• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4751 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۳ مهر

درباره ادوين والرو قهرمان ملي ونزوئلا

زندگي تلخ بوكسوري كه دوست صميمي چاوز بود

ترجمه: بهرام سرگوسرايي

 

آنها به جرم تجاوز جنسي، خشونت عليه همسرانشان، ندادن ماليات، شليك به مردم با خونسردي تمام، حمايت از رژيم‌هاي خشن، مصرف مواد مخدر، اعتقاد افراطي به برخي مذاهب و خيلي جرايم ديگر به زندان مي‌روند اما ما هميشه تلاش مي‌كنيم، راهي براي بخشيدن بوكسورهايي كه مبارزات شان را دوست داريم پيدا كنيم.  سپس به ادوين والرو مي‌رسيم. مبارزي كه هرگز نمي‌توانيم او را ببخشيم يا فراموش كنيم. والرو هنگام مرگ ۲۸ ساله بود. در ۲۷ مبارزه با ۲۷ ناك اوت وحشيانه به پيروزي رسيده بود و شكست‌ناپذير به نظر مي‌رسيد. او در سبك وزن هيچ رقيبي نداشت. ۱۸ مبارزه اول والرو در همان راند نخست به پايان رسيده بود. هيچ كس نتوانست مقابل او بيش از ۱۰ راند مقاومت كند. او در ونزوئلا يك قهرمان كلاسيك به حساب مي‌آمد. از آن دسته قهرمان‌هاي مردمي كه مردم بارها و بارها به آنها شانس مجدد مي‌دهند.  در رينگ بوكس او در دو وزن عناوين جهاني به دست آورده بود. او آماده بود كه به سمت وزن‌هاي بالاتر و موفقيت‌هاي بيشتر حركت كند. يا حتي به عقب برگردد يا هر كاري انجام دهد تا به نبردهاي بزرگ برسد. او با باب آروم تاثيرگذارترين فرد در سازماندهي مبارزات قرارداد تبليغاتي به امضا رسانده بود. او تنها يكي، دو مبارزه ديگر با رسيدن به بالاترين سطح ورزش مشت‌زني فاصله داشت اما او يك روان‌پريش بود و اين داستان تلخ زندگي اوست.  در اوايل سال ۲۰۱۰ مبارزات سازماندهي شده بود. والرو قصد داشت از يك شهاب گذرا تبديل به يك ستاره ماندگار شود. هيچ كس واقعا نمي‌دانست او چقدر مي‌تواند خوب باشد. هيچ كس نمي‌دانست قبل از رسيدن به نقطه پايانش در بوكس در تاريخ اين ورزش چه تغييراتي مي‌تواند ايجاد كند. او مي‌توانست در سال ۲۰۱۵ در ۳۳ سالگي بعد از مبارزه با مشت‌زناني نظير ماني پاكوئيايو، فلويد مي‌ودر، واسيل لوماچنكو و ترنس كرافورد بازنشسته شود. به من اعتماد كنيد. در زندگي حرفه‌اي والرو همه‌ چيز ممكن بود.  در ونزوئلا والرو زندگي خطرناكي داشت. او توسط دوستش هوگو چاوز، رييس‌جمهور وقت آن كشور به دريافت جايزه قهرمان ملي نايل شده بود. او آن قدر مي‌نوشيد تا عقل از سرش بپرد و از در ديگر بار با يك پوند كوكايين خالص خارج مي‌شد. او در حالت مستي پشت فرمان مي‌نشست و اسلحه گرم غيرمجاز حمل مي‌كرد. او با مردم تا جايي كه مي‌توانست، مي‌نوشيد و مي‌خورد و مصرف مي‌كرد. سپس مدتي به تمرين مي‌پرداخت. راهي مكزيك، ژاپن يا امريكا مي‌شد و يك نفر را در يك مسابقه قهرماني جهان ناك‌اوت مي‌كرد و همان سيكل سابق را در پيش مي‌گرفت. او 8 عنوان جهاني پياپي در عرض ۴ سال به دست آورد و در اين 4 سال عقل خود را از دست داد. او با هر افتخار، بخشي از نجابت خود را فنا مي‌كرد بدون اينكه نيازي به در نظر گرفتن انسانيت داشته باشد.  با مصرف زياد كوكايين پارانويا از راه رسيد. او از اينكه براي كشتنش توطئه‌اي ترتيب دهند، مي‌ترسيد. مي‌دانست كه مرداني خشن او را زير نظر گرفته‌اند. او در رابطه با اين افكار خود با چاوز صحبت كرد. او از اتومبيل‌هاي خيالي كه در خيابان‌هاي كاراكاس او را تعقيب مي‌كردند، دور مي‌شد. او توهمات ديگري هم داشت ولي دوستانش و كساني كه او به آنها اعتماد داشت هنگام نياز تركش مي‌كردند چون به خوبي مي‌دانستند كه وقتي مبارزه جديدي ترتيب داده شود، ادوين آنجا خواهد بود. حدس مي‌زنم همه اينها مهم بود. خوزه كاستيلو مديرش اعتراف كرد:«همه ما نگاه مان را از او گرفتيم.» اكنون كتابي در مورد زندگي او وجود دارد. كتابي با نام Berserk نوشته دن استرادلي. اين يك دفتر از خاطرات دوران سقوط اوست.  در مارس ۲۰۱۰ پس از آخرين دفاع او از عنوان قهرماني‌اش شروع به اقدامات اشتباهي همراه با خشونت كرد. همسر او جنيفر با دو شكستگي در دنده، دردهاي عميق كمر، آسيب به قفسه سينه همچنين ريه در بيمارستان بستري شد. اين اولين بار نبود ولي در اين ماجرا والرو در راه بيمارستان، ماشين را متوقف كرد و به مدت5 روز ناپديد شد. والرو در نهايت در بيمارستان ظاهر شد. پليس او را گرفت و مورد آزمايش قرار داد. در خون او بيش از حد الكل و كوكايين پيدا شد. او اعتراف كرد كراك و هرويين مصرف كرده. او مدت 6 ماه به حضور در مركز بازپروري محكوم شد اما تنها 3 روز در آن مركز ماند و بعد در ۷ آوريل آزاد شد. در همين حال جنيفر در رسانه‌ها اصرار داشت كه از پله‌ها پايين افتاده و با زني كه قصد داشته به او دستبرد بزند، درگير شده است. آنها خيلي زود دوباره با هم همراه مي‌شوند مانند دو عاشق بازو در بازوي هم.  پس از آزادي او، برنامه فوري دولت براي انتقال والرو به كوبا براي معالجه اعمال شد. چاوز ريشه‌يابي مي‌كند و اين اتفاق خواهد افتاد! قهرمان ملي نجات مي‌يابد و پاك مي‌شود. والرو خالكوبي چاوز را روي سينه خود دارد. با اين حال داستان خيلي وحشيانه‌تر مي‌شود. در راه رسيدن به فرودگاه براي پرواز به هاوانا مشكلي پيش مي‌آيد. والرو بر نگهبانان چيره مي‌شود و فرا مي‌كند. او احتمالا به سادگي به آنها رشوه داده است با اين حال تفاوتي ايجاد نمي‌كند. او حالا متواري است.  او يك ماشين كرايه مي‌كند. يك بسته پول نقد همراهش برمي‌دارد و يك بسته 50 گرمي كوكايين در جيبش مي‌گذارد و مي‌رود تا جنيفر را به دست آورد. او براي پايان دادن به جنونش به شريك زندگي خود نياز دارد. او جنيفر را ترغيب مي‌كند كه همراهش برود. او وسايلش را بسته‌بندي مي‌كند. تاريخ ۱۷ آوريل است.  اواخر آن شب به ‌طور دقيق در ساعت 11:39 ادوين و جنيفر وارد هتل كنتيننتال مي‌شوند. اول والرو مجبور است، اتاق را تفتيش كند تا مطمئن شود مرداني كه او را تعقيب مي‌كنند، اشكالي ايجاد نكرده باشند. او حتي زير تخت را هم چك كرد. ساعت30: 5  صبح روز بعد والرو در لابي هتل ظاهر شد. گزارش‌ها مي‌گويند او شلخته و بدون كفش است. گزارش ديگري او را همراه با كفش و شكيل‌تر نشان مي‌دهد. اما در هر دو نسخه يك جمله يكسان وجود دارد كه از زبان او بيرون آمده است:«من او را كشتم.» پليس مي‌رسد. به اتاق والرو مي‌رود. جنيفر مرده است. گلوي او بريده شده است. والرو با آرامش به ايستگاه پليس مي‌رود. اما به يك باره ادعا مي‌كند مرداني كه در تعقيب او بوده‌اند، جنيفر را كشته‌اند. او در يك سلول و در ساعت خودكشي قرار مي‌گيرد. زندانيان ديگر فرياد مي‌كشند تا او اقداماتش را متوقف كند. او هم اين كار را كرد. ساعت 1:30  بامداد روز نوزدهم آوريل جنازه‌اش پيدا شد.  چاوز رسانه‌ها را مقصر دانست؛«اين كار كركس‌ها بود.» برخي تصادف او با دوچرخه در سال ۲۰۰۱ را دليل تغيير افكار و ذهنيت او عنوان كردند. داستان‌هاي بسيار پيچيده‌اي درباره بدهي‌هاي او به كارتل‌هاي مواد مخدر به گوش رسيد. همه بسيار پر رنگ‌ و لعاب. اما هيچ كدام تفاوتي ايجاد نمي‌كرد. او مرده بود و تصاوير خودكشي او خيلي زود به شكلي علني منتشر شد.   منبع: اينديپندنت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون