محيطبانهايي كه اغلب تمايل به ذكر نام ندارند از مشكلات معيشتي تا تبديل وضعيتها ميگويند
دغدغههاي محيطبانان
فرناز حيدري
از اول سال جاري تا به امروز مورخ ۲۲ شهريورماه سال ۹۹ تعارضات آشكار متعددي ميان حافظان طبيعت و شكارچيان غيرمجاز رخ داده است. زندهياد محمد حسننژاد از مامورين اجرايي اداره كل حفاظت محيط زيست استان هرمزگان و زندهياد كريم بيگي سرپرست قرق حيات وحش عليآباد چهلگزي تنگ چنار مهريز استان يزد از جمله حافظان طبيعتي بودند كه در شهريور ماه سال جاري در راه طبيعت جان سپردند. محيطبان گتوندي سيد امين هاديپور هم پاي خود را براي هميشه از دست داد و بسياري ديگر از جمله اميرحسين كرميان محيطبان منطقه حفاظت شده ورجين تهران، حجت فهيمنيا محيطبان منطقه حفاظت شده مراكان آذربايجان غربي، 4 محيطبان لرستاني از منطقه حفاظت شده سفيدكوه، عظيم دانشور محيطبان پارك ملي تندوره و علي اشرفخانهاي رييس اداره محيط زيست سروستان در تقابل با شكارچيان غيرمجاز به شدت زخمي و مجروح شدند. اما حافظان طبيعت جداي از تعارضات آشكار و تهديدات جاني با دغدغههاي متعدد ديگري هم مواجه هستند كه در اين گزارش به برخي از آنها اشاره خواهيم كرد.
مشكل بودجه براي محيطبانها
محيطبان اميد عزتپور از منطقه حفاظت شده طارم سفلي استان قزوين در صفحه اينستاگرام براي محيطبانان ايران مينويسد:«همان طور كه ميدانيد حفاظت از محيط زيست نيازمند نيروي انساني مناسب براي مناطق چهارگانه طبق استاندارد جهاني و نيز نيازمند تجهيزات به روز است. با توجه به اختصاص بودجه اندك سازمان محيط زيست لازم است، تاكيد كنم كه يگان حفاظت محيط زيست كه بخش اعظم نيرو و بار حفاظت از طبيعت را بر دوش دارد، رديف بودجه ندارد و كليه تجهيزاتي كه در اختيار محيطبانان گذاشته ميشود از بودجه و كمك معاونتهاي طبيعي، دريايي، انساني، تالابها و هوا خريداري ميشود. اين در حالي است كه بيش از ۶۰ درصد كاركنان سازمان محيط زيست را محيطبانان تشكيل ميدهند.»
مشكل معيشت و تجهيزات
محيطبان ديگري از استان خراسان كه خواست نامش ذكر نشود به «اعتماد» ميگويد:«از حقوق ما حدود ۴۰۰ هزار تومان كم كردند حتي اضافه كار و ماموريت و جيره غذايي هم قطع شد. حق كشف هم كه اغلب پرداخت نميشود. خيلي از ماشينهاي محيطباني فرسوده شدهاند. ماشين پاسگاه ما از ۴ ماه پيش تاكنون خراب است و در تعميرگاه مانده. از طرف ديگر با متخلفهايي مواجه هستيم كه وقتي جريمه ناچيز ميگيرند، بدتر از قبل ميشوند و دوباره برميگردند و بلاي جان ما ميشوند.»
محيطبان ديگري هم كه از استان فارس كه خواست نامش ذكر نشود، توضيح ميدهد:«يك دليل كه محيطبانها كشته و زخمي ميشوند، مشكل تجهيزات است. محيطبانها بايد مجهز به تجهيزات روز باشند. در مقابل اما شكارچيها دوربين ديد در شب، انواع مختلف دوربين و اسلحههاي روز شكاري و حتي خودروهاي پيشرفته دارند. من به عنوان يك محيطبان تمام تجهيزاتي كه از سازمان محيط زيست تحويل گرفتم يك دوربين چشمي شكسته است كه ۲۰ سال همراهم است يك دست لباس و يك پوتين نامناسب هم دارم. اما از طرف ديگر قانون هم بايد در ورود متخلف به مناطق تحت حفاظت سازمان محيط زيست بيشتر سختگيري كند. اگر ما بتوانيم به محض ورود شكارچي غيرمجاز با اسلحه به مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محيط زيست جلوي آنها را بگيريم طبيعتا قدم موثري برداشتهايم اما شرايط به نحوي است كه بايد منتظر بمانيم تا شكار كنند و بعد جلوي آنها را بگيريم.»
اين محيطبان در ادامه به وضعيت معيشتي محيطبانها هم اشاره كرده و ميگويد:«يك محيطبان حدود ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق ميگيرد كه ۱ ميليون آن را براي كرايه خانه، ۱ ميليون را براي قسط و ۵۰۰ هزار تومان را براي غذايي كه سر شيفت كاري ميخورد، هزينه ميكند و با حدود ۲۰۰ هزار تومان ميماند و كلي خرج. اين شرايط گاهي باعث ميشود كه محيطبان در برخورد با متخلف از همه نظر در تنگنا باشد و گاهي منجر به برخوردهاي عجولانه بين طرفين ميشود. فراموش نكنيد كه اغلب محيطبانها دغدغهشان آبرساني به حيات وحش و محافظت از آنهاست بنابراين محيطبانها معمولا كمتر در مسائل اداري و تصميمگيريها دخيل هستند و همين امر باعث شده كه در چند سال اخير وضعيت آنها بدتر هم شود. نمونهاش اينكه الان سازمان محيط زيست مدعي است ۵۰ درصد به حقوق محيطبانها اضافه كرده اما به جاي آن يك ۳۵ درصد و يك ۱۵ درصد كم كردهاند.»
محيطبان ديگري از استان اصفهان هم كه خواست نامش ذكر نشود، ميگويد:«بعد از ۴ سال كه محيطبان شدهام هنوز نه دوربين دوچشمي دارم و نه تجهيزات اوليه يك محيطبان را در اختيار دارم. ما در برخورد با شكارچيهاي متخلف عملا دست خالي هستيم و شكارچي دست پر، از اضافه كار و ماموريت هم كه سهم چنداني نداريم، جيره غذايي هم دو سال است كه به ما داده نشده، سرويس رفت و آمد هم نداريم، مسير من از خانه تا پاسگاه ۴۰۰ كيلومتر است و رفت و آمد در نوع خودش معضلي جدي است. براي گشت و كنترل منطقه، موتوري در اختيار نداريم و آنچه كه به ما دادهاند، موتورهاي خرابي است كه بايد به خرج خودمان به تعميرگاه ببريم و تا ماهها بعد صبر كنيم بلكه پول آن را به ما بدهند. من يك موتور داشتم كه در تعقيب و گريز با متخلف تنهاش شكست. بارها پيگيري كردم و مثل دوربين دوچشمي كه رنگش را نديدهام، وعده ميدهند. شكارچي كه ميآيد موتورش از ما خيلي روبهراهتر است و طبيعي است كه ما اغلب دستمان هم به آنها نميرسد. سيستم گرمايشي پاسگاه ما زمستان پارسال كل ۳ ماه را خراب بود و هر چه ميگفتيم كسي پيگير نبود تا اينكه برج ۲ امسال آمدند و درستش كردند. اصلا غم سازمان محيط زيست نيست كه محيطبان چه ميكشد، يك بار هم كه از شدت سرما پيگير شديم و آب گرم در پاسگاه نداشتيم، ما را به اداره كل فرستادند و آنجا از ما تعهد گرفتند. انگار ما شكارچي هستيم و شكارچي گرفتهاند. خدا شاهده من نميدانم حقوقم را بايد براي رفت و آمد كنار بگذارم يا بايد صرف خورد و خوراك كنم. وقتي هم پيگير ميشوم، برخورد نامناسب ميكنند.»
تبديل وضعيتها
در ادامه با محيطباني از جنوب گفتوگو كرديم كه ايشان هم تمايل به ذكر نام نداشتند:«در خصوص مشكلات محيطبانان بايد به بحث تبديل وضعيتها هم اشاره كرد. تعداد بسياري از محيطبانان هستند كه از محيطزيست حقوق نميگيرند ولي محيطبان هستند. خيلي از اين افراد ۵ يا ۱۰ يا حتي بيشتر سابقه كار دارند اما اكثرا بدون بيمه هستند و وضعيتشان هم خيلي مشخص نيست. اين افراد با حقوق زير ۲ ميليون تومان و بدون بيمه عملا در تنگنا هستند چون امنيت شغلي ندارند و هر لحظه كه مديركل استان بخواهد، ميتواند آنها را اخراج كند. شما فرض كنيد كه كسي ۱۰سال جواني، انرژي، توان، اعتبار و آبرويش را صرف كاري كرده و هزاران دشمن براي خودش درست كرده اما استخدام نيست و گاه حتي بيمه هم ندارد. تكليف اين افراد چه ميشود؟ خيليهايشان كه من ميشناسم متاهل هستند با ۳ يا حتي ۴ بچه بدون خانه و كلي مشكل منتظر هستند كه سازمان محيط زيست قراردادشان را درست كند. خيليهايشان براي اينكه كارشان درست شود، دو برابر يا حتي ۳ برابر يك محيطبان رسمي كار ميكنند تا مورد سوال و عتاب قرار نگيرند. آيا اين كار سازمان محيط زيست انصاف است؟»
اين محيطبان همچنين در بخش ديگري از سخنانش ميگويد:«ما در بحث نيروهاي قراردادي محيطبان ۳ وضعيت كاري داريم. يكي قرارداد معين است كه يك اختلاف كوچك حقوقي دارد و بحث اختلاف حقوقش با نيروهاي پيماني مطرح است. يك نوع ديگر قرارداد كارگري و يك نوع ديگر قرارداد شركتي است. اين رويه هم به اوايل شكلگيري سازمان محيط زيست برميگردد چنانچه خيلي از محيطبانهايي كه الان رسمي يا پيماني شدهاند و در بخشهاي مختلف مشغول به كار هستند يا حتي برخي از مديركلها هم اين وضعيت را قبلا داشتهاند. شرايط به اين صورت بوده كه بعد از يك مدت بر اساس تاييد توانمندي ابتدا حقوقشان از بخشهاي خصوصي تامين ميشده و بعد بر اساس ضوابطي تعدادي از اين نيروها را پيماني ميكردهاند. اما الان نزديك ۱۰ الي ۱۲سال است كه اين بحث راكد شده و اين نيروها به همان صورت يعني دريافت حقوق از بخش خصوصي، معطل باقي ماندهاند. فرض كنيد كه يك معدن در راستاي مسووليت اجتماعي به يك نيرو حقوق ميدهد و آن نيرو به عنوان محيطبان براي محيط زيست خدمت ميكند. اين نيرو محيطبان هست و البته نامش هم در يگان حفاظت سازمان محيط زيست آمده اما رابطه استخدامي ندارد و حقوق از دولت يا محيط زيست نميگيرد و در بحث تجهيزات هم حمايت نميشود. متاسفانه اين نيروها وضعيت تاسفباري دارند. تصور كنيد كه يك فرد ۱۰سال با يك حقوق بسيار ناچيز مشغول كار براي محيط زيست هست اما ناگهان معدن پولش را قطع ميكند تا بخواهد رايزني شود و يك شركت خصوصي جديد پيدا شود طبيعتا زمانبر خواهد بود و كلي به وضعيت اين محيطبان بيچاره آسيب خواهد رسيد. سازمان محيط زيست مدتهاست قول داده كه اين افراد تبديل وضعيت شوند، سالهاست كه قول ميدهد اين افراد را در اولويت اول قرار دهد اما هنوز اين اتفاق رخ نداده و هر لحظه ممكن است اين افراد از كار بيكار شوند. تعدادشان هم ۴۰۰ الي ۵۰۰ نفر بيشتر نيستند امااي كاش در همين دولت فعلي كه به محيط زيست توجه ويژهاي دارد، وضعيت آنها رسيدگي شود. خدا را خوش نميآيد اين افراد كه جواني و زندگيشان را پاي محيط زيست گذاشتهاند، زحماتشان بياجر بماند.»