• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4740 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۲ شهريور

رييس‌جمهور تنها!

جعفر گلابي

اينكه چه چيزي باعث مي‌شود تا حلقه اطرافيان يك رييس‌جمهور روز به روز تنگ‌تر شود يك بحث است و اينكه چنين اتفاقي ظاهرا مدت‌هاست كه در شرف وقوع است و رييس اجرايي كشور از ياران و حاميان خود دور مي‌شود بحث ديگري است. اگر اين ادعا پذيرفته شود (كه قرائن و شواهد آن را نشان مي‌دهد) واقعا معلوم نيست كه در اين پديده، خلقيات شخص آقاي روحاني، شرايط سياسي و ساختار ديوانسالاري كشور، تلاش مخالفان سرسخت و قدرتمند و دست آخر شانس رييس دولت هركدام تا چه حد در محدود شدن شخص دوم كشور به تعداد اندكي از ياران قديم خود دخالت داشته است؟ هرچند همه دولت‌ها كم و بيش در ماه‌هاي پاياني صدارت رفته‌رفته به غروب كم‌رمق مبتلا مي‌شوند و كر و فر خود را از دست مي‌دهند ولي گويا اين حالت براي آقاي روحاني زودتر شروع شده و از شدت و عرياني بيشتري برخوردار است. البته اين موضوع ابعاد و علل و دلايل گسترده‌اي دارد و از زواياي گوناگون قابل بحث و موشكافي است ولي اجمالا مي‌توان آغاز جدي شدن ماجرا را از دور دوم رياست‌جمهوري آقاي روحاني دانست كه رويكردها رو به تغيير رفتند و آن همه شعارهاي مهم رنگ باختند و حاميان اصلاح‌طلب دولت بعضا با بهت و حيرت روبرو شدند. اگر با همه اينها دولت از خود انسجام و تدبير و تمركز و كارآمدي وخصوصا پشتكار نشان مي‌داد و با برنامه‌هاي دقيق و حساب شده موفقيت‌هاي ضروري حاصل مي‌كرد قطعا اصلاح‌طلبان سرخورده نمي‌شدند و موفقيت‌ها كار خود را مي‌كرد و بازي برد برد پيش مي‌آمد. درQ چنين صورتي هر محترمي كه مردم را تشويق به راي دادن به آقاي روحاني كرده بود مفتخر مي‌شد و احيانا مردم هم از توصيه انجام شده تشكر مي‌كردند.

