درباره اظهارات احمد سعادتمند، مدير عامل استقلال
وقتي مرزهاي فرافكني جابهجا ميشود
علي ولياللهي
در همه جاي دنيا و مخصوصا در باشگاههاي حرفهاي حفظ اسرار باشگاه بسيار مهم است. صرفا به عنوان نمونه ميتوانيم به باشگاه اينتر در سه فصل قبل اشاره كنيم. هنگامي كه لوچيانو اسپالتي سرمربي نراتزوري بود او در كنفرانسهاي خبري از اينكه اخبار داخلي باشگاه به بيرون درز ميكرد و در رسانهها منتشر ميشد گلايه ميكرد. اخباري نظير درگيري بازيكنان با هم، ناراحتيهاي توي رختكن، اختلافات مديرعامل با مديران و سرمربي و خلاصه هر چه كه به عنوان مسائل درون خانوادگي شناخته ميشود. اسپالتي سال گذشته از جمع افعيها جدا شد و آنتونيو كونته كه دسيپلين به مراتب سختگيرانهتري نسبت به اسپالتي دارد سرمربي اينتر شد اما در ميانه فصل دن آنتونيو هم از آنچه اسپالتي شكايت داشت، شاكي شد. كونته معتقد بود چند نفر از داخل باشگاه اسرار و اتفاقات دروني تيم را به بيرون منتقل ميكنند. اين ناراحتي تا مرز جدايي و قطع همكاري بين كونته و اينتر هم پيش رفت. حالا ما در ايران و در نحوه مديريت باشگاه با پديدهاي جديد مواجه شديم كه نياز به تحليل ويژهاي دارد. احمد سعادتمند، مديرعامل استقلال كه تقريبا يك ماه و در اوج داستان بازگشت استراماچوني روزه سكوت گرفته بود، به يكباره سكوتش را شكست و هر چه در دل تنگش بود بيرون ريخت. مديرعامل آبيها در گفتوگويي طولاني با رسانه باشگاه ريزترين اتفاقات از جمله پروسه مذاكره با استراماچوني، پرداختيهاي باشگاه به صورت جزيي، بيدار ماندن بازيكنان در دوحه و هنگام برگزاري ليگ قهرمانان آسيا تا صبح، قليان كشيدن بازيكنان در اردوي تيم، افزايش وحشتناك دستمزد بازيكنان، آوردههاي خودش براي باشگاه، آينده مالي و بدهيها و ترنسفر شدن مهدي قائدي و... را برملا كرد. هواداران استقلال در واكنش به انتشار اين گفتوگو نوشتند: آنقدري كه سعادتمند يك تنه براي باشگاه حاشيه درست كرد تمام رسانهها در اين چند سال نكردند. حالا جزييترين اتفاقات باشگاه استقلال تبديل به نقل محافل شده و البته هنوز بازيكنان و ساير افرادي كه در اين اظهارات مورد سوءظن قرار گرفتند واكنشي نشان ندادند و اگر آنها هم بخواهند حرفي بزنند به نظر ديگر نميتوان ماجرا را جمع كرد.
استرا؛ داستاني با پايان باز
يكي از فرمهاي فيلمسازي پراستفاده، پايان باز است. در ايران هم اصغر فرهادي زياد از اين فرم استفاده ميكند، آنقدر كه يك عالمه برايش جوك ساخته شده. اما امروز فرهادي ديگر تنها نيست و بايد گفت مديرعامل استقلال هم به او پيوسته. البته ميتوان گفت تفاوت فرهادي با سعادتمند اين است كه كارگردان جدايي نادر از سيمين فيلم ميسازد و مديرعامل استقلال فيلم ميكند! تمام اظهارات سعادتمند در مورد پروسه مذاكره با استراماچوني به علامت سوالهاي بزرگي منتهي ميشود. اول اينكه ايشان ميگويد موقعي كه به ايتاليا رفته بحث بازي با سپاهان و دربي در جام حذفي مطرح نبوده است. بازي استقلال با سپاهان در جام حذفي 20 مرداد و قرعهكشي نيمه نهايي جام حذفي كه در آن مشخص شد يك دربي پيش رو داريم 21 مرداد بود و سعادتمند اواخر اين ماه به ايتاليا سفر كرد. در ضمن با اين فرض كه حرف ايشان درست بوده باز اين سوال پيش ميآيد كه بالاخره شما كه ميدانستيد تيم بازي دارد و آرامش برايش از هر چيزي مهمتر است. حالا سپاهان نه نفت مسجدسليمان. پرسپوليس نه تراكتور. مساله بعدي اينكه سعادتمند ميگويد درخواستهاي سنگين استرا باعث