به احترام استاد محمدرضا شجريان
حافظ موسيقي ايران
محمد مهدی جعفری
«ملت ايران، در كاخ دل خود به كسي بار ميدهد /كه به كاخ شاهان و فرماندهان راه ندارد!»
بخوان كه از صداي تو سپيده سر برآورد/ وطن ز نوجوان شود دمي دگر برآورد / بخوان كه از صداي تو در آسمان باغِ ما /هزار قمري جوان دوباره پر برآورد / به روي نقشه وطن صدات چون كند سفر / كوير، سبز گردد و سر از خزر برآورد
«... استاد شجريان در موسيقي آوازي ايران جايگاهي دارد كه حافظ در شعر فارسي دارد...»
محمدرضا شفيعيكدكني- 1398
[متولد 19 مهر 1318 هـ]
در سال 1367 كه عضو هيات علمي گروه زبان عربي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران بودم، از اتاقم در طبقه چهارم دانشكده بيرون آمدم كه به منزل بروم، دكتر شفيعي كدكني هم كه استاد گروه زبان و ادبيات فارسي بود و در همان طبقه اتاق داشت از اتاق بيرون آمد و سر پله كه مرا ديد گفت: ميخواهي بروي خانه؟ گفتم آري. گفت با هم برويم. پايين رفتيم، اتومبيلش را آورد، من كنار دستش نشستم پيش از آنكه حركت كند ديديم دكتر حيدر رقابي متخلص به «هاله» و سراينده ترانه ماندگار «مرا ببوس» هم دارد به سرعت به طرف ما ميآيد. وقتي به ما رسيد، گفت دكتر شفيعي شنيدهام شجريان شبهاي جمعه ميآيد به منزل شما. گفت: آره چطور مگر؟ گفت من هم ميتوانم بيايم؟ گفت: قدمت بر چشم، تشريف بياوريد و نشاني منزلش را به دكتر رقابي داد.
اين خاطره را بدان جهت گفتم كه به اطلاع برسانم كه شجريان براي بساط ساز و آواز به منزل دكتر شفيعي نميرفت بلكه ديدار هفتگي دو استاد مسلم بود. دكتر شفيعي استاد مسلم شعر و ادب فارسي است و شجريان استاد مسلم موسيقي آوازي و نوازي ايران.
دكتر شفيعي نه تنها بسياري از پيچيدگيهاي شعر غنايي و غزليات سعدي و حافظ و ديگر بزرگان اشعار غنايي را بازگشوده كه ويراستار و گرهگشاي و شارح متون نظم و نثر عرفاني و استاد كمنظير متون عرفاني نيز به شمار ميرود.
استاد شجريان نه يك آوازخوان كه استاد بيبديل موسيقي زبان فارسي بود. من بارها از اهل فن شنيدهام كه استاد شجريان اشعار سعدي و حافظ و ديگر غزليات را چنان با مهارت و استادي در گوشهها و پيچ و خمهاي دستگاههاي گوناگون موسيقي خوانده است كه هيچ خواننده ديگري نتوانسته چنين از عهده برآيد. او خود ابداعات فراواني در دستگاههاي موسيقي داشت و دستگاههاي موسيقي ايراني را به غنا رسانده است.
همه اين سخنان منِ بيمايه در هنر و سخنان ديگران درباره او، هيچ كدام هموزن اين سخن استاد شفيعي درباره او نيست كه گفت: «استاد شجريان در موسيقي آوازي ايران جايگاهي دارد كه حافظ در شعر فارسي دارد.»
اين سخن و سنجش را كساني درمييابند كه در حقيقت «حافظشناس» باشند و به گفته سيدرضي در ذيل يكي از سخنان اميرالمومنين در نهجالبلاغه: «كسي به ژرفاي اين سخن پي ميبرد كه دستي توانا در علم فصاحت و بلاغت داشته باشد.» (نهجالبلاغه، در ميانه خطبه شانزدهم).
حافظ غزلگوي است عارف و آشنا و صاحبنظر در علوم قرآني، حديث، تاريخ، اساطير، ادبيات، كلام، فقه، فلسفه و از همه برجستهتر ناقد رياكاري و تظاهر به دين و حقوق به زبان شعر و غزل است.
استاد شجريان قرآن و تلاوت آن و ترتيل را از پدر ميآموزد و در دبستان تلاوتكننده قرآن است و بعدها نيز از قرآن جدا نشده، ليكن علاقهمند به خواندن آواز در راديو ميشود. نخست بدون اجازه پدر و با نام مستعار در راديو مشهد و تهران آواز ميخواند و پس از كسب اجازه از پدر با نام حقيقي خودش «ربناي» او نشان ميدهد كه هرگز از قرآن جدا نشده و مقدمه آن گوياي آن است كه اشعار مولانا را متناسب با تلاوت آيات و حالات روزهگيران و تزكيهكنندگان به خوبي ميشناسد. علامه جعفري ميگفت مولانا سه هزار و سيصد آيه قرآن را به اشكال مختلف در ادبيات مثنوي گنجانيده است و آيتالله طالقاني در پنج جزء قرآن، به بيش از ششصد بيت مثنوي اشاره دارد.
«ربناي» شجريان همه روزهداران را به رسيدن افطار و گرفتن مزد روزه آن روزشان از پروردگار مژده ميداد.
چرا اين «ربنا» از صدا و سيما قطع شد و با آن همه اصرار و درخواست مردم مجددا پخش نشد؟ شجريان يك مبارز سياسي بود و هميشه مردمي دو چشمه از پايمرديهاي او:
1- شجريان، ابتهاج و لطفي به عنوان اعتراض به كشتار مردم در 17 شهريور 1357 در ميدان ژاله از راديو استعفا دادند.
2- در سال 88 كه صداوسيما سرود «ايران اي سراي اميد» را مرتب پخش ميكرد، استاد شجريان به رييس وقت صداوسيما نوشت: «به صراحت اعلام ميكنم كه مايل نيستم صداي من از صداوسيما پخش شود كه بياعتنا به حقوق هنرمندان است. قاطعانه از جنابعالي ميخواهم دستور دهيد هيچ اثري از من مطلقا از راديو و تلويزيون پخش نشود، چون در ماه مبارك رمضان هستيم تنها به احترام اين ماه مبارك و اداي دين به نيكسرشتي مردمي كه در دامان آنها پرورش پيدا كردهام پخش «مناجات» و «ربنا» را اجازه ميدهم.»
و صداوسيماي ملي به جرم ملي بودن شجريان مناجات و ربناي او را هم از مردم مشتاق دريغ داشت.
شجريان مردني نيست، او در فرهنگ و ادب و هنر مردم فارسيزبان جهان بهويژه مردم ايران، جاودانه خواهد زيست. همانگونه كه فردوسي با «مردم نامه» خود به تعبير دكتر شريعتي زبان فارسي را از ميان دو سنگ آسياي سلطنت ترك و خلافت عرب بيرون كشيد و رها كرد. اگرچه شجريان در كنار فردوسي بزرگ آرميد، ليكن به گفته سعدي:
بعد از وفات تربت ما در زمين مجوي/ در سينههاي مردم دانا مزارماست