عظمت هستي
در برابر ويروس كرونا
محمد ميلاني
مدتي ميشود كه در بين عوام بر سر ميزان وزن كل ويروس انتشار يافته كرونا در جهان حرف است. بعضي مقدار آن را 5 و برخي6 گرم ميدانند و البته هر كدام براي خود منابعي از دادههاي پزشكي ارايه ميكنند و آنچنان هم از عظمت و هيبت اين اتفاق بزرگ هستي برانداز سر تعجب تكان ميدهند كه گويي تحولي بس عجيب بناست بشريت را در كام خود فرو بكشد، غافل از آنكه بر سر مدعايم هستم كه اين بشر نسيانگر به اين راحتيها از تحولات و تغييرات هستي درس نخواهد گرفت. اما دست آخر حرف همه مدعاهاي طرح شده تا به امروز يكي است. عجزي عظيم و حيرتي طولاني كه نشان از حقارت بشر امروز در برابر عملكرد اين موجود زنده را دارد. موجودي كه اگرچه اين همه حرف و حديث البته به صورت عاميانه در باب آن متكثر است اما شناخت نوع و جنس آن برمبناي شناختشناسي ارسطويي به طور عام از امر محسوس و امر ذهني ذرهاي تكان نخورده است. يعني اگر دامنه همين شناخت اندكمان را گسترش دهيم نمونههايي را در تاريخ بشر ميتوانيم بيابيم كه اگرچه شكل و فصل آنها مانند كرونا ويروس نبوده و نيستند اما زمينههاي تخريبي آن يا به اندازه همين ويروس بوده و هست. براي نمونه باز لااقل عدهاي جرات كردهاند تا وزن كل كرونا ويروسهاي مجموع در عالم را تخمين بزنند؛ اما در جنگ جهاني اول يا دوم هيچكس معيار سنجش يا از فرط وحشت توان آن را نداشت كه ميزان و اندازه بياخلاقي و نخوت و بيرحمي بشر را بسنجد و روي ترازويي خاص معيار و اندازه آن را دستكم براي تنبيه يا درس گرفتن بشر آينده محاسبه كند. اما اندازه قساوت، بيرحمي و تجاوز و تاراج يا وزن انسانهاي بيگناهي كه در خون خود غلتيدند در كمال تاسف هم قابل رويت و هم قابل اندازهگيري بود. اين تناقض ناميمون در پس هر امر انساني به طرز بسيار عجيبي به عملكرد خود بشر برگشته و برخواهد گشت. بر اين مبنا به هيچ عنوان به طور مستقيم و بيواسطه ادعا نميكنم كه كرونا ساخت ذهن معيوب و مغرور بشر است اما تناقض ناميموني كه در پس هر امر ما تقدم و نتيجه و سرشت ما تاخر اخلاق بشري از منظر كانتي نمود عيني پيدا ميكند؛ لاجرم ما را به سمت همين حقيقت بدون واسطه رهنمون ميكند كه بحران و فجايع يكي پس از ديگري روي اين كره خاكي مسببش جز انسان موجود ديگري نيست و نخواهد بود. چه ميخواهد كرونا باشد، چه جنگ از نوع جهاني و شكافتن يك جِرم در بمبي عظيم كه بر سر مردماني فرود ميآيد و چه زائده دايره شكل از سر بطري نوشابهاي كه در نزديكترين مدار به قطب شمال در گلوي پرنده زلفقرمزي قطبي گير و او را ضجهكش ميكند.
پس ميتوان ادعا كرد كه يا شناختشناسي بشر تا به امروز ناقص بوده يا از فرط اطمينان به همين شناختشناسي معيوب دچار خطاها و اشتباهات تاريخي بس بزرگي شده است. ساحت امر و معرفت فلسفي مدام به بشر چه در مقام سنتي و چه در زمان مدرن اين شناختشناسي معيوب را گوشزد ميكند. اين موهبت كه چيزي جز معرفت نيست وارد هر گردونه علمي و شناختشناسي كه شده، توانسته اعتلا ايجاد يا مرزهاي شناخت هستيشناسي را متحول كند. اما زماني كه وارد هستيشناسي امر اجتماعي يا سياسي يا حتي زيستشناسي و جهانشناسي نشده است، آنچنان فجايعي بس تلخ و غيرقابل تصور بشري ايجاد كرده كه ذهن دردمند تعهدگراي هر فرد اخلاقگرايي به شدت تمايل به فراموشياش داشته و دارد.
صحبت از انسانساز بودن؛ هيچكس هنوز فراموش نكرده است كه از هنگام شيوع و سرايت بيماري كوويد19 از ناياب شدن و احتكار الكل و ماسك مواد اوليه تهيه گانهاي پزشكي در همين محلههاي تهران تا احتكار و تقلب در توليد آنها در عرصه جهانيدر رقابتهاي عمدتا شبيه نزاعهاي گانگستري تا سرقت محمولههاي بينالمللي مواد اوليه توليد محصولات بهداشتي و وِنتيلاتور در عرصه بينالمللي همه گواه بر آن داشته و دارد كه به زعم نه چندان متقن بسياري از مدافعان كرهزمين، سلامتي و محيطزيست كه براي توجيه نمادين اين بلا قد بركشيدهاند و به پنداشت خشم زمين و هستي پناه ميبرند، بدانند كه مشكل اصلي نخوت و غرور نوع بشر است. كرونا كه براي مردم اين جهان بنا بود تبديل به مقولهاي معرفتشناسانه به جهت شناخت خود از خودش و نيز همنوع دربند بيمارياش باشد تا بتواند جان هر كسي را در اندازه و وسع خودش نجات دهد به چنان وضعيت بحراني دچار شده كه از سويي نميخواهد به اصطلاح توسعه و پيشرفت صنعتي-اقتصادي و سياسي را فدا كرده يا به اصطلاح متوقف كرده و زيان ببيند و از سويي ديگر همانند خوش قد و قامتان در مراسمهاي ميهماني عصر ويكتوريايي يا همين شب ستارههاي اسكار يا جشنواره كن طوري زيبا و فاخر به افق بنگرد و تبسم بر لبانش داشته باشد كه گويي هيچ صداي سرفهاي از هيچ بيمارستاني شنيده نميشود يا قامت هيچ پرستار يا دكتري از شدت خستگي درهم نشكسته است. امروز گويي سهم بشر مدرن با آن مدعاي بزرگ و بيمثالش از علم شناسي و علم اندوزي، اين است كه بنشيند و خيره به جعبه تصويرهاي متكي به قدرت اينترنت خيره شود تا شاهد آن باشد كه نماينده سياسي-اجتماعي و اقتصادي و شايد هم فرهنگي مردمان در اين كره خاكي به منظور رهايي جهان از بار فشار اين ويروس چندگرمي من جميعالجهات چگونه نااميد به صورتهاي مجاز شده هم مينگرند. (ادامه دارد)