نخستينها در مستطيل سبز
نگاهي به تاريخچه چند تكنيك ناب فوتبال
ساناز عليپور
هدف در زمين فوتبال، باز كردن دروازه تيم حريف و بسته نگه داشتن دروازه تيم خود است اما گاهي تلاش براي دستيابي به اين دو مهم با نوعي تلاش براي خلق هر چه بيشتر زيبايي گره ميخورد و در اينجاست كه جالب توجهترين تكنيكهاي فوتبال شكل ميگيرند؛ همچون پاسهاي آميخته به نبوغ رونالدينهو، يا چرخشهاي هيپنوتيسمكننده يوهان كرايوف كه بعدها توسط ژاوي به شكلي ديگر در ميانه ميدان به نمايش درآمد. تاكنون بازيكنان زيادي به ميدان فوتبال پا گذاشتهاند اما تنها تعداد اندكي از آنها توانستهاند، دست به نوآوري بزنند و حركات فني جديدي را ابداع كنند. گرچه با نگاه كردن به تاريخچه فوتبال ميتوان دريافت كه دريبل رابونايي را ريكاردو اينفانته پايهگذاري كرده يا دريبل رنگينكماني اثر هنري جي جي اوكوچاست اما متاسفانه فوتبال نام همه بازيكنان نوآورش را به خاطر نميآورد و از اين رو نام ابداعكننده برخي تكنيكها همچون لايي مشخص نيست و برخي ديگر به اسم بازيكن ديگري شناخته ميشوند براي مثال مشخص نيست چه كسي براي اولين بار از حركت رولت مارسي براي دريبل زدن استفاده كرده اما اكنون به دريبل زيداني معروف است چون اين اسطوره فرانسوي بود كه استفاده از اين تكنيك را به اوج خودش رساند. در اينجا به مرور به اجراي نخستين چند تكنيك شناخته شده در دنياي فوتبال ميپردازيم.
قيچي برگردان
آخرين تصاوير برجسته از يك قيچي برگردان زيبا در اذهان، پرواز شگفتانگيز كريستين رونالدو در مقابل يوونتوس(در بازي رفت ميان تيمهاي رئال مادريد و يوونتوس در ليگ قهرمانان اروپا 2018-2017) همچنين گل تماشايي گرت بيل مقابل ليورپول در فينال ليگ قهرمانان همان سال به دروازه لوريس كاريوس نگونبخت است. همچنين سال گذشته عليرضا جهانبخش هم با گلي موسوم به قيچي برگردان به دروازه چلسي وارد هايلايتهاي ليگ جزيره شد و كانديداي زننده زيباترين گل فصل پريمير ليگ شد. اما اولين تصوير متعلق به كيست؟
رامون اونتزاگا نخستين كسي بود كه قيچي برگردان را در زمين فوتبال اجرا كرد. او اين حركت را در زمين بندر تالكوناي شيلي ابداع كرد؛ بدن در هوا، پشت به زمين و پاها مانند دو تيغه قيچي، توپ را با ضربه ناگهاني پا به عقب برگرداند. چند سال بعد در سال 1927 وقتي تيم كولوكولو به اروپا سفر كرد، بازيكن خط حمله داويد آريانو اين حركت را در ورزشگاههاي اسپانيا اجرا كرد. خبرنگاران شكوه اين جست و خيز ناشناخته را ستودند و بر آن «شيليانا» ناميدند چراكه اين هم مثل توت فرنگي و كوئكا از شيلي آمده بود. پس از آن شيليانا به سراسر جهان صادر شد.
داويد آريانو پس از به ثمر رساندن چند گل قيچي برگردان در همان سال پس از برخوردي مرگبار با يك مدافع پوششي در ورزشگاه والدوليد شيلي در حالي كه تنها 25 سال داشت از دنيا رفت (ورزشگاه تيم كولوكولو در سانتياگو، پايتخت كشور شيلي، نام اين بازيكن را بر خود دارد). بعدها لئونيداس داسيلوا و پله، دو اسطوره فوتبال برزيل از جمله بازيكناني بودند كه به طور مكرر اين حركت را در زمين فوتبال پياده كردند.
گل المپيكي
وقتي تيم ملي اروگوئه با مدال طلا از المپيك 1924 بازگشت، آرژانتينيها آنها را به برگزاري مسابقه دوستانه دعوت كردند.
پس از تساوي بازي رفت در مونتهويدئو، دو تيم در ديدار برگشت در بوينس آيرس به مصاف هم رفتند. تيم ملي آرژانتين با نتيجه دو بر يك پيروز آن رقابت شد اما آنچه به اين بازي اهميت تاريخي ميبخشد گل اول مسابقه است! بازيكن آرژانتيني كه اين گل را به ثمر رساند، سزارو اونتزاري بود. او كرنري زد و توپ يكراست به تور دروازه اروگوئه چسبيد؛ بدون آنكه هيچ بازيكن ديگري آن را لمس كند! اين نخستينبار در تاريخ فوتبال بود كه گلي به اين صورت وارد دروازه ميشد. بازيكنان اروگوئه پس از سكوتي كه از بهت ديدن چنين صحنهاي دچارش شده بودند، شروع به اعتراض كردند.
آنها معتقد بودند كه اونتزاري قصد نداشته، توپ را داخل دروازه بزند و زننده گل باد است! اما از نظر داور اعتراض آنها وارد نبود. اونتزاري بقيه عمرش را به اين گذراند كه قسم بخورد اين گل تصادفي نبوده است. از آن زمان چنين گلهايي «گل المپيكي» خوانده ميشوند زيرا دروازه قهرمان المپيك با به ثمر رسيدن چنين گلي باز شده بود.
پنالتي چيپ
وقتي پس از 120دقيقه رقابت طاقتفرسا بين دو تيم چكسلواكي و آلمان غربي در حاليكه تابلوي اعلانات ورزشگاه عدد 2-2 را نمايش ميداد، داور بازي سوت پايان فينال يورو 1976را به صدا آورد، بازيكنان چكسلواكي زمين را ترك كردند چون نميدانستند كه دو فدراسيون تصميم گرفتهاند، سرنوشت بازي را با ضربات پنالتي مشخص كنند. اين اولين باري بود كه ديدار نهايي جام ملتهاي اروپا به ضربات پنالتي كشيده ميشد. بازي در ضربات پنالتي نيز مساوي بود تا اينكه اولي هوينس به جاي بكن باوئر(كه قرار بود در صدمين بازي ملياش پنالتي بزند) پشت توپ رفت و پنالتي چهارم را به آسمان كوبيد. سپس نوبت به آنتونين پاننكا رسيد. او پنالتي خود را با خلق يك حركت جديد در دنياي فوتبال گل كرد؛ سپ ماير به چپ پريد و پاننكا با ضربه چيپ دروازه را باز كرد تا چكسلواكي به قهرماني اروپا نايل شود و از آن پس پنالتيهاي چيپ به نام «پنالتي پاننكايي» شناخته شوند. پاننكا اين حركت را به لطف باختهاي مكررش در شرطبندي با گلر تيمشان ابداع كرد. زماني كه او در عضويت باشگاه بوهميانس شهر پراگ به سر ميبرد بعد از هر تمرين تيم، او و دروازهبان با شرطبندي روي شكلات و نوشيدني مسابقه پنالتي ميدانند و باختهاي پياپي، پاننكا را بر آن داشت تا روش جديدي براي گل كردن پنالتي كشف كند. سرانجام پس از فكرهاي شبانه بسيار اين ايده به ذهن او خطور كرد كه اگر كمي مكث كند و ضربه را به صورت چيپ بزند چون دروازهبان پيش از آن به يك سو شيرجه رفته است، قادر به مهار آن نخواهد بود. سالها بعد پاننكا گفت اگر آن پنالتي را از دست ميداد، حزب كمونيست حاكم مجبورش ميكرد، فوتبال را كنار بگذارد و در كارخانه كار كند.
ضربه عقرب
رنه هيگوئيتا، دروازهبان جنجالي تيم ملي كلمبيا در سپتامبر 1995 حركتي را در زمين فوتبال پياده كرد كه هر چند بعدا براي دفعات خيلي كمي تكرار شد اما از آن به عنوان يكي از عجيبترين فوت و فنها در مستطيل سبز ياد ميشود. ال لوكو ادعا ميكند ايده اين ضربه وقتي به ذهنش رسيد كه روزي بچهها را حين تلاش براي زدن قيچي برگردان در خيابان تماشا ميكرد و بعد از 5 سال تمرين توانست آن را در ديداري دوستانه برابر تيم ملي انگليس پياده كند. در آن ظهر كسلكننده در ورزشگاه ومبلي، وقتي جيمي ردنپ توپ بلندي را به سمت محوطه جريمه كلمبيا فرستاد و البته كمك داور پرچم را به نشانه آفسايد بالا برد، هيگوئيتا توپ را با ضربهاي مهار كرد كه «دم عقرب» نام گرفت؛ او به جلو شيرجه زد و در حاليكه بدنش كاملا موازي با زمين بود، پاهايش را بالا آورد و با پاشنه آنها توپ را دفع كرد. هر چند در آن زمان اين حركت مورد پسند بعضيها قرار نگرفت و حتي مالكوم بري، مسوول اتحاديه فوتبال مدارس انگليس اين حركت را «ناشيانه و احمقانه» ناميد، هيگوئيتا همواره اين حركت خود را ستايش كرده و از آن به عنوان هديهاي از طرف خداوند ياد ميكند. البته ضربه عقرب يك ورژن ديگر هم دارد و نمونهاش گلي است كه ژيرو در ليگ برتر انگليس زماني كه پيراهن آرسنال را بر تن داشت، وارد دروازه كريستالپالاس كرد و با آن جايزه پوشكاش را هم برد. زلاتان هم از اين نوع گلها زياد زده است.
گل رباح ماجري
در هفتههاي پاياني بوندس ليگاي 2020-2019 لواندوفسكي با يك ضربه پشت پاي زيبا گل چهارم بايرن مونيخ را وارد دروازه دوسلدورف كرد. از 27 مه 1987 تاكنون يعني از شبي كه رباح ماجر در استاديوم ارنست هاپل شهر وين مجبور شد براي باز كردن دروازه بايرن مونيخ با پشت پاي خود به توپ ضربه بزند به گل حاصل از چنين ضربهاي «گل رباح ماجري» گفته ميشود. فينال جام باشگاههاي اروپا 1987-1986 فرصت مناسبي بود تا بايرن مونيخ براي چهارمين بار فاتح اين جام شود، وقتي سوت پايان نيمه اول با برتري يك بر صفر با وارياييها به پايان رسيد نيز چنين پنداشته ميشد اما گل عجيب رباح ماجر ورق را برگرداند و وقتي دو دقيقه بعد يعني در دقيقه 81 تيم او گل دوم را هم به ثمر رساند، اين پورتو بود كه جام قهرمانان اروپا را بالاي سر برد. در آن شب پورتو براي نخستينبار فاتح اروپا شد و ستاره الجزايري اين تيم با زدن نخستين گلش با پشت پا اين تكنيك را به نام خود به ثبت رساند. بعدها بازيكنان زيادي اين تكنيك را به كار بردند از جمله ايوان زامورانو ملقب به ايروان مخوفف مهاجم سابق تيمهاي رئال مادريد و اينتر و تيم ملي فوتبال شيلي.