درست است كه دستان دولت براي اقدام و اجرا چندان باز نبوده و نيست ولي آنجا كه ربطي به محدوديت‌ها و فشارهاي مخالفان هم نداشت بسياري از انتظارها عقيم ماند و به مشورت‌ها و دلسوزي‌ها وقعي نهاده نشد. ظاهرا يكي از مشكلات اصلي به روابط رييس‌جمهور با شخصيت‌ها، چهره‌ها، جريان‌ها و گروه‌هاي مختلف و حتي مديران ارشد دولتي باز مي‌گردد كه ظاهرا مسوولانه مديريت نشد و در اختصاص زمان به آن اهتمامي نشد و شايد از اين زاويه انزوايي خودساخته پيش آمد! رييس‌جمهور افزون بر تمشيت امور اجرايي بايد توان اقناع حداكثري و جذب همدلي و همكاري افراد و مديران مختلف را داشته باشد و براي آن وقت بگذارد كه در اين صورت براي دولت و برنامه‌هايش جرياني قدرتمند از حمايت ساخته مي‌شود و كارهاي سخت اجرايي روان و انجام‌شدني مي‌شوند. به نظر مي‌رسد اين معنا حتي براي وزيران و روساي سازمان‌هاي عريض و طويل دولتي هم برساخته نشد تا جايي كه خود آقاي روحاني از ايشان انتقاد كرد كه روزه سكوت گرفته‌اند! اين سوال بسيار بزرگي است كه چرا كساني كه پست و سمت و صندلي خود را مديون رييس‌جمهور هستند انگيزه لازم براي دفاع از دولت را نداشته‌اند و ديده نشده كه به دفاع تمام‌قد از منويات ايشان بپردازند؟ 
اكنون حدود 11 ماه به عمر دولت يازدهم باقي مانده است؛ 11 ماهي كه به ظاهر مدت اندكي است ولي شايد حوادث و رويدادهاي بزرگي در همين مدت اتفاق بيفتد و حداقل آنكه نياز به برنامه‌اي فراگير و متمركز و سخت و مسوولانه براي كنترل بيماري كرونا كاملا ضروري است، اين زمان مهم نبايد تحت‌تاثير حالت پاياني عمر دولت از دست برود و اين مهم جز از طريق اهتمام رييس دولت و انسجام‌بخشي و انگيزه‌آفريني او حاصل نخواهد شد.
نگاهي به مسائل گوناگون از جمله وضعيت بورس، افول وحشتناك ارزش پول ملي، تورم انفجاري قيمت‌ها، بازگشت كرونا بعد از رهاشدگي و خطر اوجگيري آن در پاييز و زمستان، انفعال زيرپوستي گذشته را ظاهر كرده است و همين معنا دل مردم را بيشتر مي‌لرزاند. اگر اين احساس در جامعه ايجاد شود كه رييس‌جمهور ديگر حرفي براي گفتن و كاري براي انجام دادن و مديري براي اطمينان كردن ندارد، مستقلا به مشكل بزرگي مبدل مي‌شود! احساس بي‌دولتي به‌شدت خطرناك و داراي تبعات منفي فراوان است. سخن گفتن با مردم بسيار مهم و ضروري است ولي سخنراني كردن نتايج معكوس مي‌دهد. مردم از رييس‌جمهور عدد و رقم مي‌خواهند و سخنان او بايد حاصل ده‌ها ساعت كار كاشناسي و مشورت و تصميمات از پيش گرفته شده و ناظر به عمل و مستظهر به اقدام همه‌جانبه باشد و از سوي زيرمجموعه‌ها نقض نشود. نمونه‌هاي فراواني براي عملي نشدن سخنان و وعده‌هاي صريح رييس‌جمهور وجود دارد ولي وقتي بانك‌ها در موضوع كوچكي مثل تعويق اقساط وام‌هاي كوچك از ايشان تمكين نمي‌كنند بايد حديث مفصل از اين مجمل خواند و لابد اگر هنوز در كشورما سنگ روي سنگ بند مي‌شود مربوط به امور ديگر و قدرت‌ها و مناسبات جامعه و...است.  اما مشكل اصلي و ساختاري در فقدان نظام حزبي است. دولت‌ها براساس كار و برنامه‌ريزي ديرپا خصوصا از طرف يك تشكيلات منسجم و صاحب انديشه و تئوري بالا نمي‌آيند و بيش از آنكه متكي به اهداف مدون و برنامه‌هاي كارشناسانه و مديران هماهنگ و آموزش‌ديده باشند با شعارهاي كلي و سياست‌هاي ساده‌انديشانه و رفاقت‌ها و شانس‌ها و ايده‌هاي محدود و مديريت‌هاي مقطعي و از همه بدتر خلقيات شخصي چرخ امور را مي‌چرخانند چنان‌كه پس از مدتي عيوب و نواقص و ناهماهنگي‌ها سر برمي‌آورند و كارها سخت مي‌شود. اگر اين اتفاق در دولت اصلاحات كمتر افتاد به واسطه نمايندگي آقاي خاتمي از سوي يك جناح بود كه تا حدود زيادي مثل يك حزب عمل كرد. البته انديشه‌ورزي و خصوصيات اخلاقي شخص ايشان در موفقيت‌ها را نبايد از نظر دور داشت. تازماني كه احزاب قدرتمند و صاحب انديشه و برنامه پا نگرفته‌اند اتفاقا روساي دولت‌ها اشكال‌هاي گفته‌شده را بايد با امتيازات اخلاقي و تلاش فوق‌العاده و كار شبانه‌روزي و كمك گرفتن از عقول دلسوز و شجاعت و فداكاري پر كنند و بيش از آنكه به آينده خويش بينديشند منافع جامعه را بر همه‌چيز مقدم بدارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون