ماشه امريكايي عليه ايران يا...
كامبيز نوروزي
دولت ايالاتمتحده در دوره رياست جمهوري دونالد ترامپ نظم حقوق بينالملل را با اختلالات جدي مواجه كرده است. ايالاتمتحده ترامپ حقوق بينالملل را براي رسيدن به روياي رهبري واحد جهان منطبق با اهداف خود نميبيند. حقوق بينالملل هميشه تحتتاثير نظام قدرت بينالملل است، اما همين حقوق بينالملل را نيز مقهور قدرت، دولت ترامپ برنميتابد. آنها همهاش را ميخواهند. امريكا در طول چهار سال گذشته از چندين معاهده بينالمللي خارج شده يا رفتارهاي عجيب غيرحقوقي يا غيرديپلماتيك داشته است. دولت ترامپ در چهار سال گذشته از پيمان تجاري اقيانوس آرام، توافق اقليمي پاريس، قرارداد تجارت آزاد امريكاي شمالي (نفتا)، پيمان مهاجرتي سازمان ملل (پيمان نيويورك) و... خارج شده و حتي تهديد كرد كه از سازمان بهداشت جهاني نيز خارج ميشود. آنها حتي دادستان ديوان كيفري بينالمللي را تحريم كردند. خروج امريكا از برجام هم يكي از همين نمونههاست كه يك رويارويي تمامعيار با حقوق بينالملل بود. هر قرارداد و معاهدهاي لاجرم به معناي محدود شدن اراده طرفهاي معاهده با ارادههاي ديگر است. وقتي از اراده مشترك حرف ميزنيم به اين معناست اراده طرفهاي قرارداد يا معاهده به اراده طرفهاي ديگر است. اعضاي معاهده نميتوانند هر كاري كه دلشان خواست انجام دهند. آنها فقط مجاز به عملي هستند كه همه بر سر آن توافق دارند. خروج ايالاتمتحده ترامپ از اين معاهدات و برجام به اين معناست كه امريكا نميخواهد اراده خود را محدود به اراده ديگر دولتها كند و ميخواهد مطلق العنان عمل كند. اگر امريكا به دليل ساختار سازمان ملل و تاثير قدرتهاي جهاني در حقوق بينالملل هميشه توانسته است بيشترين نقش را در سازمان ملل داشته باشد ولي در دوران ترامپ نميخواهد به هيچ قاعدهاي بيش از هر زماني خواهان تحميل اراده يكجانبه خود به نظم جهاني، سازمان ملل و حقوق بينالملل است. اين سياست امريكا چيزي است كه طبعا خوشايند دولتهاي اروپايي، چين و روسيه نيست. آنها نميخواهند كرهزمين را در دستمال با دسته گل به امريكا اهدا كنند و فرمانبردار امريكا باشند. اما قدرت اقتصادي و نظامي و سياسي امريكا رقابتي سخت و مخاطرهآميز را به اروپا و چين و روسيه تحميل ميكند. خروج امريكا از برجام و اينك اعلام فعال شدن مكانيزم ماشه توسط امريكا را هم بايد در همين چارچوب تحليل كرد. اين كاملا روشن است و دولتهاي عضو برجام نيز گفتهاند كه امريكا با خروج از برجام نميتواند از مكانيزم ماشه استفاده كند. اما ترامپ ميخواهد امريكا يك تنه به جاي همه اعضاي برجام و شوراي امنيت واضع و مجري حقوق بينالملل باشد. سخن ساده امريكا در اعلام فعال شدن مكانيزم ماشه اين است كه حقوق بينالملل يعني خواستههاي دولت امريكا. اين امريكاست كه براي جهان تصميم ميگيرد. همه قواعد حقوق بينالملل در يك قاعده مختصر ميشود؛ قاعدهاي به نام ايالاتمتحده امريكا و همه ارادههاي دولتهاي مختلف جهان بايد محدود به يك اراده شوند...
اراده دولت امريكا.
آنها درست همان چيزهايي هستند كه در قرن بيست و يكم كانون آشكار و پنهان رقابت اروپا و امريكا را تشكيل دادهاند.
اينك ايران در اين مسير پرمخاطره دو راه پيش رو دارد:
يك راه اين است كه ايران نيز خود را ارادهاي مستقل از ساير ارادههاي جهاني بداند و صرفا با اراده خود، به تنهايي بخواهد در برابر سياستهاي امريكا قرار بگيرد. چنين سياستي به معناي آن است كه ايران نيز مانند دولت امريكا حقوق بينالملل و قواعد حاكم بر آن را به كنار بگذارد. دولتهاي اروپايي و اعضاي برجام همانگونه كه از امريكا چنين سياستي را نميپذيرند، به طريق اولي از ايران نيز نخواهند پذيرفت. آنها زورشان شايد به امريكا نرسد اما به ايران ميرسد.
اما راه دوم نرفتن به مسيري است كه امريكا ميرود. امريكا در مسيري مغاير با حقوق بينالملل و مشاركت بينالمللي، حركت ايران در مسير حقوق بينالملل و مشاركت جهاني، فينفسه، مهمترين مقابله امريكاست.
ايران بايد بسيار بيش از گذشته زبان و رفتار ديپلماتيك و حقوقي در گفتوگو با اعضاي برجام و شوراي امنيت سازمان ملل و نهادهاي وابسته به آن را دنبال كند. در عمل اراده مشترك با اعضاي برجام توليد كند.
وقتي سياست امريكا مبتني بر مقابله با ارادههاي مشترك و تحميل اراده دولت امريكاست، تاكيد ايران بر ارادههاي مشترك دولتها، بهترين راه مقابله با امريكا ميتواند باشد.
گردنكشي امريكا از اصول برجام در موضوع اعلام فعال شدن مكانيزم ماشه، بهترين فرصت است كه ايران با همراهي عملي بيشتر با جامعه بينالملل و اعضاي برجام مانع از پيشبرد اهداف امريكاي ترامپ بشود.
حركت در چارچوب نظم حقوق بينالملل و پرنسپهاي بينالمللي و به كارگيري ابزارها و زبان ديپلماتيك در همه عرصههاي روابط بينالملل، ميتواند ديواره دفاعي مناسبي براي مقابله با سياستهاي امريكاي ترامپ عليه ايران باشد و فراموش نكنيم كه خصوصا پرهيز از اقداماتي در داخل كشور كه ميتواند موجب تحريك و بدبيني دولتها عليه ايران باشد نيز ضروري است. فرصتها را از دست ندهيم.