نگاهي به رمان «صفر مطلق» اثر معصومه باقري
روايت جنگ در سايه ملاحظات روانشناختي
اسماعيل مسيحگل
رمان «صفرمطلق» اثر معصومه باقري به تازگي از سوي انتشارات شاني راهي بازار كتاب شده است. كتاب را بايد رماني نگاهدار به ريشههاي روانشناختي در شخصيتها دانست. اولين نكتهاي كه اين نويسنده به آن توجه دارد بازتابِ انگيزه در شخصيت است. به عبارتي علتهاي روانشناختي براي رفتارها و اعمالِ شخصيتهاي داستان و بازگشت به گذشته راوي در فضاي رئاليسم بسيار مورد توجه نويسنده رمان «صفر مطلق» است.محوريت موضوعي نوشتههايش، مربوط به روابط اجتماعي آدمها، زن، نوولهاي ذهني شخصيت، تنهايي آدمها و قدرتِ كلمات در زندگي فردي انسانهاست. رمان صفرمطلق دومين داستانِ بلند اين نويسنده است كه در ۲۷۰ صفحه منتشر شده است. اين رمان داستان آدمهايي را روايت ميكند كه خانه و زندگي خود را در خرمشهر رها كرده و به شادگان آمدهاند. قصه مردمي كه سرنوشتشان ناخواسته در جنگ متشنج شده است. حكايتِ شهادتِ غيرتمندانه مسلم، جوانِ 16ساله خرمشهري و عشقنامه ياسر و سلماست كه به تلخي ميانجامد. تبحر نويسنده در ترسيم فضاهاي ذهني و ملموس كه خواننده بتواند عمق تلخيها و مشكلات جنگ را درك كند، تبديل به صدايي واضح و گيرا شده كه در قعر كلمات پيچيده است. در طول داستان با شخصيتي به اسم سلما مواجه ميشويم كه بسيار باشكوه ولي رنجديده است. سلما نماد تمام دختراني است كه در جنگ رنج كشيدند و خانواده خود را از دست دادند. نماد تمام زناني كه دلداده شدند، ازدواج كردند، وفادار ماندند، بچهدار شدند و در نهايت قرباني جنگ و حملههايش شدند. سلما نمونه بارز زنهايي است كه ناخواسته قرباني جنگ شدند. زنهايي كه مادر شدند ولي طعم مادرشدن را نچشيدند. معصومه باقري سه محور «عشق»، «دلتنگي»، «جنگ» را به عنوانِ سه ضلع اصلي در رمان «صفر مطلق» روايت ميكند. او در روايت داستان، مستند جنگ و جبهه را ترسيم نميكند بلكه داستان را بر يك مثلثِ زماني- مكاني بنا نهاده است. سه ضلع اصلي اين مثلث عبارتند از «شادگان و روستاهايش»، «فضاي جنگي جبهه» و «خرمشهر پس از جنگ» است.رمان «صفرمطلق» واقعگرايي آشكار و نگاه به انديشههاي ملموس دارد. مخاطب در بين متن كتاب و ديالوگهاي شخصيتها با خسارتها، تلخيها، از دست دادنها، ويرانيها و حملات وحشتناك جنگ آشنا ميشود و ناخواسته روي سرنوشت شخصيتها متمركز ميشود كه به تلخي تمام ميشوند.جنگ در بين ملل مختلف، تلخ است. در همهجا يك شكل عام و اندوهناك دارد. در اين رمان نويسنده ذهن مخاطب را با اتفاقات ساده ولي عميق پيوند ميزند و معرفت دقيقي از شخصيتها و نمادها نشان ميدهد كه هوشمندانه به كار گرفته شدهاند. نويسنده تاكيد دارد كه نوجوان، مرد ميانسال و فضاي روستاها در جنگ حضور داشته باشند.در اين كتاب عشق، انتظار، تلخيهاي جنگ و زندگي مردم جنگزده آميخته شده است كه گاهي به مخاطب آرامش ميبخشد و گاهي توفاني در دلش بر پا ميكند.درباره نويسنده هم بايد گفت كه معصومه باقري نوشتن را از سالهاي نوجواني و با عضويت در انجمن قصهنويسي شهرستان دزفول آغاز كرد. از او در سال 1387 مجموعه داستان كوتاه «همه چشمهاي بسته خواب نيستند» منتشر شد و در سال 1398 با انتشار رمان «استخواني در گلو» دومين كتاب و اولين رمان خود را منتشر كرد. «صفر مطلق» دومين رمان باقري است. بخشي از كتاب را در ادامه ميخوانيد: «مرگ خيلي راحت به سراغ آدم ميآيد. وقتي كه آماده نيست تا كارهايش را انجام بدهد. وقتي كه بايد همهچيز را جا بگذارد و به مكاني ناشناخته برود. جنگ مبهم است. شبيه مرگ رمزآميز است. سر زده به سراغ آدم ميآيد. وقتي كه آماده نيستي تا چشمهايت را ببندي و همهچيز را جا بگذاري و براي هميشه بروي.»