اغواگران
حسن لطفي
تاريخ سينما پر از زنان اغواگري است كه سر راه مردان پاكدامن و خانوادهدار دام پهن كرده و آنها را از مدار طبيعي زندگي خود خارج كردهاند. بارزترين اين زنها را در فيلمهاي سينماي نوآر ميتوان ديد. زنان نيرنگباز اين فيلمها فريبندگي رازآلودي دارند كه مردان سر راهشان را وادار به تسليم در مقابل خواستههايشان ميكنند. اين زنان كه به تعبيري زنان مرگآفرين (femme fatale) ناميده ميشوند، يكي از عناصر مهم فيلمهاي نوآر به حساب ميآيند. فيلمهايي كه اگرچه در دهههاي چهل، پنجاه و شصت ميلادي به شكوفايي و اوج خود رسيد و هنوز هم طرفداران بسياري در بين فيلمسازان دارد. البته در اينكه نقش و حضور زنان اغواگر در سالهاي پيشرو در فيلمهايي همخانه نوآر كمرنگتر خواهد شد نبايد شك داشت. با آنچه بر دنيا در سالهاي اخير رفته و در آن بسياري از رازهاي پنهان و حرفهاي مگو بر زبان زنان جاري شده بايد بيش از پيش منتظر كمرنگ شدن نقش زنان اغواگر در سينما بود. نقشي كه به نظر ميرسيد تسلط مردان در سينما و نگاه سنتي و توام به شك و ترديد به زنان در آن بيتاثير نبوده است. مسلما زنان اغواگر سينماي كشورهايي مثل ايران نيز كم نيستند.
هر چند كه در سالهاي قبل از انقلاب سينما به دلايل مختلف چنين زناني را بيشتر به قصههاي خود راه ميداد. اما در دهه شصت و هفتاد نظارت بيش از حد و بايدها و نبايدهاي بسيار پاي اين زنان را از داستان فيلمها كوتاه كرد و انگار نوبت را به زنان پاكدامن سپرد. زناني كه در سينماي نوآر هم در بيشتر مواقع در كنار مردان خانوادهدار ميماندند و سعي در بازگشت او به دوران خوش اخلاقگرايي داشتند. البته اين ويژگي در سينماي پيش از سال 57 ايران جزو جداييناپذير بسياري از فيلمها بود. فيلمهايي كه با نيت دفاع از كيان خانواده و مذمت زنان اغواگر كه اغلب خواننده كافه و زنهاي خياباني بودند، ساخته ميشد.اينكه تا چه اندازه چهره زنان اغواگر در سينما شبيه چهره بخشي از جامعه زنان آن روزگار و زمانه ما بود مجال بيشتري ميخواهد اما گمانم با رازهاي سر به مهري كه اين روزها با لب به سخن باز كردن برخي از زنان كشورمان (خصوصا ساكنان كشورهاي ديگر) شدهايم بايد به زودي منتظر حضور مردان اغواگر و متجاوزي در سينما باشيم كه به جاي زيبايي، افسون زنانه و... از موقعيت، شهرت، قدرت و... خود براي فريب زنان استفاده كردهاند. البته شايد واژه فريب با آنچه اين روزها بر زبان برخي زنان جاري است براي آن مناسب نباشد. اما اين حرفها حقيقت داشته باشد يا زاييده تخيل يا وهم عدهاي باشد، ميتواند جاي خالي زنان اغواگر را با مردان زنستيز و تماميتخواه پر كند. البته اگر نظارتها اجازه بدهد و مردان در كنار زنان بايستند يا فيلمسازاني همچون تهمينه ميلاني دوباره پشت دوربين قرار بگيرند. نميدانم اين اتفاقها خوب باشد يا بد. اما ميدانم بعضي لبها اگر فرصت سخن گفتن پيدا كنند شرايط براي جامعه امنتر فراهم ميشود. جامعهاي كه در آن زنان اغواگر و مردان سوءاستفادهكننده مجال جولان پيدا نميكنند. مرداني كه فقط در ميان روشنفكران و سلبريتيها نيستند و نمونههايش در اقشار مختلف (سياستمدار، تاجر، متشرع، كارخانهدار، شرور و...) وجود دارد.