نگراني از تركيه
ميتسوتاكيس نخستوزير يونان به طور واضح و خلاصه در ستوني كه در لوموند منتشر شد، اظهار داشت اين انتخابي است كه اكنون به اروپا تحميل شده است: «اگر تركيه از گوش دادن به حرفهاي منطقي امتناع بورزد، چاره ديگري براي رهبران اروپا جز اعمال تحريمهاي قابل توجه نميبينم، زيرا اين فقط به همبستگي اروپا مربوط نميشود بلكه در حال حاضر به رسميت شناختن منافع حياتي و استراتژيك اروپا در معرض خطر است. در صورت استفاده اتحاديه اروپا از قدرت ژئوپليتيكي واقعي، دلجويي از تركيه جنگطلب ديگر به راحتي ممكن نيست. به زمان نهچندان دور هنگامي كه تركيه و اتحاديه اروپا در حال مذاكره در مورد پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا بودند فكر كنيد، تصور كنيد امروز جدايي بين اين دو قدرت سياسي تا چه حد محقق شده است».
رجب طيب اردوغان با سخنراني جنگطلبانه و صريح خود تهديدها را با تهديد پاسخ داده و اخطار ميدهد: «به دنبال درگيري با تركيه نباشيد!» اما كشوري كه به مدت دو سال از بحران اقتصادي فزاينده و جدي رنج ميبرد و خود را از همسايگان و همچنين از جامعه بينالمللي جدا ميكند، واقعا قادر به انجام چه كاري ميتواند باشد؟ با اين حال به نظر ميرسد شتاب نسنجيده اردوغان به هيچ وجه از ميزان دردسرآفريني او در سراسر مديترانه و حتي فراتر از آن نميكاهد. چالش عمده ژئوپليتيكي اتحاديه اروپا با در نظر گرفتن انگيزههاي تركيه ارايه پاسخ مناسب به آن است.
دو مساله مهم بيش از هر چيز براي تركيه انگيزه برانگيز است. مساله اول و بسيار مهم دستيابي به استقلال در زمينه انرژي است. تركيه با سوختهاي فسيلي بسيار اندك (تقريبا 99٪ از گاز مصرفي وارداتي است و بخش عمده آن از روسيه وارد ميشود) در قلب چهارراه عظيم انرژي بين آسياي مركزي، خاورميانه و مديترانه شرقي قرار دارد. همانند خط لوله بلواستريم در اعماق درياي سياه كه روسيه و تركيه را به هم متصل ميسازد، خطوط لوله انتقال نفت و گاز به اروپا نيز از خاك تركيه ميگذرند. همچنين در بخش مربوط به انرژي داخلي، خودمختاري و توسعه بخش انرژي و درآمد مالي حاصل از ماليات بر ترانزيت نفت و گاز تعيين كننده يك استراتژي ديپلماتيك توسعهطلبانه است. درگيري نظامي تركيه در سوريه از تابستان 2016 و به دنبال آن مداخله در ليبي در حمايت از دولت وحدت ملي اين كشور را قادر ساخت تا خود را در مركز فعاليتهاي ژئوپليتيك مديترانه قرار داده و از آن براي منافع خود بهره ببرد. امضاي توافقنامه دريايي تركيه و ليبي در اواخر نوامبر 2019 (كه توسط جامعه بينالمللي غيرقانوني تلقي ميشود) به تركيه امكان دسترسي به مناطقي را براي اكتشافات گازي ميدهد كه كشورهاي يونان و قبرس و همچنين مصر و اسراييل چشم طمع به آن دارند. آنكارا همچنين براي انجام اكتشافات نفتي در ليبي كه داراي بيشترين ذخاير با كيفيت عالي در آفريقا است با طرابلس وارد گفتوگو شده است. بنابراين بديهي به نظر ميرسد كه تركيه با كنترل منابع نفت و گاز ليبي و مديترانه موازنه اقتصادي - جغرافيايي خود در منطقه را كاملا تغيير خواهد داد.
