علم، شبه علم، ضد علم در پزشكي
عباس عبدي
يكي از ويژگيهاي دنياي جديد نسبت به قديم تفوق و پذيرش علم نسبت به شبه علم و ضد علم است. اين تفوق به گونهاي است كه يكي از شاخصهايي كه در ايران خيلي به آن افتخار ميشود، شاخص رشد مقالات علمي ماست. هر چند مساله اصلي چگونگي ارتباط يافتن علم با زندگي روزمره مردم و رشد اقتصاد و صنعت است و از اين جهت بايد وضعيت ايران را ارزيابي كرد كه احتمالا شرايط مناسبي نباشد. آنچه در ايران جالب است نه فقط ارتباط اندك علم با زندگي، بلكه تبليغ رسمي شبه علم و حضور آن در زندگي است! ابتدا متذكر شوم كه گرايش به شبه علم يا حتي ضد علم هميشه بوده و حتي در كشورهاي پيشرفته نيز همچنان وجود دارد و ايرادي هم ندارد. اين طبيعت جامعه است. هنوز كساني در پيشرفتهترين كشور هستند كه با گزاره كلي تكامل مخالف و طرفدار خلقت آني هستند، حتي در سطوح بالاي حكومتي، مخالف واكسيناسيون هستند. البته مخالفت با اين گزارهها از منظر علمي ايرادي ندارد كه لازم هم است، ولي شبه علم خيلي نفوذ دارد. شبه علم، در واقع گرگي است كه در لباس ميش در آمده است. ضد علمي است كه خود را علم معرفي ميكند. علم بدون روش علمي است. ويژگي علم، روش آن است. تكرارپذيري، آزمونپذيري، اثباتپذيري و... جزو ويژگيهاي علم است.
در ايران هم گرايشهاي شبه علم فراوان بوده است. اوايل انقلاب عدهاي دنبال فيزيك و شيمي اسلامي بودند. بعد در پي جامعهشناسي اسلامي راه افتادند!! و بعد كه دنبال درآمد بودند، شبه علم را در پزشكي رواج دادند. هيچ كدام از اينها مهم نيست و نبود و همه آنها مثل حباب و كف دريا ميآيند و ميروند تا هنگامي كه از سال 1384 به بعد اين گرايش در سطح رسمي كشور نيز بازتاب يافت؛ گرايشي كاملا متضاد. از يك سو ميخواستند ميمون را با موشك به فضا بفرستند، از سوي ديگر با كودكانشان در زيرزمين خانه انرژي هستهاي توليد ميكردند! و با يك نگاه به علفها و سطح زمين تمام معادن موجود در عمق زمين را معرفي ميكنند. تضميني هم بود. نام آن را دانش ايراني گذاشتند.
اين وضعيت و شبه علم در عرصه طبابت از قديم بوده است و ايراد چنداني هم به آن وارد نبود. مردم كه نميتوانستند براي هر كاري نزد پزشك بروند. خودشان يا به واسطه، گياهي را به عنوان دارو مصرف ميكردند، اين نيز برحسب تجربه عادي و غيرمستند بود. ولي از همان سال 1384 به بعد، فضا براي ورود شبه علم به عرصه رسمي فراهم شد و دانشكده طب سنتي نيز شكل گرفت. البته هر موضوعي از جمله طب سنتي يا حتي خرافات ميتواند موضوع علم قرار گيرد و از اين نظر ايرادي ندارد. علم نسبت به اين موارد يا هر مورد ديگر پيشفرض تاييدي يا ردي ندارد. علم بر اساس روش تحقيق خود بايد گزارههاي آن را تاييد يا رد كند. حتي درباره خرافات هم ميتوان چنين گفت. ولي اينها مشروط است به ملتزم بودن جوينده علم نسبت به روش تجربي علم و نتايج آن. اگر چنين التزامي نبود و علم و بهطور مشخص دانش پزشكي بر پايه شواهد كافي و معنادار نبود، ترامپ تا به حال چند بار مردم امريكا را در برابر كرونا واكسيناسيون كرده بود!
همه اينها گفته شد تا به دو نامهاي اشاره شود كه اخيرا از سوي روساي انجمنهاي علمي پزشكي ايران كه نمايندگان واقعي جامعه پزشكي هستند، خطاب به وزير بهداشت و نيز رييس سازمان نظام پزشكي نوشته شده است. اگر شبه علم، به ويژه در حوزه بهداشت و درمان با حمايت رسمي وارد عرصه عمومي شود، زنگ خطر جدي خواهد بود. با اطمينان ميتوان گفت كه مقامات كشور كمتر از هر گروه ديگر براي درمان خود به اين شبه علم كه بدتر از ضد علم است، مراجعه ميكنند. يك نفر هم كه مراجعه كرد، فوت كرد. آنان بيش از ديگران خود را به تيغهاي علم پزشكي در غرب ميسپارند ولي براي مردم ايران شبه علم را تبليغ ميكنند. چرا؟ براي اينكه مردم فقير را با اين شيوههاي بيثمر يا كمثمر راضي كنند. مردم مستاصل را خوشحال كنند كه با مراجعه به شبه علم خيال كنند كه دارند كاري ميكنند و درمان ميشوند!
اين جريان ضد علم، مثل موريانه درصدد پوك كردن دانش پزشكي در ايران و فراري دادن متخصصان اين رشته از كشور است. من بهطور معمول طرفدار تئوري توطئه نيستم، ولي گمان ميكنم، دستهايي وجود دارد كه ميخواهد اين نقطه قوت جامعه ايران را نابود كند و متخصصان آن را به مهاجرت سوق دهد و ديگر كشورها از اين سرمايههاي بزرگ، مفت و مجاني بهرهمند شوند و عجيب اينكه اين جريان در اوج همهگيري كرونا رخ ميدهد كه پزشكان و جامعه پزشكي در خط مقدم مقابله با اين ويروس هستند!
مسوولاني كه در پي رسميت دادن و رواج شبه علم هستند، بايد خيلي صريح و روشن اعلام كنند كه آيا تاكنون خودشان يا نزديكانشان براي درمان به اين مثلا طب مراجعه كردهاند؟ يا كي چنين كاري را خواهند كرد؟ آنچه بر خود نميپسنديد بر ديگران به ويژه مردم فقير نپسنديد. سياست تبليغ شبه علم در پزشكي در پي بيرون كشيدن گليم مديريتي خود از وضعيت موجود است و هيچ خيري براي مردم ندارد. شبه علم را در رسانهها و فضاي عمومي به جاي علم قالب نكنيد. آن را به كميتهها و گروههاي علمي و آزمايشگاهها و آمار و ارقام ببريد و تاييديه بگيريد و نه در تلويزيون ايران. اگر واقعا صادق هستيد چند نفر بيمار كرونايي را با شيوههاي خود درمان كنيد.