• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4756 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۹ مهر

چرا درگيري ميان ارمنستان و آذربايجان بالا گرفت؟

در انتظار تكرار صلح سرد

ترجمه: هديه عابدي

فروپاشي اتحاد جماهير شوروي موجب پيدايش درگيري وحشيانه‌اي شد كه اكنون پس از گذشت3 دهه هنوز هم حل‌ نشده باقي مانده‌ است. 

جنگ ميان ارمنستان و آذربايجان بر سر منطقه ناگورنو قره‌باغ در مرز ميان اين دو كشور بار ديگر بالا گرفته و تاكنون ده‌ها كشته بر جاي گذاشته است؛ همچنين برخي ادعا مي‌كنند چندين بالگرد و تانك نيز در دور جديد درگيري‌ها منهدم شده است. هر دو كشور نيروهاي نظامي و دفاعي‌شان را به كار گرفته، در داخل حكومت نظامي و در برخي مناطق وضعيت جنگي اعلام كرده‌اند. درگيري ميان اين دو كشور اتفاق تازه‌اي نيست و در چند سال گذشته با صدها حادثه همراه بوده است اما ممكن است اين بار خشونت مانند دهه 90 ميلادي تبديل به جنگي تمام‌ عيار شود. 
دهه 90 ميلادي دقيقا چه اتفاقي افتاد؟
پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال‌هاي 1992 تا  1994 جنگي ميان ارمنستان و آذربايجان شكل گرفت كه  نتيجه آن دست كم 20 هزار كشته و آوارگي ميليون‌ها نفر از مردم دو كشور بود. اين ميزان از تلفات هنوز هم براي دو كشور غم سنگيني به شمار مي‌رود. حدود 70 درصد از اين آوارگان جنگي آذربايجاني‌هاي ساكن مناطق تحت حكومت ارمنستان بوده و مابقي ارمني‌هايي بودند كه در خاك آذربايجان زندگي مي‌كردند. 
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «فارن پاليسي»  اصل جنگ در ناگورنو قره‌باغ در حال وقوع است، منطقه‌اي زيبا واقع در ارتفاعات كه نقش پررنگي در تصورات عاشقانه مردم دو كشور دارد. معني لغوي نام اين منطقه «باغ سياه كوهستاني» است. با اينكه اكثريت جمعيت اين منطقه را ارامنه تشكيل داده بودند اما ناگورنو قره‌باغ به عنوان بخشي از نواحي تحت كنترل شوروي در قفقاز جنوبي در سال‌هاي 1920- 1919 به جمهوري آذربايجان داده شد. تا زماني كه ارمنستان و آذربايجان بخشي از امپراتوري شوروي بودند اين موضوع مشكل بزرگي محسوب نمي‌شد و بسياري از ارمني‌ها در جمهوري همسايه خود و بالعكس زندگي مي‌كردند. اختلافات مذهبي ميان ارمني‌ها كه عمدتا مسيحي ارتدوكس بوده و آذربايجاني‌ها كه اغلب مسلمان سني بودند نيز در كشوري كه رسما بي‌دين محسوب مي‌شد اهميت چنداني نداشت. اما در دهه 80 ميلادي كه اعتراضات قومي و مذهبي گسترش يافت، ساكنين ارمنستان به ‌شدت نسبت به وضع خود همچنين پروژه آذري‌سازي منطقه كه ظاهرا از سوي دولت باكو پيگيري مي‌شد، اعتراض كردند. اين اعتراضات در سال‌هاي 89 و 90 ميلادي هم در منطقه ناگورنو قره‌باغ و هم در دو شهر باكو و سومقاييت آذربايجان به خشونت كشيده شد جايي كه كشتار جمعي ارمني‌ها منجر به اعلام حكومت نظامي از سوي ارتش شوروي شده بود تا از خشونت بيشتر جلوگيري شود اما اين كار فايده‌اي نداشت. 
تا سال 1991 همزمان با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي جنگ ميان اين دو كشور تازه‌تاسيس بر سر منطقه مورد مناقشه - كه به‌ طور يكجانبه استقلال خود را از آذربايجان اعلام كرده بود - اجتناپ‌ناپذير به نظر مي‌رسيد خصوصا اينكه رهبران كشورها وطن‌پرستي افراطي را روشي ساده براي تحكيم قدرت خويش مي‌دانستند. اين جنگ گاه غم‌انگيز و گاه مضحك بود؛ پس از انهدام ارتش شوروي مزدوران روسي زيادي باقي مانده بودند كه براي هر دو طرف مي‌جنگيدند و گاهي اوقات جاي خود را يك‌ شبه تغيير مي‌دادند. جنايتكاران از فرصت استفاده كرده و به اهداف خود مي‌رسيدند. تنها روزي كه پروازها ميان دو كشور از سر گرفته شد، زماني بود كه يك گانگستر ارمني در سال 1993 جان خود را از دست داد و دوستان آذربايجاني‌اش مايل بودند تا در مراسم خاكسپاري او شركت كنند! ارمنستان پس از يك مرتبه عقب‌نشيني برتري خود را در جنگ نشان داد  در نهايت در سال 1994 با وساطت مسكو آتش‌بس اعلام شده و كنترل بيشتر منطقه قره‌باغ به ارمنستان سپرده شد. 
