ناكاميهاي ترامپ او را به شكست ميكشاند؟
اكبر قاسمي
اينك كه كمتر از دوماه ديگر به انتخابات ۲۰۲۰ در ايالات متحده باقي مانده است، تشخيص كانديدا و شخصيت پيروز انتخابات دور دوم، كاري سخت و دشوار است و نگارنده نيز بعد از رصد روندهاي بينالمللي و منطقهاي و استنتاج از قرائن و نتايج روشن از عملكرد دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده و با ارزيابي مقايسهاي فيمابين شاخصها وآيتمهاي ضعف و قوت هر دو كانديدا، در ارتباط با انتخابات نوامبر، در جمعبندي نهايي، پيشبيني خود را در قالب دو سناريو نزديك به واقعيت ارايه ميكند.
در پرتو رصد تحولات و قرائن واضح، مولفههاي ضعف ترامپ را براي پيروزي انتخابات را در آيتمهاي زير ميتوان خلاصه كرد:
اول - ترامپ تا موقعيت زماني نوامبر در شرايط كرونايي امريكا كه بيش از 200 هزار نفر كشته را به همراه خواهد داشت و در سايه قصورها و اهمالهاي عمدي او و عدم آماده شدن واكسن موثري براي رفع نگراني اول مردم، پايگاه آراي ضعيفي را نسبت به جو بايدن كه اولويت درماني مديريت او بوده را به نمايش خواهد گذاشت.
دوم - اقتصاد امريكا در چارچوب پيامدهاي منفي كرونا، نه تنها اميال و آرزوهاي ترامپ را در پروژه اول امريكا، به خصوص به طور واضح و ملموسي آمارهاي برخورداري رفاه و توسعه مردم امريكا نسبت به دوره قبل از فوريه در سال جاري تنزل داده است، ضمن اينكه منحني مشكلات ناشي از بيكاري، كاهش رشد، افزايش انتشار دلار بدون پشتوانه، بالا رفتن تورم و قيمتهاي لجامگسيخته را نسبت به وضع معيشتي مردم، افزايش داده و اين مساله موجب كاهش آراي او خواهد شد.
سوم- گستردگي و افزايش روزافزون كمي و كيفي دشمنان ترامپ طيفهاي وسيعي از شخصيتهاي سياسي، نخبگان ، صنفها و طبقات مختلف حزبي، نظامي و امنيتي ادارهكننده دواير گوناگون را شامل ميشود. در اين ميان، رسانههاي امريكا كه بر اثر بياحتراميها و رويكردهاي تهوعآميز ترامپ با آنها، داراي خصومت شديدي شدهاند، عملا موجد جبهه و مجموعه گستردهاي از مخالفان سرسخت را به نمايش گذاشته و زمينه فروپاشي آرا و تنزل شخصيت ترامپ را در جامعه امريكا بهطور روزانه در حال تزريق و تحليل و القاسازي كرده است. اين همه مآلا موجبات تضعيف جايگاه و ريزش شديد آراي ترامپ را در صندوق آرا به بار خواهند آورد.
چهارم - رويكرد غيرسنجيده ترامپ و متحدين او در تعامل با پديده نژادپرستي و مشتعل ساختن انگارههايي از كينهتوزي در قوميتها و ملل و تعميق شكاف اقوام و نژادها و بروز تعارض بين آنها، موجب تضعيف شديد اعتبار جامعه متنوع و موزاييكگونه و اركان تركيبي جامعه امريكا بعد از بحران جورج فلويد و بروز مخاطرات آسيبزننده به وحدت و انسجام ملي جامعه امريكا را به همراه داشته و نهايتا سطح نگراني عمومي را نسبت به نپختگيهاي ترامپ، فزوني بخشيده است.
پنجم - در حوزه سياست خارجي، ترامپ با زير پا گذاشتن قراردادهاي منعقده با متحدين اروپايي خود و آنچه مربوط به اصول طرفداران ليبراليسيم و ارزشهاي مشترك با جامعه اروپايي بوده و از همه مهمتر، عدم موفقيت در مهمترين چالشها با قدرتهاي رقيب و متخاصم خود شامل چين، روسيه و ايران نه تنها موجب عدم حل مشكلات اساسي با آنها شده، بلكه باعث افزايش وخامت در روابط و مناسبات با آنها، در دوره پايان تصدي او شده و موقعيت و اعتبار فعلي امريكا را در مناسبات واشنگتن با چين و ايران مخدوش كرده و موقعيت سياسي ترامپ را به مرحله انسداد و قفل كامل در برابر بحرانهاي حساس جهاني رسانده است.
ششم- سياست خارجي امريكا آنقدر دچار سستي و رخوت و ناكامي شده است كه زمام امور آن از اداره كارشناسان حرفهاي خارج شده و عملا با دخالتهاي افرادي ناكارآمد همچون جراد كوشنر و مايك پمپئو در بدترين وضعيت و با رويكردي غيركاربري به سر ميبرد، به اين ترتيب همه راهكارهاي ديپلماسي بر سر مناقشات مختلف جهاني، مسدود شدهاند و دستگاه ديپلماسي امريكا با حمايتهاي يكسويه و غيرمعقول دولت اسراييل و دولتهاي خودكامه سعودي و امارات و ناقضان حقوق بنيادين بشر در اراضي فلسطين و همچنين ناكاميهاي مستمر در حل بحرانهاي سوريه، افغانستان، عراق، لبنان و به ويژه در ارتباط با پروندههاي معامله قرن، برجام و اسنپبك، همگي كارنامه ناموفقي را در پايان دوره ترامپ در حوزه سياست خارجي به جا گذاشتهاند.
