آقاي رسايي! آيا شما با تصويب و اجراي طرح «ساماندهي فضاي مجازي» كه از سوي برخي نمايندگان مجلس يازدهم مطرح و پيگيري ميشود، موافقيد؟
بنده با هر طرحي كه به وضعيت به هم ريخته حاكم بر فضاي مجازي سامان ببخشد و به جاي اينكه بابت ترافيك خارجي، هزينههاي هنگفتي از جيب مردم به جيب شركتهاي خارجي بريزد و امنيت رواني، اخلاقي و شغلي و درآمدزايي آنها را تهديد كند، موافقم. خيلي روشن است كه يك طرح يا لايحه از تصويب ابتدايي در كميسيون يا دولت تا تصويب نهايي در مجلس و بعد در شوراي نگهبان، مسير پر پيچ و تابي را طي ميكند.
به نظر شما باتوجه به تحريمها و محدوديتهاي ديگري كه وجود دارد، ايجاد نمايندگي براي پيامرسانهاي داخلي در ايران امكانپذير است؟
پيامرسانهاي داخلي مشكلي براي فعاليت ندارند، شايد منظور شما نمايندگي در داخل براي پيامرسانهاي خارجي است. در اين صورت بايد گفت كه اين مشكل پيامرسانهاي خارجي است. البته به نظر من چون ريشه اين پيامرسانها به سرويسهاي امنيتي خارجي برميگردد و آنها به اطلاعات دادههاي داخل كشور نياز دارند، به اين شرايط تن ميدهند، هر چند متحمل خسارتهايي خواهند شد.
با توجه به تجربه شكستخورده فيلترينگ تلگرام و توييتر، فكر ميكنيد اجراي چنين طرحي ميتواند شهروندان را از استفاده از پيامرسانهاي خارجي منصرف و به استفاده از پيامرسانهاي داخلي تشويق و ترغيب كند؟
تا جايي كه از محتواي اين طرح مشخص است، هدف آن فيلترينگ فضاي مجازي نيست؛ بلكه اين هدفي است كه رسانههايي مثل شما به دنبال القاي آن به جامعه هستند. مثلا شما در روزنامه «اعتماد» حاضريد به كسي كه سياستهاي پذيرفته شده نشريهتان را رعايت نميكند و حتي بر خلافش قلم ميزند، صفحهاي براي چاپ مطالبش بدهيد؟! اگر اين كار را انجام دهيد، بايد در عقلتان شك كرد يا مثلا شركتهاي غذايي و دارويي كه استانداردهاي لازم و پذيرفته شده را رعايت نميكنند، آيا بايد اجازه فعاليت داشته باشند؟ اسم اين فيلترينگ و محدوديت نيست، رعايت بديهيترين شروط عقل است.
اگر پيامرسانهاي خارجي حاضر يا قادر به تاسيس نمايندگي در ايران نشوند كه به احتمال زياد همين اتفاق ميافتد، اين موضوع منجر به انسداد پيامرسانهاي خارجي نخواهد شد؟
مگر رسانه شما نماينده يا حافظ منافع و وكيل و وصي اين پيامرسانهاي خارجي است؟ اين نگاه اوج وادادگي برابر نظام رسانهاي غيربومي و غيرايراني است كه همه ميدانيم و خودشان هم به صراحت اعلام ميكنند كه با اين ابزار، قصد تغيير باورهاي ملي، ايراني و ديني اسلامي مردم ما را دارند. اگر مجموعهاي قصد فعاليت در كشور شما را دارد، كمترين شرايطش تن دادن به قوانين، چارچوبها و ضوابط اينجاست و اين يعني بديهيترين قواعد حفظ استقلال يك كشور.
اما به نظر شما محدود كردن شهروندان و كاربران به استفاده از پيامرسانهاي داخلي از طريق فيلترينگ پيامرسانهاي خارجي چه پيامدهاي اجتماعي و اقتصادي به همراه خواهد داشت؟
گفتم كه اين نگاه برخي رسانههاي واداده براي القاي آن به مردم است؛ والا كسي دنبال بستن پيامرسانهاي خارجي نيست، بلكه بحث بر سر ضابطهمند كردن فعاليت آنهاست تا امنيت رواني، اخلاقي، اقتصادي و سياسي جامعه حفظ شود و فقط خائنان يا افراد سادهلوح ضرورتش را انكار ميكنند.
