موضوع فيلترينگ شبكههاي اجتماعي مدتهاست كه به معضلي در كشور تبديل شده. يك زماني توييتر را فيلتر كردند، بعد سراغ فيلترينگ تلگرام رفتند و به بهانه اينكه بايد از پيامرسانهاي داخلي استفاده شود، موفق به فيلترينگ تلگرام شدند. اما تجربه نشان داده كه اين برخوردها موفقيتآميز نبوده و در گذشته نيز به نوعي شاهد شكست فيلترينگ تلگرام بوديم. اخيرا طرحي از سوي تعدادي از نمايندگان مجلس با شرط و شروط مطرح شده كه عملا به معناي فيلترينگ تمام پيامرسانهاي خارجي است. نظر شما در مورد اين طرح چيست؟
فضاي مجازي(مخصوصا شبكههاي اجتماعي) بيشتر از اينكه بخواهد رسالت پيامرساني و ارتباط بين يك فرد با افراد ديگر را داشته باشد به صورت يك منبع خبري در ايران استفاده ميشود و خبررسانيهاي مختلف از طريق شبكههاي اجتماعي انجام ميشود. به همين دليل زماني كه فيلترينگ تلگرام انجام شد بيشتر بر اين موضوع تمركز كرده بودند كه از آنجا در گروههاي مختلف اخباري اطلاعرساني ميشود كه نميتوان آن را به دقت كنترل كرد و با فيلتر كردن تلگرام مانع شده و پيشگيري كنند.
اما به باور برخي ناظران اين وضعيت به خاطر بستن دست و پاي مطبوعات داخلي است؛ نظر شما چيست؟ به هرحال پيامرسانها و فضاي مجازي در سراسر دنيا مورد استفاده قرار ميگيرند. اگر دست مطبوعات را براي انتشار اخبار باز ميگذاشتند و اجازه ميدادند كه خبررساني به شكل واقعي، شفاف و صادقانه انجام شود، شرايط متفاوت نبود؟
حتما يك دليل اينكه اين كاربرد شبكههاي اجتماعي مورد استقبال مردم ايران قرار گرفت همين مساله است. در كشورهاي ديگر هم از تلگرام استفاده ميكردند اما اين كاربرد كه از آن به عنوان يك منبع خبري آزاد استفاده ميشد و اطلاعات در آن به صورت آزاد منتشر ميشد باعث شد كه تلگرام در كشور ما خيلي مورد استقبال قرار بگيرد. قطعا يك مجموعهاي از علل گوناگون پشت اين مساله وجود دارد.
برگرديم به بحث قبلي، فيلترينگ تلگرام...
به نظرم تجربه فيلترينگ تلگرام، تجربهاي بسيار ناموفق بود. حتي كساني هم كه به نحوي، ديگر با تلگرام كار نميكردند و آن را حذف كرده بودند، دوباره به استفاده از اين پيامرساني كه فيلتر شده بود، برگشتند كه اين موضوع دلايل متعددي داشت. پيامرسانهاي داخلي بهرغم حمايتهايي كه از آنها شد، موفق به جلب رضايت كاربران نبودند. به همين علت گروهي از كاربران كه براي مدت زمان موقت تلگرام را حذف كرده بودند، دوباره پس از مدتي به استفاده از اين پيامرسان روي آوردند. عدهاي هم كه از همان زمان فيلتر شدن تلگرام از اين پيامرسان با فيلترشكن استفاده ميكردند. به نظر من اين مساله نشان ميدهد، بستر لازم كه مورد اعتماد مردم باشد، فراهم نشده بود. در پيامرسانها علاوه بر تكنولوژي و مسائل ديگري كه وجود دارد، بحث اعتماد عموم شهروندان و كاربران هم مطرح است. اينكه مردم به آنها اعتماد كنند و آن را به عنوان اپليكيشني كه ميخواهند از آن استفاده كنند، انتخاب كنند بسيار حايز اهميت است و اين ويژگي در پيامرسانهاي داخلي وجود نداشت.
