فضاي سبز و خيل معتادان
البته دليل ديگري هم وجود داشته: نخواستهام آرامش آنها را بر هم بزنم زيرا تهيه پول براي خريد مواد، براي فردي در آن وضعيت كار سخت و مشكلي است و ممكن است مجبور شود به انواع و اقسام بزهكاري تن دهد تا پول يك وعده موادي كه من با گرفتن عكس مزاحم جذب آن در روح و روانش شدهام را مجددا تامين كند.
اين مطالب هم قاعدتا نوشته نميشود تا مقام و فرد و دستگاه مسوولي وارد ميدان شود و نسبت به حل اين مشكل كه چهره شهر را بيش از پيش كريه و زشت ميكند، قدمي بردارد. ما عادت داريم خودمان مشكلات خودمان را حل كنيم و از همين حالا مشخص است موضوع پيشروي معتادان به سمت معابر مركزي و شمالي شهر به راحتي ميان سازمانهاي مختلف قابليت پاسكاري دارد. از نيروي انتظامي به قوه قضاييه و از قوه قضاييه به بهزيستي و از بهزيستي به مجلس و از مجلس به دولت و از دولت دوباره به مجلس و از مجلس به شهرداري و از شهرداري به سازمان پاركها و از سازمان پاركها به نهادي مسوول! فقط اين مشاهدهها را نوشتم تا اگر شما و خانوادهتان هنگام عبور از معابر شهري با چنين صحنههايي از دور مواجه شديد، راه خود را كج كنيد و از مسير ديگري برويد تا يك وقت مورد حمله اين قشر رها شده نشويد. اگر هم هنگام از عبور از چنين مكانهايي بوي تند ادرار به مشامتان خورد و بقاياي كاغذ و پلاستيك سوخته ديديد، يقين بدانيد آنجا قلمرو معتادي است كه احتمالا رفته آبي بنوشد و متاعي ابتياع كند. در همان موقعيت هم راه خود را به طرف ديگر خيابان كج كنيد تا گرفتار درگيري با معتاد جماعت نشويد.