ماهشهري و قاليباف
چرا در خرمشهر و سيستان و خرمآباد و ماهشهر اعتراض هست. دادرسيها به انجام نميرسد. اين هموطن ماهشهري يك دو اتاقي ميخواهد از رييس مجلسي كه خانههاي بسياري بخشيد. دادرس كجاست؟ ما كجاي اين انقلاب مستضعفين را فراموش كرده و مستكبرين را پشت پلك نهاديم... خدايا دادرسي به چهارگوشه ايران بفرست. از خرمشهر و ماهشهر و سيستان تا خرمآباد و حسينيه. من نميدانم آن روحاني تندخو كه غيرانتفاعي دارد يا ساير متمولين، چه تعبيري از استضعاف دارند ولي مستضعف همين است كه ما ديديم. اگر تقاضاي وزارتخانه به نام «تامين شهروندي» ميكنيم به همين خاطر است كه شهروند صاحب مملكت كه شرايط ناتوانياش در يد قدرت خويش نيست، زانوي التماس براي كسي نزند. ما در حكمراني فعلي بسيار به سمت حساسيتزدايي از وجدان خويش رفتهايم. انگار ناشنواييم يا خداي نكرده به گفته حسين(ع) عاملي باعث نشنيدن ما شده است وگرنه چه نياز به فرياد يا التماس؟ همان زمان كه به افراد متمول ميبخشيديم، زير پاي مستضعفي را خالي ميكردهايم. هزاران نمونه از اين التماس هست، نميخواهيم حكمراني داخلي را از بودجه تا ساختارهاي فعلي به نفع محروميتزدايي از وجب وجب اين خاك برهانيم؟ اين ابر تيره نااميدي است كه بر شهرهاي بياميد و بريده از هويت ايراني سايه انداخته. به آنان كه اميدي ندارند؛ نميخواهد چشم آسمان را بر سر مردم باز كند؟ ما ابر سيهايم و نميباريم؟ چرا براي حفظ ساختاري معيوب، مردم مرغوبي را از دست بدهيم؟ به عنوان دولتمرد يا قانونگذار يا ناظر، چه جمعبندي از اين التماسها داريم؟ نميخواهيم ابر رحمت دگرگوني حال مردم باشيم؟ فاتح شدن خود؛ گاهي نابودي جامعه است. گاهي بر نفسانيت خود كه ديگران آن را شكوه غرور ميدانند و ما را گمراه ميكنند، فايق شويم. اين احساس كه براي نجات جامعه؛ از نفسانيت خويش درگذر؛ ابر هدايت است. نصيحتگو را ملامت نكنيم. اگر طرح و برنامه ميخواهيم كه تغييري را كليد بزنيم، نوشتهايم. نوشتهايم كه امنيت ما را اين ملتمسان چندك زده در پاي صاحب قدرت تامين ميكنند. نه آن روحاني تندخوي غيرانتفاعي كه نميداند تغييرات تدريجي اگر نباشد، تغييرات غولآسا خود را بر جامعه ما تحميل ميكند. جامعه نااميد؛ مستعد تبهكاري است و شيشه خانه به ظاهر امن ما هم سالم نميماند. مردم را ملتمس نكنيم. آنها هيچ سهمي از بذل و بخشش خانههاي شهرداري و بنياد ندارند. آنها ميخواهند يك زندگي آبرومند مختصر را بچشند. اين حداكثر ايثار يك ملت در پاي فربههايي است كه اگر انقلاب نميبود در رنج بودند. اين انقلاب براي پوشيدن پاي برهنه مستضعفين است. بخشش لازم نيست، ساختار فعلي را با يك وزارتخانه عامه ميشود ترميم كرد، اگر از خير بنيادها و ساير نهادهاي غيرضرور بگذريم. ما به شناسايي مردم آبرومند برويم و اين سامانههاي آمار و كارتهاي بانكي و درآمد و هزينه كه پوشيده نيست. اراده لازم است كه از دنياي چرب خويش بگذريم تا ساغر شرنگ تلخ از دهان مردم ملتمس برداريم.
