اسمت را يادم رفته، اما يادم است دوستت داشتم
روز جهاني آلزايمر باعث شد در توييتر فارسي كاربران هشتگ «آلزايمر» را داغ كنند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست:
«يك نوع آلزايمر هم هست كه فقط مادران دارن، اونم اينطوريه كه شما بدترين كارا رو در حقشون انجام ميديد اما يك ساعت بعدش، همه چي رو فراموش ميكنن»، «براي به چالش كشيدن ذهنتون چيكار ميكنين؟ راهكار بدين دارم آلزايمر ميگيرم البته شروع كردم جدول حل كردن»، «هنرمند امريكايي William Utermohlen، در سن 61 سالگي (سال 1995) ميفهمه كه مبتلا به بيماري آلزايمر هست و از اون به بعد هر سال سعي ميكنه چهره خودش رو بكشه. و به نظرم بيشتر از اينكه چهره خودش رو بكشه چهره اين بيماري وحشتناك رو كشيده، به راستي كه آلزايمريها دو بار ميميرن»، «پدر بزرگم مداح بود، اواخر عمر آلزايمر گرفت، حتي يه كلمه حرف نميزد و هيچكي رو نميشناخت، هيئتشون شب عاشورا اومدن جلوي در خونه عزاداري. پدربزرگ اشك ميريخت و نوحهاي كه هميشه آخر هئيت ميخوند و زمزمه ميكرد. پدربزرگ حسين (ع) رو فراموش نكرده بود!»، «آلزايمر فقط يه اختلال يا بيماري نيست، تجربه تنهايي پس از مرگه در بين زندگان»، «آلزايمر... درمانترين درد اين دوران من!»، «مامانم به بابام گفت: بيا بريم خارج، بابام گفت: نه، نميتونم بابام رو بذارم برم. مامانم گفت: بابات كه آلزايمر داره نميدونه تو پسرشي، بابام گفت: من كه ميدونم اون پدرمه. اين وسط ساره بياتم اومد پرستاري بابابزرگم كه طبق معمول
يه سري دردسر ايجاد كرد. آخر سر هم معلوم نشد چي شد»، «هر ترسي فوبيا نيست، هر غم و غصهاي افسردگي نيست، هر فراموشياي آلزايمر نيست، آقا هر خاطرهاي اسمش نوستالژي نيست»، «آلزايمر ندارم، بعضي چيزهارو از قصد فراموش ميكنم»، «عزيز چندين ساله كه با آلزايمر زندگي ميكنه، هيچ خاطرهاي از دنيا و تصوير شفافي از آنچه اتفاق ميافتد ندارد. چند ماه قبل حالش خيلي بد بود، مراقبت ويژه كردند. امروز پرستار جديد فيلمي فرستاد كه هر روز ساعتي با هم شادي ميكنند»، «چقدر بايد از زندگي كردن ياد بگيريم. چقدر بايد زندگي كنيم»، «آيا اين غمگينترين مصرع ادبيات فارسي نيست؟ ديدمش، گفتم منم، نشناخت او»، «كيومرث پوراحمد توي كتاب آلزايمر يه جا نوشته بود كه: اسمتو يادم رفته اما يادمه كه خيلي دوست داشتم...»