شد همكاري با او منتفي شود. سعادتمند ميگويد آخرين پيشنهاد استراماچوني پرداخت 900 هزار يورو پيشپرداخت به اضافه دستمزد ساليانه يك ميليون و 350 هزار دلار بوده است و چون اين مبلغ از حجم جريمههاي فيفا هم بالاتر ميزد منصرف شديم. او در ادامه افزود: محبوبيت روزافزون استرا در ايران و هشتگسازي براي او در طول دوران مذاكره به نرخ دستمزدش اضافه ميكرد. اولين سوالي كه بايد پرسيد اين است كه چرا سعادتمند اين حرفها را موقعي كه هشتگ استراماچوني را برگردانيد ترند اول توييتر ايران شده بود نگفت؟ چرا آن موقعي كه هواداران استقلال مقابل سازمان ليگ و فدراسيون و وزارت ورزش قرار گرفته بودند و داشتند از مديرعامل تيمشان قهرمان ميساختند نگفت مشكل ما با استرا بحث منابع مالي است؟ نكته مهم ديگر اينكه استراماچوني بعد از اظهارات سعادتمند روز سهشنبه در فضاي مجازي تمام ادعاهاي مديرعامل استقلال را رد كرد! در اين وضعيت ما با سه قطب مواجه هستيم؛ يكي استرا كه آن سر دنياست و دسترسي به او سخت، دو سعادتمند كه از اين فرصت استفاده ميكند و روايت خودش را پيش ميبرد و سوم هواداراني كه نميدانند بالاخره داستان از چه قرار است. آيا مشكل مالي بود يا قانوني؟ آيا استرا ميخواست برگردد يا از اول قصدش گرفتن غرامت بود؟ آيا سعادتمند راست ميگويد يا نه؟ شما بگوييد آيا اين استفاده هوشمندانه از «پايان باز» نيست؟
ليست شفاف مخارج؛ آفرين!
يكي از اصليترين مشكلات مديريتي در سرخابيهاي پايتخت ناشفاف بودن صورت وضعيتهاي مالي باشگاه بوده است. مديران اين دو تيم بر وزن «جانم را از من بخواه ليست دخل و خرج را نه» در چند سال گذشته تلاش زيادي براي مخفي نگه داشتن درآمدها و هزينههاي باشگاه انجام دادند كه البته به فسادهاي زيادي هم منتهي شده. هميشه هم تاكيدشان بر اين است كه ما به مراجع بالاتر گزارش ميدهيم. اين وضعيت آنقدر پليسي بوده كه هنوز هواداران پرسپوليس ميپرسند پاداش آسيايي ما بابت نايب قهرماني در ليگ قهرمانان آسيا سال 2018 چه شد؟ در دو سال گذشته هيچ كدام از مديران سرخها نخواستند به اين سوال پاسخ بدهند. اين در حالي است كه مالك اصلي دو باشگاه سرخابي هوادارانشان هستند و بايد از وضعيت مالي تيمشان آگاه باشند. اينكه پرداختها به چه صورتي است و قراردادها چه رقمي دارد؟ دانستن اينكه درآمدها از كجا ميآيند و چطور خرج ميشوند كمترين حق هوادار است. حال احمد سعادتمند به عنوان يك خطشكن خودش را در اين مسير معرفي و در اظهاراتش ريز هزينههاي باشگاه را عنوان كرده است. هزينههايي از قبيل هتل و پرواز چارتر و پرداختي به بازيكنان و تسويه بدهيها و... سعادتمند ميگويد ۶۲ ميليارد و ۷۱۸ ميليون تومان پرداختي طي پنج ماه و نيم حضور در استقلال داشته است. مديرعامل آبيها ميگويد اين پرداختيها در حالي انجام شده كه نه ترنسفر داشتند نه پول تبليغات محيطي را گرفتند. پس با اين حساب گرچه او براي شفاف كردن هزينهها آفرين دارد همچنان يك علامت سوال ديگر باقي ميماند و آن اينكه درآمد باشگاه از چه بوده و به چه مقدار؟ برخي هواداران استقلال از اينكه مدير عامل تيم ريز پرداختيها را رسانهاي كرده شاكي هستند و در مقابل رقيب احساس عرياني ميكنند. با اين وجود بايد گفت اين كاري است كه همه مديران بايد انجام دهند و هواداران پرسپوليس هم بايد اعلام درآمدها و هزينههاي باشگاه از طرف مديرعامل تيم را تبديل به يك مطالبه عمومي كنند. صورتحسابهاي شفاف خيلي از مشكلات فوتبال را حل خواهد كرد.
