چي صدا كنم تو رو
جواد ماهر
روزهاي اول خدمتم در هنرستان است. بيشتر دبيرهاي اينجا جوانند؛ جوان و مهندس. مهندس برق و كامپيوتر. دانشآموزان، دبيرانشان را مهندس صدا ميزنند. به من هم مهندس ميگويند. تا حالا كسي به من مهندس نگفته. استاد گفته ولي مهندس نگفته. استاد را كه البته به همه ميگويند. يكي، دو حرف گنده بزني استاد ميشوي ولي مهندسي كه اينجا ميگويند تزييني نيست. جدي است. صاحب لقبهاي مهندس همه واقعا مهندسند. به جز من. در كنكور كه انتخاب رشته كردم اولين انتخابم رشته جغرافياي كارتوگرافي بود؛ رشتهاي كه نميدانستم چيست ولي شنيده بودم فارغ التحصيلانش را مهندس صدا ميزنند. آن موقع از مهندس شدن خوشم ميآمد. روزنامهنگاري رشته بعدي مورد علاقهام بود. دقيقا ميدانستم چيست و در آن كار هم كرده بودم. اينها را قبول نشدم. زبان و ادبيات عرب قبول شدم. بيربطترين رشتهاي كه ميتوانستم قبول شوم. حالا كه دانشآموزان و همكاران تازه كه رشتهام را نميدانند مهندس صدايم ميزنند بايد در فرصتي رشتهام را رو كنم تا بدانند معاون پرورشي مدرسهشان مهندس نيست. در آن صورت مشكل مهمي پيش خواهد آمد. مهندس صدايم نزنند چي صدايم بزنند.