ادامه از صفحه اول
جامعه زيرزميني كابوس يا رويا
براي گروهي نيز آرمان و رويا درياكنار و آبجو و كاباره است.
اما همه اينها ناكامند. گروههايي كه به يك شكل نوستالژي از مذهبيها تا غيرمذهبي، روياهايي دارند كه شايد با واقعيتهاي ايران و جهان نميسازد و به هر صورت توفيق دستيابي به چنين جامعهاي را ندارند. اما سواي ناتواني، امر مهمتري مانع جوامع رويايي ميشود. مهمتر آناست كه گروههاي فعلي روزميني و زيرزميني توافقي ندارند. مشكل جامعه زير زميني ايناست كه رويايي قابل تحقق و بر اساس توفيق و توافق ندارند. اينها اصولا روياي ملي نيستند. نوستالژي افراد فاقد ايده هستند. شكلگرايي فاقد ايده به رياكاري از يك طرف و ناهنجاري تتلوگونه از طرفي ديگر خواهد انجاميد.
اين جامعه در دولبه قيچي رياكاري و تتلو باشي مانده است. روشنفكران منفعلند. اقتصاد و حقوق و آزاديهاي اصيل مردم و همين فصول قانون اساسي و شعارهاي يك انقلاب بزرگ به ديوارهاي افراطيگري و تفريطيگري ميخورد. مومنين رباخوار چه فرقي با عرقخوران انقلابي دارند؟ كساني كه از طريق صندوقهاي به اسم ائمه(ع) چپاول ميكنند و درميروند هم فرقي با آنان ندارند. قوا و دولتهاي نگهدارنده وضع موجود و فساد غيرقابل مهار نيز شريك اين وضعيت هستند.
ايناست كه كسي كه 100 ملك در تهران دارد پرچم مستضعفين در مجلس را بلند ميكند. ديگري مدرك جعل ميكند. ديگري بخشنامه ضد فساد در بانك ملي صادر ميكند و دوسال بعد سر از كازينوهاي كانادا درميآورد و ديگري دنبال سنديكاي كمونيستي است عليه قبليها. يكي هم وسط داد ميزند روحت شاد رضا شاه(عامل سرنگوني مشروطه و بازگشت استبداد همزمان با رشد جهان در مدرنيسم). اين جامعه نوستالژيك و غيرآرماني كه در زير زمين اجتماع ايران در حال نشو ونماست، آينه وضعيت رو زميني ماست. چه ميتوان كرد؟ آيا به تلخي كابوسها فكر كردهايم يا به لذت تحقق روياي مورد توافق يك ملت، لختي درنگ كردهايم؟ جامعه زيرزميني آينه تحقق يافتن تلاش ما درروي زمين، در دولتها و مجالس و قوا و بنيادها و موسسات و نهادهاي مدني و... براي ساختن كابوس يا روياست.
اين جامعه روزميني نيازمند به يك توافق براي رسيدن كم هزينه به رويايي قابل تحقق است تا زمزمههايش به شكل رويا، كابوسهاي جامعه زيرزميني را محو كند. وگرنه زشتترين نابهنجاريهايي كه در غرب غيرممكن است در كنار سلفيترين برداشت از دين مبين، ابتدا در جامعه زيرزميني سپس به صورت علني و در جولاني داغ عربده خواهد كشيد.
گل بود به سبزه آراسته شد
مديران و سياستگذاران دچار خطاي فاحشي هستند. آنان افكار عمومي را با پروپاگاندا و هوچيگري يكسان گرفتهاند. مشكل نيز از اينجا آغاز ميشود كه پس از مدتي خودشان نيز در تارهاي اين خيال باطل گرفتار ميشوند و پروپاگاندا يا جوسازيهاي خود را نيز باور ميكنند. اين وضعيت به نحوي در ميان مخالفان نيز بازتاب پيدا ميكند و آنان نيز به پروپاگاندا يا همان جوسازي پناه ميبرند. رسانهها و نظرسنجيهاي دو طرف از يك حيث مشابه و يكسان ميشوند هر چند به ظاهر در دو سوي مقابل هم قرار دارند ولي هر دو از يك جنس هستند. بر اساس يك نظريه، فرد مقلد رقيب كسي ميشود كه از او تقليد ميكند حالا اين دو نهاد نظرسازي رقيب هم شدهاند.
در داخل كشور هر نهادي براي توجيه سياستها يا اثبات مقبوليت خودش به اينگونه نظرسنجيها پناه ميبرد. صدا و سيما مدعي بيننده ۸۰ درصدي ميشود. پليس براي مواجهه با اقداماتش به نتايج نظرسنجي خاص خود اشاره ميكند. در آن سوي آب نيز اپوزيسيون براي يارگيري و توجيه رفتارش مثل طرف داخلي عمل ميكند و نهاد سنجش افكار خاص خود را دارد. در اين مرحله نه تنها افكار عمومي واجد يك رسانه مستقل و معتبر براي تفاهم و گفتوگو نيست بلكه واجد اطلاعات معتبر نيز نيست و همه اطلاعات، جعلي و غيرواقعي است يا حداقل راست و دروغ چنان در هم آميخته است كه حاصل آن بدتر از دروغ است در اين فضا گفتوگو و تفاهم شكل نميگيرد. پس از انتشار اين نظرسنجي فعالان حكومتي سعي كردند كه آن را غيرمعتبر نشان دهند و به همين علت نتايج آن را با نظرسنجي ديگري مقايسه كردند كه ظاهرا در داخل كشور انجام ميشود. ولي در حقيقت هر دو نظرسنجي از حيث اعتبار و اصالت با يكديگر تفاوت معناداري نداشتند و مخاطبان هركدام نيز به صورت پيشيني طرفدار يافتههايي هستند كه بايد مطابق ميل آنان توليد و منتشر شود. هر دو آنها دو روي يك سكه هستند.
سلامت و آموزش در سال تحصيلي متفاوت
بيترديد در صورت توافق بر سر اولويت سلامت براي جبران عقبماندگيهاي آموزشي ميتوان به خلاقيتهاي مدارس و معلمان و همكاريهاي والدين اميدوار بود و با ارايه خدمات مجازي باكيفيت براي آموزش هم چارهاي انديشيد.كافي است تصميمگيرها عالمانه و عاقلانه باشد و صادقانه از والدين و معلمان خواسته شود تا همكاري كنند در غير اين صورت نميتوان اميدوار بود كه هم سلامت و هم آموزش تضمين شود و شايد در بحران تضادها و در ابهامها و سردرگميها هم سلامت آسيب ببيند و هم آموزش.