• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4741 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۳ شهريور

خدايش رحمت كند صريح بود و بي‌پيرايه

عبدالله رمضان‌زاده

براي ما كه جوان بوديم و سري پر شور داشتيم، از ابتداي انقلاب نام صانعي به عنوان يك فقيه جوان مطرح بود. نظرياتش را صريح و بي‌پيرايه مي‌گفت و اهل تعارف نبود اما صراحت او را در چهار جلسه كه شخصا به حضور او رسيدم بيشتر يافتم. اواخر دولت آقاي خاتمي به همراه آقاي حجتي و آقاي ستاري‌فر خدمت ايشان رسيديم. همان اول خطاب به آقاي ستاري‌‌فر گفت: «چرا مسووليت خودتان و دولت‌تان را ناديده گرفته‌ايد و پول مردم را به صدا و سيما مي‌دهيد تا عليه مردم سخن بگويند» و اين جمله را تكراركرد كه «ولله، بالله مسووليد و نزد خداوند بايد پاسخگو باشيد. خطاب به من هم گفت: «براي شما دعا مي‌كنم ولي صريح‌تر حرف بزنيد.»
بار دوم هنگامي بود كه آقاي هادي قابل در قم بازداشت شده بودند. از طرف جبهه مشاركت ماموريت يافتم خدمت مراجع محترم قم برسم و استمداد بطلبم. محضر مرحوم آيت‌الله موسوي اردبيلي، مرحوم آيت‌الله صانعي و مرحوم آيت‌الله منتظري و... رسيدم. آيت‌الله صانعي بسيار برآشفته شدند و با فرياد گفتند والله ظلم است در حق اين دو برادر (آقايان هادي و مرحوم احمد قابل)، مي‌گوييد چه خاكي بر سرم كنم؟ فردا در كلاس درس فرياد مي‌كشم و... به قول خود وفا نمود. بار سوم هنگامي كه سال 88 از زندان به مرخصي آمدم براي تشكر از لطفي كه در حق خانواده زندانيان روا داشته بودند به همراه يكي از دوستان همفكر خدمت ايشان رسيدم، اظهار لطفي كردند و گفتند يك تسبيح هديه برايم آورده‌اند. نگاه داشته بودم به يكي كه ..... بدهم، آن را به شما مي‌دهم و كلماتي را درباره ضرورت ايستادگي براي حق مردم بيان كردند و گفتند از زندان نترسيد، از قبر كه تنگ‌تر و تنها‌تر نمي‌شويد، بر مدار حق بچرخيد. بار چهارم پس از زندان بود به قم رفته بودم، اگر درست به ياد بياورم شب شهادت حضرت امام موسي كاظم بود. به همراه دوست عزيزم آقاي دكتر محمد جواد نجفي به مجلس ايشان رفتيم. نماز مغرب و عشا را اقتدا كرديم. بعد از نماز به اشاره يكي از دوستان خدمت ايشان رسيدم و بعد به گوشه‌اي رفتم و نشستم. هنگامي كه مراسم شروع شد بلند‌گو را خواستند و بعد از نگاهي به اين سو و آن سوي مجلس مرا يافتند و با اشاره گفتند: 
«آقاي دكتر شما زندان رفته‌ايد، نبايد در گوشه‌اي بنشينيد، بياييد اينجا تا مردم ببينند كه زندان ترس ندارد و ياد بگيرند كه تسليم زور نشوند.»
منش و روش او صراحت بود و ايستادگي خدايش رحمت كند. سخنگوي دولت اصلاحات

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون