زهرا ويسكرمي، دانشجوي زيستشناسي و ورودي ۹۵ است كه هماكنون در سمت دبيري انجمن فرهنگ و سياست دانشگاه بوعلي همدان فعاليت دانشجويي دارد. او ضمن تشريح فرآيند افزايش فشارها بر دانشجويان اين دانشگاه، ماجراي احضاريههايي كه براي تعدادي از آنها ارسال شده را شرح داده است. او معتقد است، حاميان وزير علوم بايد امروز پاسخگوي فشارها و احضارها باشند.
اخيرا خبري در مورد احضار تعداد زيادي از دانشجويان دانشگاه بوعلي همدان در فضاي مجازي و برخي رسانهها منتشر شد كه در متQن اين احضاريه حتي برخي كنشهاي دانشجويي به عنوان توهين عليه وزير علوم تلقي شده بود؛ بفرماييد كه اين احضاريهها در پي چه حوادث و اتفاقاتي براي برخي دانشجويان ارسال شده است؟
پس از حوادث آبان ماه 98 دانشجويان در حالت بهت و نگراني بودند. مردم به وضعيت اقتصادي و معيشتي اعتراض كرده و با برخورد خشونتباري مواجه شده بودند. پس از اينكه سپاه پاسداران هواپيماي اوكرايني را به اشتباه منهدم كرد، طبيعي بود كه دانشجويان به دليل پشت سر گذاشتن اين اتفاقات جمع شوند، اعتراض كنند، آن هم وقتي نهاد مقصر خود به اشتباهش معترف است. پس از تجمعهاي دانشجويي كه ما در دانشگاه به دليل برخورد با معترضان آبان 98 و انهدام هواپيماي اوكرايني داشتيم همچنين تجمعي كه در اعتراض به بازداشت بهاره هدايت برگزار شد، فشارها بر دانشجويان به شدت افزايش يافت. از خارج دانشگاه مرتب با دانشجويان و خانوادههايشان تماس گرفته ميشد، فشار ميآوردند، تهديد ميكردند. بسياري از خانوادهها و دانشجويان وحشتزده شده بودند كه مگر چه اتفاقي افتاده است. اين ماجرا گذشت اما از ارديبهشت امسال فشارها بر دانشجويان به شدت افزايش يافت. در كانال تلگرامي نشريه دانشجويي كه داريم، يادداشتي منتشر كرده بوديم كه به خاطر آن، ما را احضار و بازخواست كردند. اين يادداشت در مورد ميرحسين موسوي بود اما دانشگاه معتقد بود كه ما از محكومان قوه قضاييه حمايت كردهايم! در اين مدت هم دانشگاه تعطيل بود اما در روزهاي اخير به دليل تجمعات سال گذشته، دانشجويان زيادي را احضار كردهاند. آنچه من خبر دارم تقريبا براي ۱۵ دانشجو هم از سوي كميته انضباطي و هم از سوي حراست احضاريه فرستاده شده است. از هر كدام هم ميپرسيم، ميگويند روند كاري ما فرق ميكند.
همه اين ۱۵ نفري كه شما از احضارشان مطلعيد از اعضاي انجمن فرهنگ و سياست هستند؟
اين ۱۵ نفر فقط از انجمن فرهنگ و سياست نيستند. دانشگاه ما چند گروه و تشكل تحولخواه دارد كه از همه اين گروهها تعدادي دانشجو را احضار كردهاند.
كميته انضباطي، شما را احضار كرده؟ نقش حراست يا ساير نهادها در اين احضارها چيست و چه موارد اتهامي متوجه دانشجويان است؟
كميته انضباطي موارد اتهامي را مطرح كرده و وقتي به برخي از اين اتهامات پاسخ داده ميشود به ما ميگويند كه اين موارد را بايد حراست بررسي كند. هر كدام ميخواهند جداگانه برخورد كنند. دايما هم به ما تاكيد ميكنند كه اين شروع ماجراست و قطعا تعداد احضاريهها بيشتر ميشود. روند كاريشان اما از ابتدا غيرقانوني بود. هيچ مستنداني به هيچ كدام از دانشجويان احضار شده، نشان ندادند. همچنين اين نهادها تجمعاتي را كه برگزار شده، ذيل برخي مفاد شيوهنامه انضباطي قرار دادهاند. براي نمونه براي تجمعي كه ما در اعتراض به انهدام هواپيما داشتهايم، مدعي شدند شعارهاي ساختارشكنانه عليه برخي اركان نظام مطرح شده است. اين موضوع را ذيل ماده ۴۱ شيوهنامه انضباطي قرار دادهاند كه براساس اين ماده، شعارهاي ما را توهين به شعائر ملي و مقدسات تلقي كردهاند در صورتي كه هيچكدام از شعارهاي ما توهين به شعائر و مقدسات نبوده؛ چراكه اساسا اين نهادها ذيل تعريف شعائر ملي و مقدسات قرار نميگيرند. مقدسات آن چيزي است كه توسط اجماع مسلمانان مقدس شمرده شود، مثل كعبه، قرآن، خدا، پيامبر، ائمه. شعائر ملي نيز هر چيزي است كه در ارتباط با مليت و تماميت ارضي و ميهن باشد. مثلا اگر ما پرچم كشورمان را آتش بزنيم جزو مصاديق توهين به شعائر به حساب ميآيد كه چنين اتفاقاتي در تجمعهاي اعتراضي دانشجويان رخ نداده است. به همين دليل است كه ميگوييم نه وزير علوم و نه سپاه پاسداران جزو شعائر ملي و مقدسات اسلام به حساب نميآيند و معتقديم اتهامات وارد شده به دانشجويان موضوعيت ندارد.تجمعهايي هم كه در دانشگاه برگزار شده، مسالمتآميز بوده و هيچ درگيري يا آسيب به اموال دانشگاه وجود نداشته است اما متاسفانه اين نهادها در روندي غيرقانوني اين تجمعها را ذيل ماده ۴۲ شيوهنامه انضباطي مطرح كردهاند كه در مورد بلوا و آشوب در دانشگاه صحبت كرده است. بايد توجه داشته باشيد كه ريشه طرح ماده ۴۲ در شيوهنامه انضباطي برخي با گروهكهايي چون مجاهدين خلق در ارتباط بودند، با اسلحه وارد دانشگاه ميشدند، سنگر درست ميكردند، آتشسوزي به راه ميانداختند. شأن نزول اين ماده براي جلوگيري از تكرار اينگونه اتفاقات بوده است. با طرح اين ماده براي تجمعات دانشجويان دانشگاه بوعلي كه تربيت شده پس از انقلاب هم هستند تلويحا اذعان دارند كه دانشجويان از كمترين حد توسعهيافتگي نيز بهرهمند نيستند يا يك دانشگاه آنقدر بي در و پيكر است كه با يك تجمع در آن «آشوب و بلوا» ايجاد شود. به همين دليل است كه ما معتقديم، قرار دادن دو تجمع دانشجويي ذيل اين دو ماده شيوهنامه انضباطي اشتباه است. اگر توهيني هم صورت گرفته بايد شاكي خصوصي وجود داشته باشد مثلا وزير علوم يا سپاه پاسداران از ما شكايت كنند بعد مسوولان دانشگاه وكيل مدافع اين نهادها شوند و اين روند را پيگيري كنند. فرمانده هوافضاي سپاه پاسداران از مردم بابت اتفاقي كه براي هواپيماي اوكرايني رخ داد، عذرخواهي كرد. ما به اشتباه اين نهاد اعتراض ميكنيم و حالا محاكمه ميشويم. وقتي رييس حراست دانشگاه تهران بعد از بازداشت عجيب بهاره هدايت بركنار ميشود و ما به اين برخوردها اعتراض ميكنيم اما رييس حراست ما وكيل مدافع رييس حراست معزول دانشگاه تهران ميشود. اينها همگي اتفاقاتي است كه در شهرستانها اتفاق ميافتد اما منعكس نميشود و كسي هم نميداند كه در شهرستان چقدر به دانشجويان سخت ميگيرند.اساسا تعريفشان از مصالح ملي خيلي متغير و متفاوت است. در يكي از تجمعها دانشجويان شعار «استقلال، آزادي، دانشگاه ايراني» سر دادند كه اساسا اين شعار يا هيچكدام از كلمات آن اقدام عليه نظام يا مصالح ملي نيست. چطور ما در مورد استقلال و آزادي شعار ميدهيم اما اقدام عليه مصالح ملي تلقي ميشود.
آيا براي حل اين مشكلات با وزارت علوم يا نمايندهاي از آن ارتباط گرفتهايد؟
ما انتظار نداريم كه كسي به ما لطف كند و مشكلات ما با خواهش و تمنا حل شود، اين روند از ابتدا غيرقانوني بوده و وزارت علوم و مسوولان دانشگاه بايد آن را متوقف كنند. دلباختگي مسوولان دانشگاه ما به دكتر غلامي و كينه شخص وزير از ما بيتاثير نيست و به نظر ميرسد، دكتر غلامي هم مخالف اين روندها نيست و بارها اين را ثابت كرده است. البته اين اتفاقات فقط براي دانشگاه بوعلي همدان نيست. در شهرستانهاي ديگر هم اتفاق ميافتد اما چون از مركز دور هستند، رسانهاي نميشود يا اساسا ميترسند با رسانهاي كردن هزينه بيشتري متحمل شوند اما ما در دانشگاه بوعلي اين اقدامات را رسانهاي ميكنيم و تا آخر هر اتفاقي بيفتد، رسانهاي ميكنيم. ما نه با وزارت علوم و نه با نمايندهاي از آنها در مورد اين اتفاقات ارتباطي نگرفتهايم. قطعا وزير علوم و وزارتخانه از روندهايي كه در دانشگاهها در حال رخ دادن است با خبر است.
برخورد رييس دانشگاه يا معاونت فرهنگي با اتفاقاتي كه براي دانشجويان رخ داده، چيست؟
معاونت فرهنگي يا رياست دانشگاه فقط نسبت به فشارهايي كه حراست به دانشجويان وارد آورده فقط سكوت كردهاند و گويا موافق هم هستند. به نظر ميرسد كه از تعطيلي دانشگاه سوءاستفاده ميشود. گويا برخي ميخواهند با بازگشايي دانشگاهها هيچ فعاليت و كنشگري دانشجويي اتفاق نيفتد. دليل اصلي آن هم مشخص است و نميخواهند كه دانشگاه هم با مردم همصدا و همراه باشد. برخي نهادها به جاي اينكه به مشكلات اصلي كه باعث اعتراضات مردم و دانشجويان ميشود، بپردازند و آنها را حل و فصل كنند به اعتراض دانشجويان معترض ميشوند.
آيا از دانشگاههاي ديگر استان خبر داريد؟
فكر نميكنم در دانشگاههاي ديگر استان وضعيت مشابه باشد؛ چراكه اين تجمعها در دانشگاه بوعلي بوده و فشارها هم روي دانشجويان بوعلي و دانشجويان عضو تشكل دانشجويي فرهنگ و سياست است. اين طور كه از رفتارحراست برميآيد، برنامهاي براي تعطيلي هر فعاليت دانشجويي منتقدي در آينده دارد و پروژهاي برنامهريزي شده را دنبال ميكنند. ما سكوت نميكنيم و از رسانهها ميخواهيم كه صداي ما باشند تا اين پروژه شكست بخورد.
شيوع كرونا و خالي شدن دانشگاه از دانشجويان در افزايش فشارها تاثير داشته؟ شما به عنوان دبير تشكلي در شهرستان تصور ميكنيد اين فشارها در مركز كمتر از شهرهاي ديگر است؟
متاسفانه نه تنها تشكل ما بلكه اغلب تشكلهاي دانشجويي در شهرستانها فعاليت ميكنند و به دليل دوري از مركز- تهران- و نبود ارتباطات رسانهاي و خبرنگاران و فعالان فضاي مجازي و... نميتوانيم اخبار اتفاقاتي را كه براي دانشجويان و تشكلها رخ ميدهد، منعكس كنيم. صداي ما به گوش كسي نميرسد. مثلا همين قضيه احضاريه گستردهاي كه براي دانشجويان بوعلي اتفاق افتاداگر براي يك دانشگاه در تهران اتفاق ميافتاد، سر و صداي آن كل رسانهها را پر ميكرد.حال آنكه اگر براي دانشجويان ما اتفاق بدي بيفتد، همه ميخواهند پيگيري كنند. اين گلايه نه تنها گلايه ما در دانشگاه بوعلي بلكه بسياري از دانشجويان و تشكلهاي ديگر در شهرستانهاهمين گلايه را دارند. حتي اگر خودمان هم بخواهيم ماجرايي را رسانهاي كنيم، رسانهها بياعتنايي ميكنند. ما انتظار داريم چه كساني كه حامي وزير علوم هستند و چه كساني كه قبلا حامي وزير علوم بوده يا در وزارتخانه سمتي داشتهاند، اصلاحطلب و از نمايندگان مجلس بودهاند، پاسخگوي اين حمايتشان باشند. هر كس در سياست هر كنشي كه دارد بايد مسووليت آن را قبول كند. نميشود ما به عنوان منتقد وضع موجود بگوييم، حاكميت بايد مسووليت وضع موجود را قبول كند اما در رفتار خودمان مسووليت هيچ كاري را قبول نكنيم. اين بلايي كه در چند سال اخير سر دانشجويان به خصوص دانشجويان شهرستانها آمده، تقصير همين افراد است. آنها يا بايد دفاع كنند و بگويند كه اين دست از اقدامات درست است يا نقد كنند. اين افراد كساني هستند كه وقتي غلامي ميخواست وزير شود، صف اول رسانهها بودند تا در حمايت از او مصاحبه كنند يا در مجلس هر كاري كردند كه او وزير شود اما الان در مورد اين رفتارهاي وزارت علوم هيچ اظهارنظري نميكنند.