پاييز
سروش صحت
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود روزنامه ميخواند. چند لحظه كه گذشت انگار چيزي توجهش را جلب كرده باشد. با صداي بلند خواند كه: «بازگشايي مدارس، شيوع پيك جديد بيماري، شيوع آنفلوآنزا و آغاز مراجعه بيماران سفررفته، پاييز را بحراني ميكند. فرمانده ستاد مديريت مقابله با كرونا ميگويد پايتخت در آستانه موج سوم كروناست. پاييز پرمخاطره در راه است.» راننده نگاهي به مرد و روزنامهاي كه در دستش بود كرد و براي مرد جواني كه كنار خيابان ايستاده بود دست تكان ميداد ايستاد. مرد جوان سوار تاكسي شد و همينطور كه داشت جابهجا ميشد، گفت: «خدا را شكر هوا داره خنكتر ميشه، پاييز داره مياد. من عاشق بوي پاييزم.» زني كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «بالاخره پاييز اينه يا اون؟» راننده گفت: «بدياش اينه كه بيشتر وقتها همه چيز هم اينه، هم اون.»