هفتم - هر چند بايدن به علت كهولت و عوارض جسمي و ذهني از نواقص مشهودي در رويارويي با ترامپ برخوردار است، اما انتظار ميرود بايدن و معاون او، هريس در مناظره تلويزيوني سهگانه در برابر ترامپ و پنس در ارتباط با روشنگري براي افكارعمومي، نمايشي از قابليتهاي خود را به نمايش بگذارند. در اين صورت به نظر ميرسد ترامپ در موضع دفاعي ناگزير به پاسخگويي باشد و اين مناظرهها به علت جو سنگين پيامدهاي منفي ناشي از كرونا و ضعف اقتصاد امريكا در ماه سپتامبر، فرصت بهرهوري بيشتري به رقيب براي تضعيف موقعيت ترامپ در افكار عمومي با ارايه آمار و بيان خطاها و مصاديق آن بدهد و ترامپ هر چه بيشتر در موضع گزندگي به سر ببرد.
هشتم - اقدامات نمايشي ترامپ در ارتباط با اجبار به امارات براي صلح با اسراييل و تحميل رويكردهاي ناخواسته به صربستان و كوزوو براي انتقال سفارت خود به بيتالمقدس، همگي بيانگر نياز مفرط ترامپ براي جانبداري هر چه بيشتر از اسراييل به منظور جمعآوري مالي لابيهاي متنفذ يهود براي ستاد انتخابات خود و بهرهگيري از تاثير لابيهاي يهود در انتخاب سناتورهاي كالج الكترال است. ترامپ با تظاهر هر چه بيشتر در موفقيتهاي خود در حوزه سياست خارجي در حمايت از تلآويو، به دنبال كسب امتياز از آنهاست، در حالي كه عمدتا اقدامات ترامپ باعث لجاجت بيشتر طرفهاي اصلي و تعميق ديگر مناقشات كهنه خاورميانه و نهايتا پيچيده ترشدن اين مناقشهها خواهد شد.
نهم - ترامپ در خصوص عامل ناامنيها به بهانه غارت و تخريب و آسيب رساندن به امكانات مردم، به ويژه كسب آراي حداكثر سفيدپوستان با بحرانآفريني تصنعي ناشي از ابراز احساسات تند اتباع سياهپوست در نتيجه بحران رويكردهاي نژادپرستانه افراد پليس و اهانت به سياه و رنگين پوستان در ماه سپتامبر و اكتبر، درصدد موجسواري هدفمند است كه به علت سطح هوشياري بالاي رقباي خود، بعيد است از اين طريق نيز بتواند به امتيازات بزرگي دست يابد.
دهم - ترامپ در ارتباط با آراي مرددين كه در اواخر اكتبر ابعاد آن روشن ميشود و معمولا در ارتباط با ۱۴ ايالتهاي خاكستري و سرنوشتساز به علت فراواني و تاثيرگذاري طرفداران خود در آراي الكترال كالج به ويژه ۵ ايالت كليدي فلوريدا، كاروليناي شمالي، اوهايو، ميشيگان و پنسيلوانيا كه نقش تعيينكنندهاي در تغيير موازنه آرا دارند، در حال برنامهريزي و اجراي كمپينهاي مختلفي است تا با فعالسازي ستاد انتخاباتي خود ضمن تخريب هر چه بيشتر رقيب خود، بايدن، زمينه كسب آراي حداكثري را براي سناتورهاي مورد نظر در اين مناطق نصيب خود كند.
پيشبيني ميشود در پرتو آيتمهاي فوق و آخرين افكارسنجيها، دو سناريو براي نتايج انتخابات نوامبر بتوان متصور شد:
سناريوي اول؛ به علت سطح اصطكاك و فضاي بياعتمادي حاكم بين طرفين رقابت و مشكلات ناشي از تجميع آرا از طريق مكانيسم پستي، طرف بازنده (ترامپ) در خصوص نتايج رايگيري ايجاد تشكيك كند و عملا نتايج انتخابات را زير سوال ببرد و از پذيرش آن سرباز زند و نهايتا اعلام نتيجه به دادگاه قانون اساسي ارجاع شود.
سناريوي دوم؛ در سايه پيامدهاي بسيار منفي و شكننده سه ضلعي «پيامدهاي كرونا، اقتصاد زمين خورده، گستردگي و وزن دشمنهاي متنوعي از طبقه نخبگان و مديران ادارههاي امريكا با ترامپ»، بايدن با تفاضل قابل ملاحظهاي راي كالج الكترال يعني چيزي در حدود ۸ تا ۱۰ درصدي را تصاحب كند.
سفير پيشين در اوكراين و رييس اسبق دفتر حفاظت منافع در مصر