آيا آذربايجان به سادگي شكست را پذيرفت؟
به هيچ عنوان؛ شكست در جنگ ضربه بزرگي براي آذربايجان محسوب شد نه تنها به خاطر از دست دادن يك منطقه و رنجش مردم آواره به دست نيروهاي ارمني، بلكه به دليل وسعت و قدرت نسبي دو كشور- آذربايجان 3 برابر جمعيت ارمنستان را دارد. اين موضوع منجر به ايجاد طيف گسترده‌اي از تئوري‌هاي توطئه در مورد اين شكست شد از جمله اين تئوري كه احتمالا امريكا مخفيانه از ارمنستان حمايت كرده است. واقعيت اين است كه نيروهاي ارمني بهتر رهبري شده بودند، اشتباهات كمتري داشتند و متعهدتر بودند- داوطلبان ارمني نسبت به سربازان وظيفه آذربايجاني كه روحيه خود را باخته بودند با شور و شوق بيشتري مي‌جنگيدند. البته روسيه هم بيشتر طرفدار ارمنستان بود و با ارسال محموله‌هاي تسليحاتي و ارايه آموزش‌هاي نظامي از اين كشور حمايت مي‌كرد. 
با نگاه به يك پرونده ننگين قتل مي‌توان به عمق فاجعه پي برد. در سال 2004 ميلادي ارمنستان و آذربايجان افسران نظامي خود را براي گذراندن يك دوره آموزش زبان انگليسي به شهر بوداپست مجارستان فرستادند. اين دوره از سوي ناتو براي متحدين اصلي خارج از ناتو برگزار مي‌شد. نيمه‌ شب يك افسر آذربايجاني به نام راميل صفرف يكي از افسران ارمني را در خواب با تبر به قتل رساند سپس تلاش كرد تا افسر ديگري را نيز بكشد. صفرف در جنگ قره‌باغ حضور نداشت اما ‌زاده شهري بود كه اكنون تحت اشغال ارمنستان است.
اين اقدام به خودي خود مي‌توانست عملي جنون‌آميز تلقي شود. اما پس از 8 سال آذربايجان موفق شد صفرف را كه متهم به قتل بود از مجارستان به كشور خود منتقل كند. الهام علي‌اف، رييس‌جمهور بلافاصله او را عفو كرد، جايگاه نظامي او را يك درجه ارتقا داد همچنين‌ يك آپارتمان و پاداش به او بخشيد. وزير امور خارجه آذربايجان نيز او را چنين توصيف كرد:«پس از دفاع از عزت و شرافت مردم كشورش به زندان انداخته شد.»
چرا هيچ  چيز حل نشده است؟
ارمنستان براي حفظ جايگاه قدرتمند خود در مذاكرات و براي اينكه به تهاجم متهم نشود، منطقه قره‌باغ را به جاي الحاق به خاك خود اسما به عنوان يك جمهوري مستقل حفظ كرده است. اما تقريبا‌  هيچ‌كس اين حكومت دست ‌نشانده را كه رسما با عنوان جمهوري آرتساخ ناميده مي‌شود به رسميت نمي‌شناسد. هم امريكا و هم روسيه از مدت‌ها پيش تلاش‌هاي عمدتا‌ بي‌اثري را براي يافتن يك راه‌حل دايمي داشته‌اند و نقش مهمي در اين زمينه ايفا كرده‌اند. امريكايي‌هاي ارمني‌تبار لابي قدرتمندي در امريكا محسوب مي‌شوند اما در طرف ديگر نيز آذربايجان سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده‌اي را در روابط با شركت‌هاي نفتي امريكايي انجام داده است.
دو طرف در اواسط دهه 2000 ميلادي روي كاغذ به توافق رسيدند: براساس اين توافق قرار شد ارمنستان بخشي از اراضي اشغالي در اطراف منطقه قره‌باغ را ترك كند، آوارگان به خانه‌هايشان بازگردند، هر دو كشور و قدرت‌هاي خارجي ضمانت دهند حقوق ساكنين منطقه مورد مناقشه رعايت مي‌شود و در نهايت وضعيت اين منطقه حل شود. اما ارمنستان تمايلي به از دست دادن كنترل غيررسمي خود بر اين منطقه ندارد و آذربايجان نيز علاقه‌‌اي ندارد دست از اين منطقه بردارد به ويژه اينكه ملي‌گرايي نقش مهمي در حفظ قدرت رهبران هر دو كشور ايفا مي‌كند و مردم ارمنستان و آذربايجان به ‌شدت با مصالحه مخالفند. اين تنها درگيري به بن‌بست رسيده منطقه نيست. فروپاشي شوروي باعث ايجاد مناقشه در خصوص مالكيت مناطق بسياري شده است.
