تله قيمتگذاري و نظام چندنرخي
نابخردي اين نگاه فراتر از اينها بود. يك بار در سال پاياني جنگ كه اوضاع اقتصادي در نهايت خرابي بود، رفته بودم خوزستان، يك نشست شبانه دورهمي در استانداري بود، يك آقايي كه معاون نخستوزير بود نيز حضور داشت. اين آقا بعدا هم مدتي را رييس سازمان برنامه در دولت مرحوم آقاي هاشمي شد. بحث قيمت ارز و دلار شد، گفت كه محاسبات ما نشان ميدهد كه ارزش واقعي دلار حدود 2 تومان(۲۲ ريال) است!! آن هم زماني كه احتمالا دلار بالاي 50 تومان بود. شايد منظور وي قدرت خريد بود كه حتي اين نيز در آن زمان به طور قطع اشتباه بود.
در هر حال اين مساله دو يا چند قيمتي بودن از گذشته بوده و به يك عادت زيانآور تبديل شده است. شايد مهمترين دستاورد اقتصادي دولت آقاي خاتمي اين بود كه توانست ارز چندنرخي زمان آقاي هاشمي را تكنرخي كند. از سال 1381 ارز تكنرخي شد. با تكنرخي شدن آن نرخ بازار آزاد نيز كاهش چشمگيري پيدا كرد. حدود 800 تومان قيمت دلار بود. تا پايان سال 1383، حدود 85 تومان يعني 11 درصد بر قيمت ارز افزوده شد. در حالي كه در اين سه سال جمعا حدود 50 درصد بر تورم افزوده شده بود. اين كار آغاز اشتباه ديگري بود و تا 6 سال بعد فقط 170 تومان بر ارزش دلار افزوده شد در حالي كه در اين فاصله حداقل ۲۰۰ درصد رشد تورم داريم و در نتيجه اين نابخردي آشكار از سال 1390 و با آغاز تحريمها دوباره نظام دو و چند نرخي ارز برقرار شد.
چرا چنين سياست نابخردانهاي درباره قيمت ارز و كالا وجود داشته است؟ امروز و از نظر ما وجود چنين سياستي در گذشته نابخردانه به نظر ميرسد ولي چرا امروز آن را دوباره و چندباره انجام ميدهند؟
براي اجراي اين سياست هر نوع توجيهي آورده ميشد. در سال 1373 كه سياست تعديل اجرا و تورم اوج گرفته بود در نماز جمعه گفتند حالا كه كالا در انبارها زياد است، لازم ميدانيم كه قيمتگذاري كنيم!! حتي رب گوجهفرنگي را هم قيمتگذاري كردند. ارز را در صفهاي كيلومتري به مردم ميفروختند. نابخردي در اوج بود. پاسخ اين نيست كه افراد سياستگذار و تصميمگير نابخرد بودند؛ مشكل آن است كه ساختار اقتصادي و سياسي ايران خود را در وضعيتهاي متناقض قرار ميدهد. هنگامي كه شما ميتوانيد به راحتي نقدينگي را زياد كنيد و ضمنا ارز هم در اختيار خودتان است، زيرا اقتصاد نفتي است، پس ميتوانيد هم پول توليد كنيد و هم قيمتگذاري كرده و هم قيمت ارز را سركوب كنيد و به خيال خود مردم را راضي نگه داريد. ولي اين غده چركين و نامعادله خيلي زود آنچنان نامتوازن ميشود كه تمام چركهاي آن بر اثر يك نيشتر بيرون ميريزد. اينكه نميشود هر روز غذاهاي چرب و پركالري خورد و همهاش هم استراحت كرد و دراز كشيد و لذت برد و سالم هم بود. دير يا زود سكته قلبي و شاخصهاي بالاي چربي و قند و... سراغ چنين آدمي خواهد آمد. اين همه بر قيمتگذاريها و دونرخي بودن اعتراض نكنيد، اينها عوارض ساختارهاي نادرست است كه هر از گاهي بروز ميكند. آب از سرچشمه گلآلود است. سرچشمه را بايد زلال و شفاف كرد.