در اين طرح آمده است كه كاربران پيامرسانها بايد احراز هويت كنند؛ به نظر شما چنين طرحي آيا منجر به نقض حقوق خصوصي مردم نميشود؟
تاكيد كردم كه يك طرح يا لايحه از مرحله تصويب ابتدايي تا تصويب نهايي، بايد مراحل بسياري را پشت سر بگذارد و بالطبع در اين مسير، برخي ابهامات يا اشكالاتش برطرف ميشود.
شما خودتان يكي از كاربران فضاي مجازي هستيد كه در توييتر هم به عنوان يك شبكه اجتماعي فيلتر شده، فعاليت ميكنيد. مسوولان عاليرتبه ديگر نظام هم در اين فضا حضور دارند. باتوجه به اينكه رهبر انقلاب هم پيش از اين توصيه كرده بودند كه بايد از فضاي مجازي براي رساندن صداي خودمان به گوش جهان استفاده كنيم، آيا محدوديتهاي هر چه بيشتر فضاي مجازي باعث نميشود ما در يك جزيره دورافتاده از جهان ارتباطات، تنها بمانيم و صدايمان به هيچجا نرسد؟
يعني الان اين رسانهها و سياستهاي حاكم بر آنها فرش قرمزي مقابل ما پهن كردهاند تا مطالبات و صداي انقلاب اسلامي را انعكاس بدهيم و منتشر كنيم! پذيرش اين ادعا كه نهايت سادهلوحي است. آنچه شما براي داخل محدوديت ميدانيد، ضوابطي عقلي براي ايجاد مصونيت داخل كشور است، نه محدوديت غيرعاقلانه و بر خلاف مصلحت جامعه!
اما آيا وقت آن نرسيده با آزاد گذاشتن فضاي مجازي، رفع فيلتر شبكههاي اجتماعي كه از سوي خود مسوولان هم مورد استفاده قرار ميگيرد، به جاي اين بگير و ببندها، به كار فرهنگسازي بپردازيم.
چرا فكر خوبي است؛ مشروط بر اينكه اين فرهنگسازي را از رسانههاي حامي اين ادعا مثل روزنامه «اعتماد» شروع كنيم. اگر روزنامه «اعتماد» نه همه صفحاتش، بلكه فقط يكسوم آن را حتي فقط يك صفحه را در اختيار مثل بنده گذاشت تا آزادانه و بدون نظارت و اعمال فيلترينگ مسوولان روزنامه، هر چه خواستم را در آن منتشر كنم و آنها هم به چاپ برسانند، بعد از آن ميتوانيم از جمهوري اسلامي بخواهيم كه سامانه شكلدهي به باورهاي ملي و ديني مردم را بسپارد به جايي كه نميدانيم كيست و چه اهداف شومي را در سر دارد؛ والا اين حرفها نوعي ادابازي است كه اگر براي مردم آب ندارد، براي جماعتي كه در شيپور فيلترينگ ميدمند، نان دارد.
اگر روزنامه «اعتماد» حاضر است به كسي كه سياستهاي پذيرفته شده نشريه را رعايت نميكند و حتي بر خلافش قلم ميزند، صفحهاي براي چاپ مطالبش بدهد، بايد در عقلتان شك كرد!
پذيرش اين ادعا كه در حال حاضر اين رسانهها (شبكههاي اجتماعي خارجي) و سياستهاي حاكم بر آنها فرش قرمزي مقابل ما پهن كردهاند تا مطالبات و صداي انقلاب اسلامي را انعكاس بدهيم و منتشر كنيم، نهايت سادهلوحي است
آنچه شما براي داخل محدوديت ميدانيد، ضوابطي عقلي براي ايجاد مصونيت داخل كشور است، نه محدوديت غيرعاقلانه و برخلاف مصلحت جامعه
اگر روزنامه «اعتماد» نه همه صفحاتش، بلكه فقط يكسوم آن را در اختيار مثل بنده گذاشت تا آزادانه و بدون نظارت و اعمال فيلترينگ مسوولان روزنامه، هر چه خواستم را در آن منتشر كنم، آنگاه ميتوانيم از جمهوري اسلامي بخواهيم كه سامانه شكلدهي به باورهاي ملي و ديني مردم را بسپارد به جايي كه نميدانيم كيست و چه اهداف شومي را در سر دارد!
صحبت از فيلترينگ و بستن فضاي مجازي نوعي ادابازي است كه اگر براي مردم آب ندارد، براي جماعتي كه در شيپور فيلترينگ ميدمند، نان دارد