انّ اجْود النّاسِ منْ اعْطي منْ لا يرْجُوهُ» بخشندهترين مردم كسي است كه به آنكه اميد ندارد و درخواست ياري نكرده، كمك كند و ببخشد. ( امام حسين) (ع)
كاش بتوانيم بر رنج كسي مرهمي باشيم يا رب از ابر هدايت برسان باراني.
اهداف مكرون از بيروت تابغداد
انتخاب مصطفي اديب، نخستوزير جديد لبنان هم به نظر ميرسد كه با هماهنگي دولت فرانسه انجام شده باشد.
فرانسه علاقهمند است كه در روند تحولات سياسي لبنان اثرگذارتر از گذشته باشد. نوع رويكرد مستقيم و عملگرايانه مكرون در مسائل جاري لبنان، با سياستهاي قبلي فرانسه و دولتهاي غربي متفاوت است. يكي از ويژگيهاي رويكرد جديد فرانسه، در نظر گرفتن واقعيتهاي ميداني و در پيش گرفتن يك سياست واقعگرايانه در مقابل لبنان است كه با رويكرد كشورهاي غربي ديگر به ويژه امريكا تفاوت عمدهاي دارد. سفر مكرون به عراق بعد از لبنان هم ميتواند از همين رويكرد مورد توجه قرار گيرد. با توجه به چالشهايي كه دولت مصطفي كاظمي در عراق دارد، نياز بغداد به روابط نزديك به غرب و اروپا را افزايش داده است. به نظر ميرسد كه مكرون همانگونه كه از انفجار بندر بيروت، حداكثر بهرهبرداري را از اين حادثه براي پيشبرد جاهطلبيهاي منطقهاي خودش كرد، در عراق هم با خلأ ايجاد شده به دليل عزم امريكا براي خروج نيروهاي نظامياش از عراق بهرهبرداري كرده است و ميخواهد به عنوان يك قدرت غربي كه حضور تاريخي در منطقه غرب آسيا داشته است، نقش جديتري در تحولات آينده عراق ايفا كند. موضعگيري مكرون و دولت فرانسه در قبال برجام هم از همين زاويه قابل تحليل است. ايستادگي پاريس در مقابل واشنگتن براي اعمال سياستهايي همچون بازگرداندن تحريمهاي عليه ايران، اگر به صورت مجتمع با تلاشهاي ديگر فرانسه در خاورميانه مورد بررسي قرار گيرد، نشان ميدهد كه پاريس تا چه اندازه به دنبال ظرفيتسازي براي افزايش نفوذ در غرب آسيا و خاورميانه است. اينكه پاريس تا چه اندازه بتواند در اين رويكرد موفق باشد، تا حد زيادي به انتخابات در امريكا و نتايج آن بستگي دارد. اينكه دولت بعدي امريكا چه واكنشي نسبت به تحركات ديپلماتيك فرانسه در منطقه داشته باشد، نقش تعيينكنندهاي در موفقيت فرانسه براي بازگشت به عنوان يك قدرت موثر در خاورميانه خواهد داشت. نبايد فراموش كنيم كه موضع دولت مكرون در قبال مشروعيت حزبالله و همچنين در مورد برجام، مطابق ميل و خواسته ايالات متحده امريكا و رژيم صهيونيستي نيست. در گذر زمان ميتوان مشاهده كرد كه فرانسه تا چه اندازه ميتواند توازني در روابطش با امريكا و اسراييل و حضور در منطقه خاورميانه و غرب آسيا با توجه به واقعيتهاي ميداني ايجاد كند. پايگاه اجتماعي مكرون درون فرانسه متزلزل است. آثار شيوع بيماري كرونا و كاهش شديد رشد اقتصادي اين كشور، جايگاه مكرون را در كاخ اليزه از هر زمان ديگري ضعيفتر كرده است. در نتيجه استمرار سياست خارجي دولت مكرون، به استمرار جايگاه او در مقام رياستجمهوري فرانسه بستگي دارد.