محور دوم ديپلماسي تركيه مربوط به فتح مشروعيت سياسي - مذهبي در خاورميانه است. اردوغان قصد دارد تركيه را به عنوان يك گزينه معتبر سياسي در برابر قدرتهاي سنتي جهان مسلمان عرب به ويژه سلطنت وهابي سعودي در منطقه معرفي كند. اين ضد مدل مستقيما الهام گرفته از اسلام سياسي اخوانالمسلمين است، جايي كه مشروعيت برخلاف سيستم هرمي سلطنت سعودي از روند انتخابات و آراي عمومي ناشي ميشود. اردوغان از طريق عثمانيگرايي نوين آميخته با حسرت اوج شكوفايي دربار عثماني و مليگرايي ميكوشد تا اعتبار تركيه و رهبري جهان مسلمان عرب كه با سقوط خلافت از دست رفت را به تركيه بازگرداند. تمام تصميمات كاملا نمادين او از جمله تبديل اماكني از قبيل كليساي اياصوفيه در استانبول به مسجد كه ميراث جهاني بشريت محسوب ميشود در همين راستا دنبال ميشوند.
اين «جنگ صليبي» سياسي مستقيما با ايران به عنوان يك قدرت مطلق در خاورميانه با هويت شيعه كه از اعتبار و اعتبار خاصي در جهان اسلام برخوردار است نيز مرتبط ميشود. همچنين تهديدي براي انحصار مذهبي خاندان سعودي به عنوان نگهبان اماكن مقدس به حساب ميآيد كه تركيه بيميل نيست آن را به منطقه بينالمللي براي تمام جهان اسلام تبديل كند كه توسط قدرتهاي اصلي مسلمان از آن محافظت شود.» در اين راستا، مصر به عنوان اولين ملت عرب از نظر فرهنگي، تاريخي و جمعيتي كشور قدرتمندي است كه به طور ملموس از مذاكرات ديپلماتيك كنار گذاشته شده است و قطعا براي تلاشهاي تركيه جهت دستيابي به قدرت در خاورميانه مشكل آفرين خواهد بود.
عواقب اين فعاليت سياسي بيثبات افزايش تنشها از جمله با متحدان اصلي تركيه است. روسيه به رابطه مبهم و فزاينده خود با تركيه با اطلاع از رقابت بر سر منافع در حاشيه مديترانه و سوريه ادامه ميدهد. براي اروپاييها و ناتو تركيه متحدي مشكلساز است. از يك سو به خود اجازه بهرهبرداري از سيستم ضدهوايي روسي كه تهديد بالقوه براي منافع اتحاد آتلانتيك است را داده و از سوي ديگر جريانات مهاجرتي قريب به چهار ميليون سوري، عراقي و پناهجوي افغان ساكن سرزمين خود را به عنوان يك ابزار مديريت ميكند. همچنين تركيه با كنترل مهاجران جنوب صحراي آفريقا در ليبي نيز به طور موثر هر گونه تصميمگيري راديكال در اين رابطه را خنثي ميسازد.
تركيه اكنون از بسياري جهات تهديدي وجودي براي اروپاييان به حساب ميآيد و هر گونه تغيير الگويي بايد در راستاي حل اين معضل باشد. البته برنامههاي اقتصادي – جغرافيايي تركيه ادامه عضويت اين كشور در ناتو را به شدت زير سوال ميبرد. با اين احوال، محروميت تركيه از ناتو به دنبال عدم موفقيت تركيه در پيوستن به اتحاديه اروپا، هرگونه ابهام براي اردوغان جهت ايستادن در جبهه كينهتوزانه غرب ستيز را برطرف ميسازد.
همچنين فراتر از درگيريهاي لفظي، رهبران اتحاديه اروپا بيش از هر چيز تلاشهاي ديپلماتيك خود را براي شفافسازي سياستهاي دوگانه به كار ميبندند. نتيجه اين تأملات مشخص خواهد كرد كه آيا سرانجام اروپاييان معيار موازنه در اروپا و نيز خاورميانه را به درستي سنجيدهاند يا خير؟