اما طرح جديد مجلس يازدهم
آيا اين طرح ميتواند مشكلات را حل كند؟
در طرح جديدي كه در مجلس تهيه شده يكسري اهرمهاي فشار مثل جريمه لحاظ شده است؛ اينكه استفاده از فيلترشكن به عنوان يك جرم محسوب شود. در حال حاضر مردم ميتوانند پيامرسان مورد نظرشان را انتخاب كنند. هر چند اين كار به سختي انجام ميشود و براي استفاده از برخي پيامرسانها بايد از فيلترشكن استفاده كنند كه فرآيند استفاده از آن را دشوار ميكند اما اين انتخاب را دارند كه اين كار را انجام دهند و اگر قرار باشد مردم به دليل استفاده از فيلترشكن مجرم شناخته شوند، موجب ميشود كمتر از پيامرسانهايي كه نياز به فيلترشكن دارند استفاده كنند. كمااينكه اصلا اينكه چطور ميخواهند مشخص كنند كه افراد از فيلترشكن استفاده ميكنند يا نه و همينطور درباره اينكه چه كسي قرار است از اين كاربران شكايت كند و فرآيند آن به چه صورت خواهد بود، ابهامات بسياري مطرح است.
نكته ديگر اين است كه بسياري از مسوولان عاليرتبه در كشور به عنوان مثال از توييتر استفاده ميكنند، اگر قرار باشد كساني بابت استفاده از فيلترشكن مجرم حساب شوند يعني تمامي اين مسوولان بايد مجازات شوند؟
بحث مهم در واقع همين است. ما در قانونگذاري روندي را پيش گرفتهايم كه نقض قانون كشور است كه ميگويد همه برابر قانون يكسان هستند چراكه يكسري از افراد ميتوانند به راحتي از فيلترشكن استفاده كنند. كمااينكه پس از فيلتر شدن تلگرام بسياري از مسوولان، اينترنت بدون فيلتر داشتند(تعدادي از خبرنگاران هم البته از اين نوع اينترنت استفاده ميكنند) و اصلا نيازي به استفاده از فيلترشكن ندارند. خود اين موضوع يك تبعيض آشكار است. قطعا همين اتفاق ميافتد. شخصا شاهد بودم برخي طراحان اين طرح، اطلاعرساني و دفاع خود از اين طرح را در توييتر يا اينستاگرام مطرح كردهاند. اگر اين افراد ميخواهند طرحي ارايه كنند كه منجر به استفاده از پيامرسانهاي داخلي شود بايد خودشان هم از پيامرسانهاي داخلي اين كار را انجام دهند و اگر واقعا به اين موضوع اعتقاد دارند، قبل از اينكه قانوني وجود داشته باشد، خودشان اين شبكهها را ترك كنند و از آن استفاده نكنند. اين طرح، طرحي بسيار غيركارشناسي است و جزو طرحهايي است كه باعث ميشود، اعتماد عمومي و آزاديهاي عمومي كمتر شوند و حتي در سطح يك استفاده از اپليكيشن هم مردم حق انتخاب نداشته باشند و مجرم شناخته شوند. حالا با اين وضعيت كه ما پروندههاي قضايي متعددي داريم، انجام اين كار ميتواند باعث افزايش پروندههاي قضايي شود. آماري منتشر شده بود كه بر اساس آن حداقل به ازاي هر شهروند ايراني يك پرونده قضايي وجود دارد يعني از نظر تعداد آنقدر تعداد پروندهها زياد است يا به ازاي هر خانوار ايراني يك پرونده قضايي وجود دارد. به نظرم چنين طرحي فقط باعث افزايش حجم پروندهها ميشود. از طرف ديگر اگر ما نيروي انساني و متخصصاني داريم، بهتر است در كارهاي توسعهاي و خدمترساني و ايجاد رضايتمندي از آنها استفاده كنيم نه جهت ايجاد عدم رضايت.