امسال چه  چيزي اوضاع را خراب‌تر كرد؟
به هر حال در سال 2020 هستيم و امسال همه‌ چيز افتضاح است اما درگيري ميان دو كشور در سال جاري به دلايل مهم‌تري شدت گرفت. سال گذشته شاهد جنگ لفظي ميان دو طرف با كليدواژه‌هاي حفظ اصول، مواضع تغييرناپذير، عظمت ملت و از اين قبيل شعارها بوديم. تابستان امسال پس از درگيري‌هاي خونين در امتداد مرز دو كشور كه هر يك ديگري را مسوول آغاز آن مي‌دانستند، سياستمداران آذربايجان و ارمنستان بيش از حد معمول به اظهارات ملي‌گرايانه روي آوردند و از وطن‌پرستي به عنوان توجيهي براي اظهارات و عملكرد خود استفاده كردند به ويژه اينكه كشورهاي‌شان با افت اقتصادي و استرس ناشي از شيوع بيماري كرونا نيز روبه‌رو بود.
آيا  جنگ  جديد اوضاع را تغيير مي‌دهد؟
دور جديد درگيري‌ها تازه شروع شده و هنوز براي پيش‌بيني زود است  اما بعيد است آذربايجان بتواند در اين جنگ پيروز شود و منطقه قره‌باغ را پس بگيرد. تبادل اوليه آتش، نيروهاي هر دو طرف را به كام مرگ مي‌فرستد اما اگر ويديوهاي منتشرشده از سوي ارمنستان را باور كنيم به نظر مي‌رسد حجم خرابي‌ها در طرف آذربايجاني بيش از طرف ارمني است. ارتش ايروان ارتفاعات را در اختيار دارد و اين مساله باعث مي‌شود، پيشروي آذربايجان به سمت اراضي كوهستاني صعب‌العبور به‌ شدت دشوار شود. ارزيابي‌هاي مستقل همچنان سطح آمادگي ارتش آذربايجان را ضعيف توصيف مي‌كنند؛ ارتش اين كشور ناراضي، فاسد و ناكارآمد است و نزديك به 20 درصد از نيروها از خدمت فرار مي‌كنند. سود ناشي از فروش نفت اين كشور موجب شد باكو بتواند از سال 2008 تا 2014 سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده‌اي در حوزه نظامي انجام دهد اما افت شديد قيمت‌ها اين كشور را دچار مشكلات مالي كرده است. در عين حال، دولت باكو با ناآرامي سياسي نيز روبه‌روست و بي‌رحمانه معترضان را سركوب مي‌كند. ارتش نيز آموزش‌هاي لازم را براي استفاده بهينه از تسليحاتي كه خريداري كرده، نديده است و از دكترين لازم نيز برخوردار نيست. 
البته پيروزي غيرمنتظره آذربايجان نيز احتمال مداخله مستقيم مسكو با هدف برقراري فوري آتش‌بس را بالا مي‌برد. هم روسيه و هم ايران پيشنهاد كرده‌اند براي پايان دور جديد درگيري‌ها بين دو طرف ميانجي‌گري كنند. البته اين نگراني نيز وجود دارد كه درگيري‌ها گسترش يابد. براي مثال تركيه به لطف روابط مستحكم ميان آذري‌ها و ترك‌ها و دشمني ديرينه آنكارا با ارمني‌ها به ‌شدت از باكو طرفداري كرده است. دولت ايروان مدام مساله نسل‌كشي ارامنه در سال 1915 به  دست حكومت عثماني را تكرار كرده و آنكارا نيز همچنان اين مساله را تكذيب  مي‌كند. 
در اختلاف ميان باكو و ايروان، آنقدر كه به تعصبات ملي‌گرايانه پرداخته شده به جنبه‌هاي مذهبي ماجرا اهميت نداده‌اند. منطقه قره‌باغ براي اسلام‌گرايان هيچگاه به اندازه جايي مثل چچن به يك آرمان «جهادي» تبديل نشده است(حدود 2000 نيروي اسلام‌گراي سابق براي آذربايجان جنگيده‌اند اما انگيزه آنها عمدتا دريافت پول بوده است). اين مساله ممكن است اين بار تغيير كند.
با اين حال محتمل‌ترين نتيجه اين است كه جنگي نسبتا كوچك اما دردناك در نهايت منجر به صلحي شود كه در آن هيچ اختلافي حل نشده باشد. براساس فهرست تلفات جنگي، بسياري از كساني كه كشته شده‌اند در زمان آغاز درگيري دو طرف هنوز به دنيا نيامده بودند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون