رييس فراكسيون اقليت مجلس انقلابي از «چندصدايي پارلماني» ميگويد
زمزمهاي خفيف يا فريادي رسا؟
«معتقد به چندصدايي در مجلس هستيم»؛ جملهاي تكراري كه ساليان سال، از تريبونهاي بسياري شنيده شده اما شنيدن چنين كلامي از يكي از نمايندگان فعلي پارلمان بسيار عجيب مينمايد؛ آنهم حالا كه مدتي است با روي كار آمدن مجلس يكدست اصولگراي يازدهم كه خروجي يكي از شديدترين نظارت انتخاباتي طي ادوار انتخابات مجلس و البته برآمده از انتخاباتي با كمترين ميزان مشاركت از ابتداي پيروزي انقلاب است، عملا «چندصدايي پارلماني» به رويايي سياسي شبيه است تا آنچه معمولا در عالم واقع و روي زمين سخت سياست انتظار داريم. حالا اما محمد باقريبناب، روحاني جوان عضو مجلس اصولگراي نهم كه حالا پس از 4 سال دوري از «بهارستان»، دوباره رداي نمايندگي همولايتيهايش را به تن كرده و حالا در ماههاي نخست دوره يازدهم، با ديدگاهي كه بيش از آنكه شبيه به روزهاي نخست مجلس نهم باشد، شبيه است به آنچه در روزهاي پاياني دوره نهم از او به ياد داريم، راس يك فراكسيون سياسي مجلس، از «چندصدايي پارلماني» ميگويد. بماند او امروز در حالي رييس يكي از دو فراكسيون سياسي مجلس است كه فضاي سياسي حاكم بر دوره يازدهم پارلمان نهتنها شبيه به دوره دهم، فضايي متكثر و ناشي از فعاليت سه فراكسيون نسبتا هموزن با ديدگاههايي متمايز نيست، بلكه با آنچه از دوره نهم در خاطرمان مانده نيز بسيار متفاوت است. چه آنكه مجلس نهم اگرچه همچون مجلس كنوني، متشكل از دو فراكسيون اكثريت و اقليت بود اما واقع امر آن است كه نه فراكسيون اكثريت آن دوره موسوم به فراكسيون «رهروان ولايت» همچون فراكسيون اكثريت اين روزهاي پارلمان كه با عنوان «انقلاب اسلامي» فعاليت ميكند، حرف اول و آخر را ميزد و هر آنچه از تصميمگيري اساسي در پارلمان متصور است، يكتنه پيش ميبرد، نه فراكسيون اقليت مجلس نهم كه فراكسيوني بود با عنوان «اصولگرايان» و به رياست حدادعادل و نقشآفريني اكثريت پايداريهاي آن زمان پارلمان فعاليت ميكرد، شبيه به آنچه حالا با عنوان «مستقلين ولايي» و به رياست باقريبناب اعلام موجوديت كرده، در حاشيه تصميمات قرار داشت.
فراكسيون «مستقلين ولايي» مجلس يازدهم البته حالا در آغاز راه است و شايد براي قضاوت درباره عملكرد آن، بايد كمي بيشتر تحمل كرد اما همين كه اين فراكسيون بالاخره حالا در چهارمين ماه عمر مجلس و در حالي كه عملا تمامي تحولات ساختاري و اجرايي پارلمان -از انتخابات هياترييسه مجلس و كميسيونهاي تخصصي تا انتخاب نمايندگان مجلس در شوراهاي عالي و گروههاي دوستي پارلماني و همچنين انتخاب روساي نهادهاي وابسته به قوه مقننه همچون ديوان محاسبات و مركز پژوهشها- انجام شده، ميتواند به نحوي نشاندهنده ميزان اثرگذاري اين فراكسيون در مناسبات دروني مجلس يازدهم باشد. محمد باقري اما نگاهي متفاوت از اين دارد. اين نماينده مجلس كه به تاكيد رويكرد و خط و ربط سياسي خود را فرا و وراي دو جناح سياسي اصلاحطلب و اصولگرا معرفي ميكند، ديروز به تشكيل فراكسيون مستقلين ولايي در مجلس يازدهم و انتخاب رييس و اعضاي هياترييسه اين فراكسيون به ايسنا گفته و معتقد است: «بايد در مجلس شوراي اسلامي چندصدايي وجود داشته باشد و
بر همين اساس فكر كرديم با تشكيل فراكسيون مستقلين، ميتوانيم در راستاي حل مشكلات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي مردم گامي برداريم و پيگير مسائل كلان كشوري باشيم.» او همچنين گفته است: «حدود ۷۰ تا ۸۰ نفر از نمايندگان مجلس يازدهم، مستقل به مجلس شوراي اسلامي آمدند؛ بدون اينكه وابستگي به جريانات سياسي يا اصولگرا داشته باشند. البته از ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان نيز افرادي در اين فراكسيون هستند اما ويژگي فراكسيون مستقلين اين است كه ما خود را وابسته به چپ يا راست و مديون آنها نميدانيم، بلكه «اصولگراي اصلاحطلبي» را كه آقا فرمودند، مدنظر داريم.» اين تاكيد رييس فراكسيون «مستقلين ولايي» بر پرهيز اعضاي اين فراكسيون از وابستگيهاي جناحي اما در حالي صورت گرفته كه عنواني كه آنها براي فراكسيون خود برگزيدهاند نيز عنواني نو و تازه در ادبيات سياسي و پارلماني ايران نيست. چه آنكه حتما به روشني به ياد داريم كه «مستقلين ولايي» عنواني است كه حدود يكصد نفر از اصولگرايان ميانهروي مجلس دهم، با محوريت علي لاريجاني و با نقشآفريني چهرههايي چون كاظم جلالي، غلامعلي جعفرزادهايمنآبادي، بهروز نعمتي، عزتالله يوسفيانملا و مهرداد لاهوتيبائوج فعاليت ميكرد و به نحوي ادامه فعاليت فراكسيوني بود كه در دوره نهم و با عنوان «رهروان ولايت»، در مقام فراكسيون اكثريت آن دوره فعاليت ميكرد. فراكسيوني كه باتوجه به عضويت چهرههاي سرشناس جناح راست همچون علي لاريجاني، محمدرضا باهنر و محمدحسن ابوترابيفرد كه مثلث رياست آن مجلس را تشكيل ميدادند، فراكسيوني اصولگرا بود با اين توضيح جزيي كه نسبت به فراكسيون اقليت آن مجلس كه در قرق پايداريها بود، كمي متعادلتر به نظر ميرسيد. اين اعتدال نسبي اما به هيچ عنوان نه معناي استقلال از دو جناح قابل پذيرش بود و نه به اين مفهوم كه اعضاي آن فراكسيون، اصولگرا نبودند.
حالا البته چنانكه اشاره شد «مستقلين ولايي» دوره يازدهم در ابتداي راه است و شايد بهتر آن باشد كه قضاوت درباره خط و ربط سياسياش را به آينده موكول كنيم. تا اينجاي كار اما اگر «رهروان ولايت» دوره نهم و «مستقلين ولايي» دوره دهم را به عنوان پيشينه اين فراكسيون نوظهور بپذيريم، قاعدتا بايد بگوييم كه آنچه حالا رييس اين فراكسيون درباره «چندصدايي سياسي و پارلماني» گفته، محدود است به تكثري طيفي و درونگفتماني؛ تكثري كه احتمالا نويدبخش شنيدن صداهاي گوناگون نيست و شايد صرفا بتواند نجوايي باشد از خردهجريانها و طيفهاي ديگر جناح راست، آن هم اگر بانگي كه از فراكسيون اكثريت فضاي ساختمان هرميشكل ميدان بهارستان را پر كرده، مجالي براي شنيده شدن اين زمزمه خفيف بدهد.