از المپيك تا ACL
چندين سال پيش و در مقدماتي المپيك 2004 آتن و هنگامي كه محمد مايليكهن، سرمربي تيم ملي اميد بود، بعد از شكست ايران مقابل كره و چين و كمرنگ شدن شانس صعودمان به برنامه نود دعوت شد و در آن برنامه اظهاراتي بر زبان آورد كه مانند بمب در جامعه تركيد. مايليكهن در توجيه شكستهاي اميدها و وضعيت بد تيم گفت: «بازيكنان در هتل تا صبح بيدار ميمانند و تختهنرد بازي ميكنند.» اين داستان از دو جنبه قابل بررسي است؛ يكي اينكه فوتباليستهاي ايراني عادت ديرينهاي در رعايت نكردن رفتار حرفهاي دارند و دوم اينكه چنين افشاگريهايي آن هم به اين شكل هيچوقت مثمرثمر نيست.
17 سال بعد از مقدماتي المپيك آتن و در مسابقات ليگ ملتهاي اروپا انتشار يك تصوير ويديويي اردوي تيم ملي انگلستان را بههم ريخت. داستان از اين قرار بود كه دو ستاره تيم ملي انگليس كه هر دو هم زير 20 سال دارند يك مدل ايسلندي را بدون اطلاع مربي و سرپرست به اتاق هتلشان برده بودند. واكنش گرت ساوتگيت به چنين بيانضباطياي صريح و قاطع بود: اخراج دو بازيكن از اردو. غرض از ذكر مثال تيم ملي انگلستان اين است كه هنگام افشاگريهاي اينچنيني بايد برخورد قاطع هم صورت بگيرد وگرنه نه تنها تاثيري ندارد بلكه قبح ماجرا هم شكسته ميشود. از تيم المپيك ايران در سال 2003 هيچ بازيكني اخراج يا توبيخ نشد. حال بايد ديد آيا بازيكن قلياني استقلال و بازيكناني كه به قول سعادتمند تا لنگ ظهر ميخوابيدند و صبحانهشان را ساعت يك ظهر ميخوردند مورد بازخواست قرار ميگيرند يا اين افشاگريها ميرود در سياهه موارد اينچنيني؟
مرزهاي فرافكني جابهجا ميشوند
خيلي از پيشكسوتان استقلال معتقدند سعادتمند در حال اجراي «شو» است. البته مديرعامل استقلال هم در اظهارات اخيرش پاسخ آنها را داد و گفت: «خيليها در خانه و روي مبل نشستهاند و ادعا دارند چرا پنجره بسته است و چرا پولها پرداخت نميشود؟ از اين عزيزان خواهش ميكنم نه از جيب خودشان كه از تواني كه دارند بيايند ظرف يك ماه آينده ۱۰ ميليون تومان به باشگاه كمك كنند. فقط ۱۰ ميليون تومان. اينكه فقط بيرون گود بنشينيم و بگوييم لنگش كن به اين سادگي نيست.» اول از همه بايد آن جمله هميشگيمان به مسوولان را به آقاي سعادتمند هم بگوييم كه اگر خيلي شرايط سخت است و تحت فشار هستيد واقعا ما راضي نيستيم اين همه خودتان را به دردسر بيندازيد. شما كه آخرش ميخواهيد بگوييد خيلي سخت بود و نتوانستيم. اجازه بدهيد يك نفر ديگر نتواند! جدا از اين، شو اجرا كردن سعادتمند به نوعي مشخص است. نگاهي به رفتار دو ماه اخير مديرعامل استقلال نشان ميدهد او هر كاري ميكند تا از خودش رفع مسووليت كند. در ماجراي فرهاد مجيدي و از دست رفتن جام حذفي و استراماچوني كه پاي عالم و آدم را به ميان كشيد تا بگويد خودش هيچ مشكلي ندارد و حالا بعد حذف تيم از آسيا كه بخش عمدهاي از آن به مديريت او باز ميگردد، باز هم در حال فرافكني است. در اين فرافكني آخرين دستاويزهاي او بازيكنان هستند و هواداران. سعادتمند با باز كردن داستان دير خوابيدن و قليان كشيدن، ردپاي بازيكنان را در ناكامي پررنگ جلوه ميدهد و با پيش كشيدن فشار هواداران در فضاي مجازي كه باعث شده «استرا رقم درخواستياش را بالا ببرد» و «بازيكني كه دو ميليارد ميگرفته الان ده ميليارد بخواهد» ضعف خودش را در بازار نقلوانتقالات ميپوشاند. وزارت ورزش، فدراسيون فوتبال، سازمان ليگ، فرهاد مجيدي، استراماچوني، بازيكنان و حتي هواداران در پازل ذهني مديرعامل استقلال هر كدام به نوعي مقصر وضعيت كنوني تيم هستند. آيا اين به نوعي جابهجايي مرزهاي فرافكني نيست؟