در اين طرح، بندي وجود دارد كه كاربران را ملزم به احراز هويت ميكند؛ اين موضوع نقض حريم خصوصي افراد نيست؟
نكتهاي كه وجود دارد، اين است اگر كسي كار خلاف قانوني انجام دهد- حتي اگر با اطلاعات هويتي خودش وارد شبكههاي اجتماعي نشده باشد- اگر مورد مشكوكي باشد، سرويسهاي اطلاعاتي و امنيتي قادر به شناسايي او هستند. خيلي كار راحتي نيست اما ميتوانند اين كار را انجام دهند. فكر ميكنم شايد اين مساله هم به نوعي مشخص نيست و ابهام اينجاست كه اين كار براي چه منظوري بايد انجام شود. اگر هدف اين است كه اگر كاري خلاف قانون انجام شد، فرد قابل شناسايي باشد كه اين را سرويسهاي اطلاعاتي و امنيتي ميتوانند انجام دهند. اگر هم بحث اين است كه در فضاي مجازي، افرادي با هويت غيرواقعي ورود ميكنند و براي ديگران مزاحمت يا مشكلي ايجاد ميكنند، بحث شكايت وجود دارد و پليس فتا هم وجود دارد و اگر اطلاعات كاربر حتي قابل نمايش نباشد ميتواند آن را پيگيري و پيدا كند. بنابراين اينكه تمامي كاربران احراز هويت انجام دهند بيشتر به نظر ميرسد براي اين باشد كه خود اين فضا محدود شود و كاربران خيلي تمايلي نداشته باشند كه در اين فرآيند قرار گيرند و از اين فضا استفاده كنند. از طرف ديگر بايد ساختاري ايجاد كنند كه احراز هويت انجام شود. در صورتي كه اين موضوع هم از نظر قانوني مشكل دارد چراكه در قانون آمده كه دولت و دستگاههاي دولتي بايد كوچك شوند اما خود اين كار ساختار بزرگي ميخواهد و ما دولت را بزرگ ميكنيم. اگر ساختاري ايجاد كنيم كه كل كساني كه ميخواهند در فضاي مجازي فعاليت داشته باشند را رصد كنند و اگر از فيلترشكن استفاده ميكنند برايشان جرمانگاري كنند بايد از بودجه عمومي كشور براي آن اعتبار گذاشته شود. اين كار غيرقانوني است. در صورتي كه راهكاري كه بسياري از كشورهاي ديگر هم از آن استفاده ميكنند، فرهنگسازي و آموزش است. قاعدتا اين فرهنگسازي و آموزش هم بايد از طريق تشكلهاي مردمنهاد انجام شود كه آسيبهاي فضاي مجازي را كاهش ميدهد. كما اينكه سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي همين الان هم دارند در جاي خودشان فعاليتشان را انجام ميدهند. من فكر ميكنم، مطرح كردن اين موضوع دو نتيجه دارد؛ يكي اضافه كردن ساختار غيركاربردي و دوم اينكه افراد را از اينكه در اين فضا فعاليت داشته باشند به نحوي منصرف و برايشان چالش ايجاد ميكند.
در اين طرح گفته شده اگر پيامرسانهاي خارجي، داخل كشور نمايندگي داشته باشند ميتوانند به كارشان ادامه دهند. اين موضوع باز همان بحث سرور را مطرح ميكند كه پيش از اين در مورد تلگرام هم مطرح شد و گفتند اگر تلگرام سرورهايش را به ايران بياورد، اجازه ميدهيم كارش را ادامه دهد.
اين مساله به خاطر آن است كه بخشي از اطلاعات كاربران قابل دسترسي نيست.
متوجهم. اما اين كار تا چه ميزان شدني و عملياتي است؟
عملياتي نيست. خود اين كار پيشزمينه آن است كه پيامرسانها يا اپليكيشنهاي اجتماعي كه خارج از كشور هستند، نوع فعاليتشان را تغيير دهند. اگر اين طرح به قانون تبديل شود خود آنها مجبور به منحل كردن فعاليتشان ميشوند. به اين دليل كه آنها هم قوانين صيانت از اطلاعات كاربران را دارند و اگر بخواهند در ايران مجوز بگيرند، قاعدتا بايد تفاهمنامهاي امضا كنند كه در آن متعهد شوند هر نوع اطلاعاتي كه خواسته ميشود در اختيار برخي نهادها قرار دهند. در كل معتقدم، مجموع ماجرا اين است كه به اين سمت بروند كه از اين اپليكيشنها استفاده نشود. يعني يا خود كشوري كه اپليكيشن در آن كشور داير است، حاضر به ايجاد نمايندگي در كشور نشود يا اينكه مردم به دليل ملاحظاتي كه دارند اصلا سمت چنين اپليكيشنهايي نروند.
اين به معناي قطع كردن دسترسي مردم از فضاي مجازي نيست؟ تجربه نشان داده مردم دقيقا به دليل همين بياعتمادي در مورد صيانت از اطلاعات شخصي،تمايل به استفاده از اين اپليكيشنها ندارند. اگر هم كه دسترسي به پيامرسانهاي خارجي محدود شود يا فيلتر كلا مسدود شود، باز هم دسترسي قطع ميشود. آيا اين نگراني برخي مردم و مسوولان كه در حوزه فضاي مجازي به سمت كره شمالي شدن پيش ميرويم، درست است؟
فضاي مجازي يا در كل فناوري و تكنولوژيهاي جديد هيچگاه مسدود نميشوند. اگر يادتان باشد، همان زماني كه تلگرام فيلتر شده بود، فيلترشكنها كار نميكردند؛ چون فيلترشكنها را هم فيلتر ميكردند. چه اتفاقي ميافتاد؟ مردم هر ۱۵-۲۰ روز يك بار فيلترشكنشان را عوض ميكردند و بعد دوباره ميتوانستند استفاده كنند. فناوري بنبست ندارد. هر اتفاقي كه بيفتد يك جايگزيني براي آن وجود دارد. كسي كه بخواهد استفاده كند، استفاده ميكند؛ حتي اگر قانونهاي سختگيرانهتر از اين هم وجود داشته باشد. به نظر من نكته منفي اين طرح آن است كه باقيمانده اعتماد عمومي مردم با اين طرح از بين خواهد رفت. مردم قطعا جايگزين ديگري پيدا خواهند كرد. تمام كشورها از فرصتهاي فضاي مجازي استفاده ميكنند اما تمركز ما روي تهديدهاست؛ آنهم بيآنكه هيچ برنامهاي داشته باشيم. آنقدر حلقه را تنگ ميكنيم كه افراد به مرز بياعتمادي برسند و از آن عبور كنند و جايگزيني انتخاب كنند كه شايد ما هيچ دسترسي به آن نداشته باشيم.
به فرصت استفاده از فضاي مجازي اشاره كرديد. مساله اقتصادي هم در مورد فضاي مجازي براي مردم مطرح است. در وضعيت فعلي كه اقتصاد كشور با چالش جدي مواجه شده، بستن شبكههاي اجتماعي مثل اينستاگرام اين نگراني را ايجاد كرده كه به بسياري از كسبوكارها، آسيب جدي وارد كند. همانطور كه در اعتراضات آبان ماه 98 هم وقتي دسترسي به اينستاگرام بسته شد، مشكلات جدي براي اين كسب وكارها به وجود آورد.
فرآيندهايي كه انجام شده و طرحها و صحبتهايي كه در مورد فضاي مجازي مطرح ميشود، بيشترين ضربه را به كسبوكارهاي اين حوزه متحمل ميكند. فكر ميكنم در اين چند سال گذشته هم تنها حوزهاي كه فارغالتحصيلان دانشگاهي و نخبگان ما كمتر از آن رفته بودند همين حوزه بود؛ چراكه در اين فضا در كشور خودمان هم ميتوانستند كسبوكارهايي ايجاد كنند و كارهايي انجام دهند. بحث من فقط اپليكيشنها نيست. در كل در حوزه فناوري اطلاعات ميتوانستند، كارهاي بسياري انجام دهند اما اين قوانين خلقالساعه باعث ميشود كه اين كسبوكارها ضربه بخورند. اين طرحهاي غيركارشناسي و صرفا تك بعدي كه تنها يك ذهنيت خاصي كه نسبت به فضاي مجازي وجود دارد را در نظر ميگيرد، باعث ميشود كه ضربههاي بدي بخوريم. به همين دليل هم ما در چند سال گذشته در حوزه فناوري اطلاعات مهاجرتهاي بسياري داشتهايم در صورتي كه ميتوانستيم در اين حوزه اشتغال بسياري ايجاد و خيلي خوب اين حوزه را مديريت كنيم. شايد اين حوزه در بحث تحريمهايي هم كه وجود داشت، ميتوانست خيلي به ما كمك كند و يك روزنه اميدي باشد اما اين كار انجام نشد.
پس از فيلتر شدن تلگرام بسياري از مسوولان اينترنت بدون فيلتر داشتند.
برخي طراحان طرح، اطلاعرساني و دفاع از اين طرح را در توييتر يا اينستاگرام مطرح كردهاند.
طرحي بسيار غيركارشناسي است كه باعث ميشود اعتماد عمومي و آزاديهاي عمومي كمتر شوند.
اگر كسي كار خلاف قانوني انجام دهد- حتي اگر با اطلاعات هويتي خودش وارد شبكههاي اجتماعي نشده باشد- اگر مورد مشكوكي باشد، سرويسهاي اطلاعاتي و امنيتي قادر به شناسايي او هستند.
مطرح كردن اين موضوع دو نتيجه دارد؛ يكي اضافه كردن ساختار غيركاربردي و دوم اينكه افراد را از اينكه در اين فضا فعاليت داشته باشند به نحوي منصرف و برايشان چالش ايجاد ميكند.
فناوري بنبست ندارد، هر اتفاقي كه بيفتد يك جايگزيني براي آن وجود دارد.
كسي كه بخواهد از فناوري استفاده كند، ميكند؛ حتي اگر قانونهاي سختگيرانهتر از اين باشد.
آنقدر حلقه را تنگ ميكنيم كه افراد به مرز بياعتمادي برسند و از آن عبور كنند.