سيدمحسن حبيبي، اديب و شهرشناس دار فاني را وداع گفت
پدر شهرسازي ايران
خدا نگهدار
جامعه معماري و شهرسازي هنوز رخت عزاي فرهاد احمدي را از تن بيرون نكرده بود كه خبر درگذشت سيدمحسن حبيبي، استاد بنام شهرسازي ايران عزا را نو كرد. دكتر سيدمحسن حبيبي كه پس از سالها مبارزه با بيماري قلبي و تنفسي، ششم مهر ماه ۱۳۹۹ به ديار باقي شتافت در ميان انديشمندان شهرسازي ايران، بيش از هر چيز به معلمي شهره بود، دفتر كار اين استاد در دانشكده شهرسازي پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، خود كلاس درسي بود براي تمام شاگردان و رهگذراني كه از شار تا شهر را براي تقويت بنيه علمي و آكادميك دانش شهرسازي ايران طي ميكردند. سيدمحسن حبيبي، به سال ۱۳۲۶ در كرمانشاه متولد شد و پس از گرفتن ديپلم متوسطه در سال ۱۳۴۴، مسير مطالعات خود را از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران تا پاريس ادامه داد و با دفاع از رساله دكتراي خود با عنوان «تركيب شهري، از شهر سنتي به شهر نوين» براي تدريس علم استوار و بيكرانش به تهران بازگشت. حاصل سالها نوشتن و خواندن حبيبي بدل به انبوهي از تاليفات گرانقدر شد كه بسياري از اين كتابها حالا به عنوان متون اصلي آموزش معماري و شهرسازي در دانشكدههاي معماري و شهرسازي كشور آموزش داده ميشوند. از بديعترين تاليفات اين استاد دانشگاه، ميتوان به كتاب «قصه شهر» او اشاره كرد؛ كتابي كه روايت تهران را در ميان داستانها و رمانها ميجويد. حبيبي همين نگاه نو به مطالعات ميانرشتهاي را در خوانش تهران از دل فيلمهاي سينمايي داشت. «اعتماد» با كسب اجازه از ناصر فكوهي و آذر تشكر، دو متن ايشان را كه پيش از اين در كانالهاي شخصي اين دو پژوهشگر منتشر شده بود، ذيل مجموعه يادداشتهايي در يادبود استاد بزرگ شهرسازي ايران منتشر ميكند. استادي كه بارها از سوي صاحبنظران مختلفي بحق عنوان «پدر شهرسازي مدرن ايران» لقب گرفته است.
قصه رفتنت از شهر
هوشنگ عشايري
با رفتنت «قصه شهر» من بيپايان ماند و «خاطرات شهر» من به جاي ناجوري رسيد، چگونه ميشود تفكر انديشمندانه چهل سال پيش «تركيب شهري از شهر سنتي به شهر نوين» استاد را خواند و نفهميد كه قصه «شار تا شهر» چيست؟! مگر ميشود «شرح جريانهاي فكري معماري و شهرسازي ايران» را شنيد و به «نووارگي در فضاي شهري ايران» نرسيد. درگذشتت هنوز هم دردناك است.