نقش اصلاحطلبان در دولت روحاني از زبان جهانبخش خانجاني، سخنگوي وزارت كشور دولت اصلاحات:
كولبر بوديم
حدود 6 ماه تا برگزاري سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري باقي مانده و اصولگرايان در تلاشند از ميان دهها چهرهاي كه احتمالا هيچ كدامشان كار سختي براي عبور از سد شوراي نگهبان در پيش ندارند، يكي، دو چهره را با بيشترين شانس رايآوري به بدنه اجتماعي خود معرفي كرده و پاستور را نيز همچون بهارستان فتح كنند. سوي ديگر ميدان اما اصلاحطلبان نه تنها نگران نوع برخوردهاي شوراي نگهبان با كانديداهاي خود هستند بلكه نسبت به حضور پايگاه رايشان در پاي صندوقهاي راي نيز ترديدهاي جدي دارند از اين رو تلاش ميكنند در مدت باقيمانده تا انتخابات 1400 ابتدا نوع مواجهه خود با دو دولت تحت مديريت حسن روحاني را آشكار كرده و در ادامه از بايدها و نبايدهاي اصلاحطلبان براي بهبود شرايط جمهوري اسلامي سخن بگويند. جهانبخش خانجاني سخنگوي وزارت كشور دولت اصلاحات و عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران در همين راستا در اظهاراتي كه خبرگزاري ايلنا آن را منتشر كرده درباره كنش و واكنشهاي ايجاد شده ميان اصلاحطلبان و دولتهاي تدبير و اميد به عنوان دولتهاي برآمده از راي خود گفته است:«در انتخابات رياستجمهوري سال ۹۲ يك عقلانيتي در ميان اصلاحطلبان به وجود آمد كه با توجه به بدنه اجتماعي خود و تدبير مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني به حمايت از روحاني پرداختند و در انتخابات پيروز شدند، البته در اين انتخابات هم بهرغم كسب نتيجه پيروزي به دليل عدم وجود احزاب قوي پيش از ائتلاف با آقاي روحاني وارد مذاكره نشدند و در خصوص ميزان سهم اصلاحطلبان از كابينه همچنين ايدهها و برنامههاي خود در مساله اداره كشور با ايشان مذاكره نكردند، همين اشتباه به رغم وفاق و اتحاد در جريان اصلاحطلب در سال۹۶ هم تكرار شد. مشخص نشدن سهم اصلاحطلبان در كابينه و مديريت جامعه در ازاي حمايت آنها از آقاي روحاني موجب ايجاد صدمات جدي به اين جريان سياسي شد.»
او در ادامه با اشاره به تغيير رفتار حسن روحاني پس از انتخابات رياستجمهوري سال 96 و چرخش به راست محسوس او اظهار كرد:« من اين نظر برخي را قبول ندارم كه ميگويند حزب براي كسب قدرت نيست يا اينكه در خصوص ائتلاف با روحاني ميگفتند كه ما به دنبال سهمخواهي نيستيم، اتفاقا حزب نيروي انساني خود را پرورش ميدهد تا قدرت را به دست گرفته و نيروهاي خود را در چرخه مديريتي كشور به كار بگيرد تا امور كشور را بر اساس برنامههاي خود اصلاح كند بر همين اساس بايد احزاب قبل از انجام ائتلاف با روحاني وارد مذاكره ميشدند اما اين اتفاق صورت نگرفت، روحاني هم در دولت اول تا حدودي منطبق بر وعدهها و نظرات پشتيبانهاي خود عمل ميكرد اما در دولت دوم بعد از رايآوري به كلي تغيير رويه داد و در انتخاب اعضاي كابينه چندان منطبق بر وعدههايي كه به مردم داده بود، عمل نكرد. همچنين انتقاد ديگر اين است كه اصلاحطلبان در مواجهه با دولت روحاني به جاي آنكه دولت را به صورت جدي و اثرگذار مورد انتقاد قرار دهند به حمايتهاي بيپايه از دولت روي آوردند. نتيجه اين اتفاقات اين شد كه ما اصلاحطلبان تنها نقش كولبر را داشتيم كه من قبلا هم در مصاحبهاي گفتم كه ما كولبر بوديم.»
نقد اصلاحطلبي راديكال
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از گفتههاي خود به انتقاد از تند كردن فضا توسط برخي چهرههاي اصلاحطلب پرداخت و گفت:«برخي جريانهاي اصلاحطلب هم مسيرهاي راديكال را پيشنهاد ميكنند و حتي حركتهاي راديكالي گذشته را راديكال نميدانند، اخيرا مباحثي توسط برخي اصلاحطلبان مطرح ميشود كه به جاي اينكه كشور و اصلاحطلبان را از بحران خارج كند، بحران جديدي را به وجود ميآورد و منجر به تند شدن فضا ميشود خب تند شدن فضا هم به صورت طبيعي حاكميت را به سوي كنترل شديد، بسته شدن فضا، پررنگ شدن و محدود شدن خط قرمزها ميبرد، طبيعي است كه در اين شرايط تحولات به سمت حذف و در مقابل رفتارهاي مدني سياسي به سمت رفتارهاي جنبشي هدايت ميشود، بايد بدانيم كه با حرفها و شعارهاي افراطگرايانه هيچ گروهي به اهداف خود دست پيدا نميكند و حاصل آن ضربه خوردن به كشور است.»
خانجاني همچنين خاطرنشان كرد:«به اعتقاد من عرصه سياستورزي محل تعامل ميان احزاب و گروهها با حاكميت و مردم است، مردم از ما انتظار دارند كه نيازهاي روز آنها را بسنجيم و در مسير رفع آنها و افزايش سطح كيفيت زندگيشان بكوشيم، آزاديهاي سياسي و اجتماعي را تامين كنيم. در اين راستا لازم است همه احزاب يك بار گرايشهاي خود را روشن و شفاف مطرح كنند نه اينكه يك حزب همانند پاندول عمل كند، يك روز ژست روشنفكري بگيرد و حرفهاي ليبرالي بزند و روز ديگر شعارهايي در همراهي با طبقات آسيبپذير و شعارهاي عدالتخواهي و عوامفريبانه مطرح كند. لذا نياز است كه گروههاي مختلف هر كدام خطاهاي خود را بپذيرند و بدانند كه تزاحم و تهاجم ميان گروههاي دروني، كشور را از پا درميآورد، ايجاد فضاي سركوب با استفاده از فرآيندهاي امنيتي در درازمدت ميان مردم سرخوردگي و نارضايتي ايجاد كرده و موجب بيانگيزگي مردم ميشود كه اين مساله هم جامعه را دچار آنومييا بيهنجاري ميكند، چنين جامعهاي به سمت هنجارشكنيهاي سخت خواهد رفت و در مقابل حاكميت هم به جاي امور عميق و زيرساختي به سمت اقدامات زودگذر و سطحي سوق پيدا خواهد كرد.»
اگر رانت نباشد...
سخنگوي وزارت كشور دولت اصلاحات در ادامه با اذعان به شرايط نه چندان مساعد اصلاحطلبان به قياس شرايط كنوني آنان با اصولگرايان پرداخت و تصريح كرد: « معتقدم كه وضع اصلاحطلبان همچنان از اصولگرايان بهتر است به اين دليل كه اگر اصولگرايان از رانتهاي نظارتي و امنيتي برخوردار نباشند، توفيق چنداني در انتخابات ندارند، دقت كنيم كه مجلس كنوني حاصل كمترين ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس تاريخ جمهوري اسلامي است. لذا اصلاحطلبان بايد در فرصت باقيمانده به بازسازي و تطبيق با شرايط و نيازهاي روز جامعه بپردازند و فريب فضاسازيهاي جريان رقيب كه اصلاحطلبان را به سمت نااميدي سوق ميدهند و ادعا ميكنند كه مردم ديگر به اصلاحطلبان روي خوش نشان نخواهند داد را نخورند و مطمئن باشند كه اگر مردم صداقت لازم را در اصلاحطلبان ببينند قطعا باز هم به برنامههاي توسعهگرايانه آنها راي خواهند داد. اخيرا مصاحبههايي را ميبينم كه برخي ميگويند بايد با پرچم اصلاحطلبي در انتخابات حاضر شويم، خب بله ما اصلا نبايد با پرچم غيراصلاحطلبي وارد شويم اما يك جريان سياسي حزبي هميشه سعي ميكند بيشترين منفعت را با كمترين ضرر به دست آورد، اين مساله يك تفكر پذيرفته شده است. اينكه ما صرفا با پرچم اصلاحطلبي حاضر شويم اما هيچ پيروزي نصيب ما نشود يك كار «دنكيشوتوار» است، كدام حزب سياسي حاضر است كه در رقابت سياسي و انتخاباتي شركت كند اما هيچ تاثيري در جامعه نداشته باشد. از نظر من اصلاحطلبان قبل از هر چيز بهتر است دور هم جمع شده و يك جريان سياسي قوي تشكيل دهند.»
8+1 مدعي اصلاحطلب پاستور
خانجاني در ادامه به نقد نظريه برخي چهرههاي اصولگرا و دفاع آنان از دولت نظامي پرداخت و آن را خطايي استراتژيك خواند و همزمان 9 چهره اصلاحطلب و اعتدالگرايي كه ممكن است در انتخابات رياستجمهوري 1400 حاضر شوند و همزمان حمايت كارگزاران و ساير خرده جريانهاي اصلاحطلب را برخوردار شوند، معرفي كرد و گفت:«به عقيده من اصلاحطلبان اگر رفتاري كه در ۷۶ و ۹۲ داشتند را الگو قرار دهند و اگر با تمام توان روي گزينهاي كه مد نظر دارند، كار كنند همچنين او نيز به عقبه حزبي خود پاسخگو باشد و مسووليت بپذيرد با همراهي آن دسته از اصولگرايان معقول كه اكنون مورد هجمه اصولگرايان افراطي هستند، خواهند توانست يك جبهه سياسي مناسب تشكيل دهند و پيروز و سربلند از انتخابات خارج شوند. ما چندين گزينه قوي و توانمند همانند آقايان جهانگيري، هاشمي، صفاييفراهاني، مرعشي، شريعتمداري، نوبخت، پزشكيان، آذريجهرمي و عارف داريم به اين شرط كه همه اينها در يك فضاي اجتماعي دور هم جمع شده و از ميان خود يك نفر را انتخاب كنند. در آن صورت من مطمئن هستم كه مردم با توجه به سابقه سياسي اصلاحطلبان بهخصوص كارگزاران اجازه نخواهند داد كه فضاي كشور به دست نيروهاي راديكال و نظامي بيفتد. اين تفكر كه انتخابات آينده و دولت بعد به دست نيروهاي نظامي بيفتد يك خطاي استراتژيك است كه ممكن است كشور را به سمت يك منازعه بينالمللي سوق دهد.»
غفلت بزرگ تئوريسينها
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از گفتههايش با تشريح خطرات ايجاد فضايي راديكال در جمهوري اسلامي پرداخت و درباره نقش تئوريسينهاي اصلاحطلب در جلوگيري از تحقق چنين شرايطي گفت:«يكي از اشتباهات اصلاحطلبان آن بود كه به جاي تقويت نيروهاي انساني خود در قالب احزاب آنها را در جريان جنبش اجتماعي قرار دادند در حالي كه تفاوت مهم يك حزب سياسي با جنبش سياسي اين است كه جنبش گذرا و كوتاهمدت اما فعاليت حزب داراي تواتر و تداوم است همچنين اشتباه استراتژيك و مهم ديگري كه در ميان برخي تئوريسينهاي اصلاحطلب رخ داد، اين بود كه آنها اصلاحطلبي را يك پروژه ميدانستند و اين خطا به عقيده من يك غفلت بزرگ سياسي بود كه همچنان هم ادامه دارد و در حال دامن زدن به آن هستند. پروژهاي نگريستن به اصلاحطلبي و فعاليت سياسي موجب شكلگيري تندروي، راديكاليسم و تندخويي در جريانهاي سياسي ميشود. در مقابل آن حاكميت هم فكر ميكند كه آنها قصد حذف اركان حكومت را دارند و طبيعتا در چنين شرايطي هيچ نوع گفتوگوي سازندهاي ميان احزاب و جريانهاي سياسي با حاكميت شكل نميگيرد بلكه نهادهاي تاثيرگذار تمام توان خويش را براي حذف جريانهاي سياسي به كار ميبندند كما اينكه در دوره پس از ۸۴ اين اتفاق رخ داد. اين اشتباه استراتژيك سبب شد كه در دوره دوم خرداد يعني از ۷۶ تا ۸۴ به جاي آنكه بنيانهاي سياسي و حزبي تقويت شود از پيروزيهاي به دست آمده غره شدند و تصور كردند كه ديگر همراهي هميشگي جامعه و مردم را با خود دارند.»