شايد اصول يعني همين
مهرداد احمديشيخاني
اخيرا چند موضوع مختلف با تفاوت زماني اندك در جامعه طرح شده است كه به نظر ميرسد قابل جمع با يكديگر نيست، به خصوص كه همه آنها از سوي يك جريان فكري مطرح شده و منطقا بايد نشانه تعارض داخلي آنها باشد. اين چند موضوع به اين قرار است، ابتدا طرح اصلاح قانون انتخابات رياستجمهوري از سوي برخي به گونهاي ارايه شده كه فقط كم مانده در آن نام كانديداي مورد نظر به عنوان قانون نوشته شود و بگويند طبق قانون فقط فلاني ميتواند و بايد كانديداي اين جايگاه باشد. بعد از آن قانون محدود كردن فضاي مجازي و دسترسي به شبكههاي اجتماعي و پيامرسانها كه به نظر ميرسد همسو با همان طرح اصلاح قانون انتخابات باشد يا حداقل با آن تعارضي ندارد. پس از اين دو طرح كه از سوي نمايندگان مجلس يازدهم و در مجلس شوراي اسلامي ارايه شده است، دو موضوع ديگر هم خبرساز شد، يكي گفته سخنگوي شوراي نگهبان كه «شايد رييسجمهوري بعدي زن باشد» و ديگري سخن يكي از شناختهشدهترين افراد جريان اصولگرايي كه سابقهاش براي فعالان فرهنگي و اجتماعي كاملا معلوم است و اينكه در تلويزيون جمهوري اسلامي، از موضع جامعه در مساله حجاب سخن گفت. اگر دقت كنيم كه هر چهار موضوعي كه در بالا گفته شد از آبشخور يك جريان فكري آمده، احتمالا ناظران بيروني را دچار اين مشكل ميكند كه چگونه چنين چيزي ممكن است كه هم طرح اصلاح قانون انتخابات از سوي اين جريان فكري طرح شود و هم رياستجمهوري زنان، هم محدوديت پيامرسانهاي مجازي و شبكههاي اجتماعي در ظرف اين جريان فكري قرار داشته باشد و هم موضوع سوگيري اجتماعي در مورد حجاب. شايد نگاه به آنچه در اين يكسال اخير گذشته، كمك كند تا متوجه شويم برعكس آنچه در ظاهر ميبينيم، چندان تعارضي در موضوعات طرح شدهاي كه به آن اشاره شد، نيست.
آنچه در انتخابات مجلس يازدهم گذشت و پيامدهاي بعدي آن نشان داد آنچه گذشت در مجموع، هم يك موفقيت بود و هم نقشه راه كه ميتوان بر اساس آن، برنامههاي آينده را پيش برد و اين موفقيت را باز تكرار كرد، به خصوص اظهار خشنودي از نتيجه انتخابات نشان ميدهد كه اين يك روش بسيار مطلوب براي پيش برندگان آن است، هر چند داراي خرده ايراداتي هم بود كه قطعا و با روشهايي ميتوان آن را رفع كرد. تنها كافي است با ملاحظاتي، به رفع آن ايرادات پرداخت تا نتيجه ايدهآل حاصل شود. همچنين اگر چه ممكن است تنگتر كردن فضاي مجازي به مذاق بعضي خوش نيايد ولي احتمالا طرح و شايد كنار گذاشتن بعضي از محدوديتها در موضوع حجاب، در بين همانها كه از محدوديت فضاي مجازي دلخورند، مورد استقبال قرار گيرد. احتمالا اينها همه نتيجه تجربه موفق انتخابات مجلس يازدهم است كه ميتوان هم با بسط آن تجربه توسط اصلاح قانون انتخابات، نتيجه مطلوب را تضمين كرد و هم آن ايرادي كه برخي مدام بر آن تاكيد ميكنند كه چنان شيوهاي به كاهش شركتكنندگان منجر خواهد شد، با حذف محدوديت جنسيتي در نامزدهاي انتخابات، در بعضيها انگيزه لازم براي شركت در انتخابات را فراهم ميكند و خواهد توانست تعداد بيشتري را پاي صندوق راي بياورد و آن ايراد را هم مرتفع كند. در اين بين اما احتمالا برخي ايراد خواهند گرفت اين چگونه اصولگرايي است كه ميتواند چنين چرخشهايي را موجب شود. به گمان من اين ايراد گرفتن ناشي از درك ناقص از اصولگرايي حاصل شده است. اگر ما اصولگرايي را يك استراتژي بدانيم، ميتوان هر كدام از اين موضوعات را به عنوان تاكتيكهاي ذيل آن استراتژي معنا كرد. با اين نگاه، ديگر حركات و رفتارها و گفتارهاي اصولگرايي داراي تناقض داخلي نيست، بلكه در يك اتحاد و انسجام دروني به سر ميبرد، انسجامي كه متناسب با شرايط هم ميتواند محدوديت فضاي مجازي در طرح نمايندگان مجلس و هم رفع محدوديت در پوشش زنان را در سخنان يكي از اصولگراترين عناصر و در تلويزيوني كه بر پايههاي اصولگرايي تاكيد دارد، توضيح دهد. اگر ما اصول را در انتخاب تاكتيكهاي متنوع ببينيم، آن وقت ديگر با مشكل درك رفتارها روبهرو نخواهيم بود و متوجه خواهيم شد كه شايد اصولگرايي يعني همين.