فضاي سبز و خيل معتادان
رضا استادي
اگر اهل پيادهروي طولاني در مناطق مختلف شهر تهران باشيد، حتما در ماههاي اخير با پديده جالبي مواجه شده و مشاهده كردهايد كه اغلب فضاهاي سبز به تسخير معتادان درآمده است! هرجا درخت و بوتهاي است و سايهاي طولاني، با كمي دقت در لابهلاي بوتهها خواهيد ديد كه زن و مرد معتادي با حجمي از وسايل خنزر پنزري، آنجا را به سكونتگاه دايمي خود تبديل كرده و به راحتي فارغ از هياهوي كرونا و بالا و پايين رفتن شاخص بورس و انتظار مملكت براي تحقق تحول اقتصادي بزرگ و... گرد سفيد يا تكهاي شيشهاي و شفاف را روي زرورق و داخل پايپ شيشهاي، به دودي سفيد تبديل ميكنند تا براي ساعتي در عالم هپروت، زندگي واقعي را فراموش كنند. اين اتفاق نه در دره فرحزاد و پارك هرندي و مولوي و ميدان اعدام و محدوده راهآهن تهران بلكه در معابر مركزي و گاه شمالي شهر رخ ميدهد. مشخصا در طول يك هفته گذشته در پارك ميدان شيخ الحكماء ولنجك، خيابان مفتح نرسيده به تقاطع طالقاني، خيابان سميه نرسيده به ايرانشهر و چندين و چند خيابان چنين صحنههايي را به وضوح ديدهام كه معتادان گرامي! در فاصله فضاي سبز ميان پيادهرو و جوي آب، اتراق كرده و به راحتي به كشيدن مواد مشغول هستند و كسي هم كاري به كار آنها ندارد! چند مرتبهاي گوشي بيرون آوردهام تا اين صحنهها را براي مطلبم ثبت كنم اما از حمله آنها ترسيدهام و البته دليل ديگري هم وجود داشته: نخواستهام آرامش آنها را بر هم بزنم زيرا تهيه پول براي خريد مواد، براي فردي در آن وضعيت كار سخت و مشكلي است و ممكن است مجبور شود به انواع و اقسام بزهكاري تن دهد تا پول يك وعده موادي كه من با گرفتن عكس مزاحم جذب آن در روح و روانش شدهام را مجددا تامين كند.
اين مطالب هم قاعدتا نوشته نميشود تا مقام و فرد و دستگاه مسوولي وارد ميدان شود و نسبت به حل اين مشكل كه چهره شهر را بيش از پيش كريه و زشت ميكند، قدمي بردارد. ما عادت داريم خودمان مشكلات خودمان را حل كنيم و از همين حالا مشخص است موضوع پيشروي معتادان به سمت معابر مركزي و شمالي شهر به راحتي ميان سازمانهاي مختلف قابليت پاسكاري دارد. از نيروي انتظامي به قوه قضاييه و از قوه قضاييه به بهزيستي و از بهزيستي به مجلس و از مجلس به دولت و از دولت دوباره به مجلس و از مجلس به شهرداري و از شهرداري به سازمان پاركها و از سازمان پاركها به نهادي مسوول! فقط اين مشاهدهها را نوشتم تا اگر شما و خانوادهتان هنگام عبور از معابر شهري با چنين صحنههايي از دور مواجه شديد، راه خود را كج كنيد و از مسير ديگري برويد تا يك وقت مورد حمله اين قشر رها شده نشويد. اگر هم هنگام از عبور از چنين مكانهايي بوي تند ادرار به مشامتان خورد و بقاياي كاغذ و پلاستيك سوخته ديديد، يقين بدانيد آنجا قلمرو معتادي است كه احتمالا رفته آبي بنوشد و متاعي ابتياع كند. در همان موقعيت هم راه خود را به طرف ديگر خيابان كج كنيد تا گرفتار درگيري با معتاد جماعت نشويد.